در همه دنیا درآمدهای دولت از محل کسب مالیات تامین میشود، اما اقتصاد و درآمدهای دولت ایران همواره بر مبحث نفت استوار بوده و به دلیل نوسانات بازار نفت که تحت شرایط بازار بینالملل است، همیشه دستخوش نگرانی بوده است. امسال نیز کاهش بیرویه قیمت نفت، نگرانی کسری بودجه در سالجاری را رقم زده است. اما دولت برای رفع این نگرانی در بودجه امسال بر درآمدهای مالیاتی تکیه دارد و در تلاش است با افزایش درآمدهای مالیاتی مانع کسری بودجه شود. سیاستی که عملیاتی شدن آن چندان آسان به نظر نمیآید. تجربه نشان داده که مقولاتی چون فرار مالیاتی و عدم دسترسی دولت بر اطلاعات واقعی فعالان اقتصادی همواره سبب شده تا دولت نتواند بر درآمدهای مورد انتظار مالیاتی خود دسترسی داشته باشد. در لایحه بودجه امسال درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدهای غیرنفتی نسبت به سال ۹۳ به ترتیب از رشدی معادل ۲۳ و ۱۱ درصدی برخوردار هستند.
با وجود اینکه علی طیبنیا، وزیر اقتصاد چندی پیش از افزایش نیافتن نرخ مالیات بر ارزش افزوده در بودجه سال 94 خبر داده بود، دولت در لایحه بودجه امسال نرخ مالیات بر ارزش افزوده را 9 درصد پیشنهاد داده است. حال باید دید در شرایطی که دولت بر درآمدهای مالیاتی خود حساب باز کرده آیا میتواند به درآمدهای مورد انتظار دسترسی پیدا کند یا همچنان به دلیل نبود سیستم مناسب در این زمینه ناموفق میماند. در این زمینه کارشناسان سازوکارهای مختلفی را پیشنهاد کردهاند که در ادامه میآید.
***
کامران ندری:
جرمانگاری فرار مالیاتی راه دسترسی دولت به درآمدهای حقه است
کامران ندری، مدرس دانشگاه معتقد است که به دلیل عدم جرمانگاری در حوزه فرار مالیاتی، دولت از دسترسی به درآمدهای حقه مالیاتی خود محروم شده است.
با توجه به کسری بودجهای که در نتیجه کاهش قیمت نفت برای دولت متصور است و با توجه به برنامه دولت احساس میشود که دولت به سمتی رفته که این کسری بودجه را از طریق درآمدهای مالیاتی که در همه کشورها درآمد اصلی دولت است تامین کند، به نظر شما چگونه دولت میتواند موانع دریافت مالیاتها را کنار بزند و به درآمدهای مالیاتی حقه خود دسترسی داشته باشد؟
اینکه چه موانعی بر سر راه دولت است تا نتواند به درآمدهای مالیاتی واقعی خود دسترسی داشته باشد برای ما اساتید دانشگاه مشخص نیست و کارشناسانی که به شکل مستقیم با این مقوله درگیر هستند بهتر این موانع را میشناسند اما آنچه مسلم است ظرفیت مالیاتی کشور ما بیش از آن میزانی است که اکنون برای دولت محقق میشود. این امر به چندین عامل کلی باز میگردد. بخشی به عدم پرداخت مالیات افرادی مربوط است که به شکل واسطهای کسب درآمد دارند.
بخش دیگر این است که بسیاری از واحدها و فعالان اقتصادی درآمدها و سودهایی که اعلام میکنند بسیار پایینتر از درآمدهای واقعی است که طی یک سال کسب کردهاند و حتی آنچه اعلام میشود با درآمد واقعی این فعالان بسیار فاصله دارد. بنابر این شرایط احساس میشود مبحث فرار مالیاتی در کشور ما بسیار بالاست که این فرار مالیاتی سبب عدم دسترسی دولت به بخش بزرگی از درآمدهای مالیاتی میشود. اینکه سازمان امور مالیاتی چرا موفق نمیشود این فرارها را شناسایی کند و حقوق حقه مورد انتظار را دریافت کند، مقوله سوالبرانگیزی است.
در اغلب کشورهای دنیا مبحث فرار مالیاتی جرم محسوب میشود. احساس میشود به دلیل خلأهای قانونی است که سازمان امور مالیاتی نمیتواند مانع این فرارهای مالیاتی شود. تاکنون شنیده نشده در ایران کسی به دلیل فرار مالیاتی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد، درحالیکه در همه کشورها فرار مالیاتی ازجمله جرمهای خط قرمزی محسوب میشود که با تبعات بالایی برای افراد خاطی همراه است. افرادی که در کشورهای دیگر اقدام به کتمان اطلاعات میکنند یا به هر نحوی از پرداخت مالیات طفره میروند با محکومیتهای بالایی روبهرو خواهند بود. حال چرا قانونگذار ما در این زمینه مجازاتهای مناسب را پیشبینی نکرده است جای سوال دارد. بنابراین برای مانع شدن از فرارهای مالیاتی لازم است تا راهکارها و قوانین مناسب وضع شود.
