کریس گاردنر (Chris Gardner)، کارآفرین، سرمایهگذار، کارگزار سهام، نویسنده و نیکوکار آمریکایی است؛ کسی که در اوایل دهه 1980 با بیخانمانی دست به گریبان بود، در حالی که پسر کوچکش را نیز بزرگ میکرد. کتاب خاطرات گاردنر با نام «در جستوجوی خوشبختی» در ماه مه سال 2006 منتشر شد. کریس گاردنر در حالی در چالش با راهاندازی شرکتش بود که خانهای نداشت و مسئولیت نگهداری پسرش نیز برعهدهاش بود. با این حال در سال 2012، او مدیرعامل شرکت خودش بود؛ شرکتی که در زمینه بورس و اوراق بهادار فعالیت داشت. داستان زندگی او با نام کتابش «در جستوجوی خوشبختی» نیز در سال 2006 با بازی ویل اسمیت ساخته شد.
فراموش نکنید از کجا آمدهاید
«هرچقدر که سرم شلوغ باشد، هرکجا که باشم، سعی میکنم بیرون بروم و در خیابانها قدم بزنم تا یادم بماند که چقدر راه آمدهام و قدردان هر قدم کوچکی که در این مسیر برداشتم، باشم.» اینکه گاردنر چقدر مسیر تا رسیدن به موفقیت طی کرده و اینکه چقدر پول به دست آورده مهم نیست، آنچه که او را متمایز کرده سهمی است که او به اجتماع بازگردانده است: «من به شرکتهای بسیار موفق رفتم، زمانی که سعی میکردم درهای شرکت خودم را باز کنم و هیچکدام از آنها به من وقت ملاقات ندادند. من به خودم و خدا یک قول دادم و گفتم خدا، اگر من را به یک جایگاه مستحکم برسانی، من مانند آنها رفتار نخواهم کرد.»
گاردنر به قولش عمل کرد و تمام تلاشش را کرد تا همیشه در دسترس باشد. برای کمک به افراد جوانی که قصد راهاندازی کسبوکار خودشان را داشتند، شرکت گاردنر، جایزه سالانهای را برای معلمان یا کسانی که از آموزش حمایت میکنند، قرار داد. جادهای که گاردنر برای رسیدن به موفقیت طی کرد، بسیار طولانی و سخت بود، چیزی که باعث شد او ارزش آنچه را که به دست آورده، بیشتر بداند. او میگوید: «اگر هرکدام از هر کاری را که میتوانیم انجام دهیم، باور دارم که در دنیای دیگری خواهیم بود.»
هر کسی سزاوار موفقیت است
گاردنر میگوید: «من فقط میخواستم یک میلیون دلار به دست آورم، اما من نمیتوانستم بخوانم یا با توپ بازی کنم، بنابراین از مادرم پرسیدم چگونه قرار است یک میلیون دلار پول دربیاورم؟ مادرم به من گفت: پسرم اگر باور داشته باشی که میتوانی، به دست خواهی آورد.» او درسی را که مادرش به او داده بود آموخت و مصمم بود که موفق شود. گاردنر میگوید: «ما بیخانمان بودیم اما ناامید نبودیم. جهانی متفاوت پیرامون ماست اما بسیاری از مردم آن را تشخیص نمیدهند، فقط 12درصد از افراد بیخانمان این کشور شاغل هستند و هر روز سرکار میروند.»
گاردنر یک گواهی موفقیت است که هرکسی میتواند به آن دست یابد، مهم نیست که پیشزمینه یا جایگاه آن شخص چه چیزی باشد. «تا زمانی که به سمت جلو حرکت میکنید هر قدم کوچکی اهمیت دارد. وقتی همه این قدمها را کنار هم بگذارید، یک روز که به عقب نگاه میکنید از جایی که ممکن است در آن باشید، شگفتزده خواهید شد.»
کاری را انجام دهید که هیجانزدهتان کند
گاردنر معتقد است: «باید متعهد باشید و کاری را پیدا کنید که به انجامش مشتاق هستید. پول را فراموش کنید. من یاد گرفتهام که پول کمترین وجهه را در ثروت دارد.» گاردنر یکی از اولین کسانی بود که اعتراف کرد در اوایل، انگیزهاش برای پیدا کردن کار پول بود. او مجبور بود اجاره را بپردازد، مخارج غذا و لباس را بپردازد و در عین حال از پسرش نیز مراقبت کند.
با این وجود، این اتفاق فقط از طریق تمرکز روی کارش افتاد، کاری که او را واقعا هیجانزده میکرد و این توانایی را به گاردنر میداد تا خودش را در زمینه فعالیتش بالا بکشد.«کاری را انجام دهید که عاشق آن هستید. هرکاری که قرار است انجام دهید سختیهای خودش را خواهد داشت. چیزی را پیدا کنید که هیجانزدهتان کند و خورشید نتواند به اندازه کافی بالا بیاید زیرا شما میخواهید کارتان را انجام دهید.»
ارتباط با نویسنده: mona.ashrafzade@gmail.com