چه مدت است که میخواهید کار خود را آغاز کنید؟ چند ماه؟ یک یا دو سال؟ یا بیش از یک دهه؟
در جهان دو دسته از افراد وجود دارند: آنهایی که حرف میزنند و آنهایی که عمل میکنند. افرادی که حرف میزنند در واقع بهانهتراشی میکنند. اگر درباره آغاز کسبوکار خود تا به حال فکر کردهاید اما دست به عمل نزدهاید، این مطلب به شما کمک خواهد کرد تا هم از آن صحبت کنید و هم به آن عمل کنید. در ادامه دلایل رایجی که چرا افراد شروع یک کسبوکار را از سر باز میکنند و اطلاعاتی که نیاز دارید تا از این بهانهها بگذرید و رویایتان را محقق کنید و کسبوکار خود را شروع کنید در اختیارتان قرار داده شده است.
نخستین بهانه: من در انتخاب ایده گیجم!
زمانیکه ایدههای شغلی زیادی در اطراف شما هستند، تشخیص فرصت مناسب کسبوکار، سخت نخواهد بود و کمی تمرین احتیاج دارد. در واقع مردم نمیدانند چگونه ایده مناسب کار را انتخاب و نگرانند که پول و زمان خود را اسراف کنند. اگر بهانه اصلی شما برای آغاز نکردن کار این مسأله است، راهحل شما را در دو واژه بیان میکنم: برنامهریزی کاری! بسیاری از مردم گمان میکنند دلیل اصلی نوشتن یک برنامهریزی کاری تلاش برای به دست آوردن کمکهای مالی است، خواه تقاضا برای وام کسبوکارهای کوچک باشد یا متقاعد کردن سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری.
اما اینطور نیست. دلیل اصلی برای نوشتن یک برنامهریزی کاری آزمودن امکان ایده کسبوکار خود است. نوشتن یک طرح کاری میتواند میزان زیادی از زمان و پول شما را ذخیره کند اگر طبق برنامه کاریتان پیش بروید.
دومین بهانه: سرمایه ندارم!
قبول، اما این به آن معنا نیست که برای شروع یک کسبوکار نمیتوانید از شخص دیگری پول قرض بگیرید!
سومین بهانه: سردرگمی
نمیتوانم تصمیم بگیرم که حق نام تجاریای که از قبل موجود است را خریداری کنم یا کسبوکار مختص به خودم را آغاز کنم!
رهایی از این معضل و باز کردن این گره کور اینگونه برطرف میشود که از خود سؤال بپرسید و خود را در یک رقابت قرار دهید.
ابتدا درباره خودتان! شروع یک کسبوکار کوچک همانطور که شیوهای برای کسب درآمد است به نوعی یک شیوه زندگی نیز هست. بنابراین باید مدتی را به خود اختصاص دهید تا بررسی کنید که چه نوع شخصیتی دارید و چه کاری را ترجیح میدهید انجام دهید یا انجام ندهید.
برای مثال تصور کنید آیا میخواهید یک نانوایی به راه اندازید؟ آیا مایل هستید هر روز ساعت 3 صبح بیدار شوید و نان بپزید؟ زیرا اگر حاضر به این کار نباشید، این کسبوکار کوچک مناسب شما نخواهد بود. تصور کنید آیا میخواهید حق یک نام تجاری را بخرید؟ میتواند سودآور باشد اما به طور معمول درباره نحوه کار و بسیاری قوانین کارتان نمیتوانید تصمیم بگیرید و ممکن است منجر به از دست دادن کل هدف خود از شروع کسبوکار شود.
سپس کمی درباره رقابت بیندیشید. یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد انجام میدهند این است که همیشه دلشان میخواسته کار دلخواهشان را انجام دهند بدون آنکه تحقیقات پایهای درباره بازار کرده باشند. مثلا در منطقهای با 50 هزار نفر جمعیت که چهار مرکز فروش کامپیوتر دارد، میخواهند مرکز کامپیوتر دیگری افتتاح کنند.
بنابراین بهتر است کار خود را با بررسی و تحلیل بازار آغاز کنید و سپس اگر میخواهید واقعا مرکز کامپیوتر راه بیندازید، تصمیم به تغییر مکان خود از آن محل ندارید و بازار آن کار نیز اشباع شده، تنها انتخاب معقول این است که یکی از مرکزهای موجود را خریداری کرده یا به طور کلی آن را انجام ندهید.
چهارمین بهانه: احتیاج دارم بیشتر تحقیق کنم!
تحقیق کردن خوب است. در واقع، بخش بزرگی از برنامهریزی کسبوکار، انجام تحقیقات است. باید بدانید که شما نمیتوانید «همه چیز» را بدانید! مهم نیست چقدر تحقیقات انجام میدهید، شما هرگز قادر نخواهید بود هر متغیری را بررسی کرده و تمام خطرات شروع کسبوکارتان را از بین ببرید.