در شرایطی که دولت به دلیل خلأهای قانونی هنوز نتوانسته به مالیات گذشته خود دست پیدا کند، آیا با افزایش این نرخ مالیاتی به 22 درصد دولت میتواند درآمد بالاتری برای خود متصور شود و کسب کند؟
مشکل ما اساسا نرخ مالیاتی نیست. حتی به دلیل شرایط رکودی لازم است تا دولت در جاهایی کاهش نرخ مالیاتی داشته باشد. مشکل ما، مشکل وصول مالیات است. دولت ما با مشکلی که روبهرو است میزان کم نرخ مالیاتی نیست بلکه مشکل دولت این است که نمیتواند آن اطلاعات لازم مالیاتدهندگان را در اختیار بگیرد و به دلیل نداشتن این اطلاعات نمیتواند به حجم درآمد مالیاتی مورد انتظار خود دسترسی داشته باشد. خیلی افراد فعالیتهای اقتصادی متنوعی انجام میهند که این فعالیتها از چشم دولت دور است و مشمول مالیات نمیشوند. همانطور که گفتم در عین دست نیافتن دولت به اطلاعات فعالان اقتصادی، عدم جرمانگاری فرار مالیاتی نیز در دست نیافتن به درآمدهای مالیاتی نقش بسزایی دارد. اکنون افزایش نرخ مالیات تنها به ضرر افرادی است که مالیات خود را میپردازند و بهنوعی فشار بر این افراد محسوب میشود، درحالیکه دولت بهجای آنکه فشاری بر این اقشار ایجاد کند باید جاهایی که درآمدهای مالیاتی خود را از دست میدهد شناسایی کند و با دسترسی به این منابع درآمدی به درآمدهای حقه خود دسترسی پیدا کند.
این افزایش میزان نرخ مالیاتی تنها مشمول افرادی میشود که به شکل مستقیم مالیات پرداخت میکنند که خانوارها هستند یا مبحث مالیات بر ارزش افزوده است که این داستان تنها نارضایتی این اقشار را به دنبال دارد و کمکی به جبران کسری بودجه و کسب درآمدهای مورد انتظار دولت نمیکند. من فکر میکنم در شرایط فعلی با پیادهسازی یک روند مناسب، دولت میتواند به آن درآمدهایی که مشمول فرار مالیاتی هستند دسترسی پیدا کند که این امر نسبت به افزایش نرخ مالیاتی برای دولت درآمد بالاتری را به دنبال خواهد داشت. فرآیندی که مانع آن میشود که با افزایش نرخ مالیاتی در شرایط رکودی بسیاری از تولیدات با کاهش روبهرو شوند.
***
احمد میر مطهری:
پرداخت مالیات به رفاه اجتماعی میانجامد
احمد میرمطهری، کارشناس اقتصادی معتقد است دولت باید متناسب با هر صنف و دستهای راهکار اخذ مالیات اعمال کند تا بتوان به درآمدهای مالیاتی مورد انتظار دست پیدا کرد.
با توجه به اینکه اغلب دولتهای جهان براساس درآمدهای مالیاتی هزینههای خود را تامین میکنند، احساس میشود در ایران در شرایطی که دولت با کاهش قیمت نفت با خطر کسری بودجه مواجه است، یک عزم جدی برای رفتن به سمت درآمدهای مالیاتی ایجاد شده است. به نظر شما اگر دولت بخواهد این درآمدهای مالیاتی را واقعا عملیاتی کند چه روندی را باید در پیش بگیرد؟
کسب درآمدهای مالیاتی از فعالان اقتصادی، باید متناسب با امکانات و توان مالی آنها صورت پذیرد. اگر این دریافت مالیات از توان مالی این واحدها خارج باشد با عکسالعملهای منفی روبهرو خواهد شد. اگر میزان ممیزیهای مالیاتی از حد معینی فراتر رود، واحدهای اقتصادی میزان تولید خود را کاهش میدهند تا مالیات کمتری بپردازند و نتیجه آن میشود که دولت نمیتواند افزایشی در درآمدهای مالیاتی خود ایجاد کند. بنابراین در زمینه اخذ مالیات اینگونه نیست که اگر ما احساس کردیم با کسری درآمد و بودجه مواجه هستیم تصمیم بگیریم که میزان مالیاتها را افزایش دهیم و بهراحتی کسری بودجه را جبران کنیم.
