یکی از کارهای روزمره من قبل از رفتن به صفوف خودپرداز رفتن به صفحات وب و بررسی اخبار اقتصادی روز است. یکی از اخباری که در این چند روز بسیار بر سر زبانها افتاده و مدام از این وب به اون وب، وب به وب میچرخد؛ قضیه وام 80 میلیونی مسکن است.
عدهای از مسئولان حساب و کتابی کردند و متوجه شدند وام 18 میلیونی برای خرید خانه 400 میلیونی خیلی مناسب نیست و در همین راستا تصمیم گرفتند مبلغ وام مسکن را به 80میلیون ارتقا دهند.
البته این موضوع هنوز قطعی نشده، ولی تا همینجا هم، حرف و حدیثهای زیادی پیرامونش به وجود آمده است.
یکی از نظرات این است که با بالا رفتن مبلغ وام مسکن قیمت مسکن نیز افزایش مییابد. خلاصه اینکه به قصد بحث راجع به قیمت مسکن و وام مسکن، به سمت خودپرداز رفتم. یک نفر در صف خودپرداز ایستاده بود و مشغول کار با دستگاه بود.
نزدیکش شدم و گفتم: «خوبید؟! چه خبر؟!»
گفت: «به تو و امثال تو هیچ ربطی نداره! سریع دردتو بگو مزاحمم نشو!»
گفتم: «آقا چرا ناراحت میشی؟ من از روزنامه «فرصت امروز» مزاحم میشم، مطلبم راجع به قیمت مسکن هست، میخواستم بدونم آیا شما دلیل بالارفتن قیمت مسکن رو میدونید؟»
گفت: «بله میدونم!»
گفتم: «خب چیه؟ میشه برامون توضیح بدید؟»
گفت: «دلایل مختلفی داره و یکی از دلایل عمدش همین مردمیاند که صاحبخونه هستند.»
گفتم: «میشه یککم برامون توضیح بدید؟»
گفت: «روند افزایش قیمت میدونی چه جوریه؟»
گوششو گرفتم و پیچوندم.
گفتم: «مرتیکه منم میخوام همینو بدونم دیگه، بگو!»
گفت: «دو نفر رو در نظر بگیر؛ مثلا احمدآقا و آقا رضا، این دو نفر همسایهاند. احمدآقا میخواد آپارتمانش رو بفروشه، قیمتشو میذاره متری 4 میلیون! مشتری میاد و خونشو میفروشه.
آقارضا که از این موضوع باخبر میشه به سراغ احمد آقا میره و قیمت فروش خونشو میپرسه! احمد آقا هم برای اینکه کلاس بذاره و بگه من خیلی الان پولدار و زرنگم، قیمت فروش خونشو 4میلیون و نیم میگه!
در نتیجه آقارضا اعصابش به هم میریزه و تصمیم میگیره آپارتمانش رو بفروشه و مثل احمدآقا پولدار و زرنگ بشه، به همین خاطر آپارتمانش رو میذاره برای فروش، متری 5 میلیون تومان! عباس آقا و عمو سیروس، کامبیزخان و شهرام و باقی هم وقتی میبینند آقارضا قیمت خونشو گذاشته متری 5 میلیون و از اون طرف هم احمد آقا، خونشو 4 و نیم فروخته، فکر میکنن قیمت منطقشون افزایش پیدا کرده در نتیجه اونها هم قیمت خونههاشونو افزایش میدن و میذارن متری 5 میلیون!»
گفتم: «خب! بالاخره کسی نیست بپرسه چرا قیمت خونتونو زیاد کردید؟»
گفت: «چرا! خیلیها میپرسند.
منتها هر منطقهای یک نکتهای برای افزایش قیمت خودش پیدا میکنه! مثلا یکجا میگن نزدیک مترو قرار داره، یکجا دیگه میگن نزدیک مترو نیست و به همین خاطر سروصداش کمتره! یکجا میگن اتوبان از کنارش رد شده و... اگر هم جایی هیچ نکتهای نداشت، میگن از مقامات رده بالای شهرداری خبر دارند که قراره از وسط محلشون اتوبان رد شه یا مترو زده شه!»
تشکر کردم و شروع به دویدن سمت افق کردم. تا به حال در زندگیم اینطور قانع نشده بودم.