ارزشآفرینی در روستاها و اقتصادیکردن کشاورزی در کشور، شعاری است که همواره دولتها در بوقوکرنا میکنند. گاهی اوقات برای گرفتن بودجه و گاهی وقتها برای انحراف افکار عمومی از وضعیت نابسامان کشاورزی و تولید، چنان در آن میدمند که گوشخراش میشود اما در مرحله عمل، همچنان تمامی نگاهها به صنعت و حتی واردات است.
تا دهه 40 خورشیدی که کشاورزی ما صددرصد سنتی بود، نه تنها نیازهای داخلی کشور از این راه تامین میشد بلکه در برخی محصولات صادرات هم داشتیم. از این دهه به بعد نگاهها تغییر کرد؛ رویکردها به سمت صنعتیشدن سوق یافت و سپس کالاها و محصولات کشاورزی و غذایی خارجی به وفور وارد کشورشدند. سرانجام کار به جایی رسید که قطبهای بزرگ کشاورزی و تولید نابود شدند و دشتهای حاصلخیز چشمنواز جای خود را به شهرها و شهرکهای زشت و بدقواره با برجهای آهنین دادند.
رودها خشکیدند و در بهترین حالت به مسیل و گنداب فاضلاب تبدیل شدند. اینگونه بود که کشاورزی و تولید به قهقرا رفت و روستاییان، حاشیهنشینی در شهرها را پذیرفتند و از تولیدکننده به دستفروش بدل شدند. در دهه 40 و 50 خورشیدی، جمعیت شهرنشین ایران 30درصد و جمعیت روستاها به 70درصد رسید اما با گذشت تنها چهاردهه این روند سیر معکوس به خود گرفت و جمعیت روستاهای کشور اکنون به زیر 30 درصد رسیده است. با این تفاسیر، یکی از مشکلات اصلی کشور، مهاجرت روستاییان به شهرها در اثر اقتصادی نبودن تولید است. موضوع مهاجرت که رییسجمهوری در سخنان اخیرش در میان کشاورزان برتر آن را پدیده رنجآور نامید، ریشههای اقتصادی دارد و برای جلوگیری از خالیشدن بیشتر روستاها باید به دنبال ارزشآفرینی و تولید ثروت در آنها بود.
کشاورزی ما غیراقتصادی شده است
مهرداد بائوج لاهوتی، نماینده لنگرود، به «فرصت امروز» میگوید: اینکه رییسجمهوری میگوید ما در جریان مسائل کشاورزان هستیم و مهاجرت روستاییان پدیده رنجآوری است، بیشتر بازی با الفاظ و کلمات است تا واقعیت. اگر چنین است که رییسجمهوری میگوید پس چرا نگاه و رویکرد به واردات همچنان در وزارتخانهها اولویت دارد؟ آیا واردات چند میلیونتنی محصولات کشاورزی در حالی که در بسیاری از آنها توان تولید و خوداتکایی و حتی صادرات داریم، وضعیت عادی در کشور است؟
وی تاکید میکند: کشاورزی ما دیگر غیراقتصادی شده است. کشاورزان برای تامین معیشت خود و خانوادهشان، زمینهایشان را که مانند فرزندشان است، میفروشند و اهمیتی برایشان ندارد که زمین آبا و اجدادیشان تغییر کاربری دهد و به ویلا و شهرک تبدیل شود. برای نمونه در استان گیلان 13هزار هکتار باغهای توت با تغییر کاربری به 9 هزار هکتار رسید و بیش از چهار هزار هکتار از باغهای توت به ویلا و ساختمان تبدیل شد. در اثر این تغییر کاربریها، تولید ابریشم در کشور که به 1000 تن میرسید، اکنون به 100 تن کاهش یافته است و مافیای واردات، زیر نام واردات نخ جراحی، نخ ابریشم چینی را با تعرفه صفر درصد و استدلالهایی که مو لای درز آن نمیرود، وارد میکنند. این درحالی است که چهار کارخانه ابریشمکشی در کشور وجود داشت اما با ادامه سیاستهای حمایت از واردات، دو کارخانه تعطیل شدند.
افزایش 11درصدی بودجه کشاورزی به کار نمیآید
در یک سال گذشته دولت سعی کرده به بخش کشاورزی توجه بیشتری نشان دهد و بر همین اساس بودجه سال 94 را با کمی افزایش در این بخش ارائه داده است. لاهوتی، افزایش 11 درصد در بودجه کشاورزی را کافی نمیداند و میگوید: این مقدار بودجه بسیار ناچیز است و نمیتواند کشاورزی ما را نجات دهد.