ساختار اقتصاد ایران به نحوی است که باید به سمت سرمایهگذاری برود و باید از این سرمایهگذاریها حمایت شود تا به دنبال آن اشتغال افزایش پیدا کند. این روند کمک میکند تا رکود ایجاد شده در اقتصاد کاهش پیدا کند. برای رسیدن به این مهم، لازم است که درآمدهای مالیاتی را به کمک این مبحث بیاوریم و سیاستگذاری کنیم که چگونه میتوانیم این درآمدها را در رونق بخشیدن به اقتصاد کشور هزینه کنیم. طبیعی است اقتصاد که رونق پیدا کند و درآمدها افزایش یابد، دریافت مالیات نیز سهلتر خواهد شد و دولت بهراحتی میتواند به درآمدهای حقه مالیاتی خود دست پیدا کند و از وابستگی به درآمدهای نفتی رهایی یابد. بنابراین دریافت مالیات باید کاملا اصولی و متناسب با اصناف و مشاغل مختلف اعمال شود. جایی لازم است برای رسیدن به نتیجه بهتر معافیتهای مالیاتی اعمال کنیم، جایی توان دریافت مالیاتی مناسب را داریم که باید در هر زمینه برنامهریزی مناسبی صورت گیرد تا بتوان با یک روند مناسب به درآمدهای مالیاتی حقه که مانع رشد اقتصادی نمیشود، دست یافت.
هرچند از اصولی شدن دریافتهای مالیاتی صحبت کردید، اما همواره این صحبت مطرح است که قشر حقوق بگیر بهصورت مستقیم پرداخت مالیاتی دارد اما افرادی که صاحب صنایع بزرگ هستند و درآمدهای بالایی دارند و پرداخت مالیات آنهاست که موازنه درآمدهای دولت را شکل میدهد با مقولاتی چون معافیت مالیاتی یا فرار مالیاتی از این موضوع به دور هستند که این مانع دستیابی دولت به درآمدهای حقه مالیاتی است. به نظر شما دولت چگونه میتواند این مشکل را حل کند و به درآمدهای مالیاتی حاصل از وصول مالیات از این بخش دسترسی پیدا کند؟
شیوههای دریافت مالیات در یکی، دو سال گذشته دگرگون شده و کارایی بیشتری پیدا کرده است. اما این مقوله که برای جبران فرار مالیاتی برخی، تور مالیاتی را گسترش دهیم و بخواهیم با افزایش میزان مالیات، جبران فرارهای مالیاتی بکنیم، این روش نامناسبی است. برای از بین بردن این مشکلات باید به شیوههای مناسب اخذ مالیات مانع فرارهای مالیاتی شویم. اگر مانع فرارهای مالیاتی شویم لزومی به افزایش میزان مالیات نیست و همین شیوه مناسب سبب افزایش درآمدهای مالیاتی دولت میشود.
در هر اقتصادی، عدالت اجتماعی حکم میکند کسانی که فعالیت بیشتر و درآمد بالاتری دارند، مالیات متناسب با درآمد خود را به دولت بپردازند. این یک اصل کلی است. اما شیوههای دریافت این مالیات باید اصولی باشد نه اینکه با رفتارهای نامناسب و برخوردهای قهری به سمت دریافت این مالیاتها برویم. باید در فعالان اقتصادی این باور و اعتماد ایجاد شود که پرداخت مالیاتی آنها به نفع آنها و در جهت رفاه اجتماعی است تا آنها نیز به میل خود این پرداخت مالیاتی را انجام دهند و به دنبال دور زدن ممیزهای دارایی نباشند.
پس دولت تنها باید یک ساختار متناسب با هر صنف و دستهای پیاده کند تا بتواند به درآمدهای مالیاتی مورد انتظارش دست پیدا کند.
دقیقا همینطور است، این موضوع را نیز لازم است اضافه کنم که در زمینه مسائل مالیاتی، قانونگذار و مجریان دریافت مالیات تنها کسانی نیستند که از دریافت مالیات منتفع میشوند. تنها مجلس برای دریافت مالیات قانون وضع نمیکند و دولت در جهت دریافت آن قدم برنمیدارد، بلکه شهروندان هستند که در این میان بیشترین منفعت را از دریافت مالیات کسب میکنند. وقتی کسب مالیات سبب شد که مردم نوعی رفاه را در زندگی اجتماعی خود شاهد باشند یک وفاق کلی میان دولت و ملت برای پرداخت و هزینه مالیاتها ایجاد میشود که هیچ نیرویی نمیتواند این روند را به سمت فرار مالیاتی یا تخلفات مالیاتی سوق دهد.