نماینده لنگرود، تصریح میکند: اگر دولت میخواهد واقعا به این بخش توجه کند و آن را زیربنای اقتصاد مقاومتی قرار دهد، نیازی به سرمایهگذاری دولت نیست. دولت بیاید زیرساختها را بسازد و آب، نهاده، ابزار، ماشینآلات و سیستمهای مدرن کشاورزی را تامین کند. دولت نباید در بخش کشاورزی مثلا با خریدتضمینی وارد شود، بلکه با اعلام قیمت تضمینی، خیال کشاورز را از فروش محصولش راحت کند. اگر میخواهیم کشاورزی را نجات بدهیم، تنها راهش اقتصادیکردن تولید است تا به جای واردکننده، صادرکننده شویم.
تولید اقتصادی، به بازارهای جهانی راه مییابد
لاهوتی میافزاید: تولید محصولات کشاورزی اگر اقتصادی و توجیهپذیر باشد، راه خود را در بازارهای جهانی نیز پیدا میکند و کشاورزان برای ادامه تولید تشویق میشوند. کشاورز باید پشتوانه داشته باشد تا در روستاها ماندگار شود اما با وضعیت کنونی و روند واردات محصولات کشاورزی به کشور، زندگی روستایی و اقتصاد روستاها دیگر توجیه اقتصادی ندارد و تغییر کاربریها و مهاجرت به شهرها همچنان ادامه خواهد داشت.
آبیاری غرقابی 80 درصد زمینهای کشاورزی
مـحمدرضا گرامیپور، قائممقام پیشین اتحادیه مـرکـزی تـعـاونیهای روسـتـایـی و کشاورزی، ریشه نابسامانیهای بخش کشاورزی را در مسائلی مانند شرایط اقلیمی و مدیریتی میداند و میگوید: کشاورزی با آب عجین شده و ما در این موضوع همواره با مشکلاتی روبهرو هستیم. در منطقه نیمهخشک جهان قرار گرفتهایم و متوسط بارندگی کل کشور از متوسط بارشهای جهانی نیز کمتر است.
وی ادامه میدهد: مشکل دیگر کشاورزی ما که از گذشته نیز وجود داشته و با گذشت بیش از 50 سال از فئودالیسم و صنعتی شدن هنوز ادامه دارد، سنتیبودن آن است. با اینکه در منطقه خشک جهان قرار گرفتهایم و کمبود آب داریم و باید از صنعت بهره بیشتری در کشاورزی میبردیم اما هنوز بیش از 80 درصد زمینهای کشاورزی ما به روش سنتی و غرقابی آبیاری میشود.
ضریب مکانیزاسیون کافی نیست
گرامیپور تاکید میکند: ضریب مکانیزاسیون کشاورزی در کشور بههیچرو، قابلمقایسه با کشورهای پیشرفته نیست و ماشینآلاتی که استفاده میشود، در سطح علمی ما نیست. در زمینه استفاده از کودهای شیمیایی نیز وضعیت مطلوبی نداریم و مصرف کودهای شیمیایی و حتی بیولوژیکی در کشاورزی، غیرعلمی و مطالعه نشده است. دولت همچنان به کودهای فسفات، پتاس و نیتروژن سوبسید میدهد و نیاز زمینهای کشاورزی براساس آزمایش خاک انجام نمیشود.
این کارشناس بازنشسته وزارتکـشـاورزی، ادامـه میدهد: شوربختانه، در طول دهههای اخیر وزارت کشاورزی تنها شعار داده و نتوانسته مدیریت کشت را اجرا کند. اگر مدیریت کشت منطقهای اجرا شود و کشاورز بداند محصولی که تولید میکند برای او صرفه اقتصادی دارد، اعتماد میکند و هر آنچه را که دولت بخواهد کشت میکند. وزارت کشاورزی باید نقش هدایتکننده و ترویجگری ایفا کند و کاری کند که کشاورز از او حرفشنوی داشته باشد.
اگر به کشاورز ثابت شود که منافع اقتصادیاش تامین میشود، نیازی نمیبیند که برای تامین معاش به شهرها برود و از تولید به کارهای خدماتی یا دستفروشی برسد.