یک خصلت اینجایی هست (حداقل من فقط آن را اینجا دیدهام) به نام دقیقه نودی بودن یا وقت اضافهای بودن یا شب امتحانی بودن. به جد عرض میکنم، یکی از مهمترین خصوصیات شغلی، مدیریتی اینجایی را همین خصوصیت میدانم. یکور خیلی بد این خصیصه آن است که هر وظیفهای، هر کاری و هر پروژهای را تا به تاخیر و دیرشدگی و بکشبکش نرسد به انجام نمیرسانیم و یکور نه چندان بد ماجرا این است که خب یحتمل بعد از این همه قرن کار دقیقه نودی کردن، باید یک مهارت علیحدهای در انجام کارهای هول هولی و عجلهای به هم رسانده باشیم. یعنی بهتر از سایرفرهنگها و ملل باید بتوانیم در زمان ضیق کارهایمان را انجام دهیم. حالا این مهارتها را داریم یا نداریم باید اهل فن نظر بدهند.
در جاهلی و سبک سری جوانی که حوصله بیشتری در کار است و انسان وقت میکند گاهی خودش برای خودش شاخ بتراشد و اندکی ادویه هیجان به کارش و زندگیاش بیفزاید، یک بار تصمیم میگیرم این ماجرای دقیقه نودی بودن را در شرکت خودمان به بوته آزمایش بگذارم. شرکت معظم متبوع دارای یک بخش پر همینه پرجلال و جبروتی است به نام امور مسافرت و بینالملل که کار این عزیزان تهیه بلیت جهت مسافرتهای طاق و جفتی است که مدیران و کارکنان خدوم شرکت ما همینطور از چپ و راست میروند و میآیند. تجربه آن زمان به قبل بنده ثابت کرده که فارغ از زمانی که درخواست بلیت را برای این گروه محترم بفرستید، اعضای عزیز این گروه میگذارند و یک روز مانده به تاریخ مسافرت با شما تماس میگیرند و میگویند فیالمثل فقط یک پرواز مانده که از این طرف حدود ساعت چهار ربع کم صبح میپرد و از آنور 25: 2 دقیقه بعد از نیمه شب باز میگردد. یعنی دقیقا این پروازها جوری برنامهریزی میشوند که روز قبل از مسافرت کارمند خدوم بر باد برود، شب قبل از مسافرت نتواند بخوابد، شب بعد را به مدد تاخیرهای مالوف پروازهای اینجایی در زابراهی و بیداری بگذراند و نتیجتا هنگام بازگشت به منزل بلایی به سرش آمده باشد که حتیالامکان بین دو تا پنج روز قادر به انجام هیچ کاری نباشد!
القصه، در آن دوران جهالت و پرحوصلگی اینجانب سه، چهار بار پشت سر هم سفرهای قابل پیشبینی را پیشبینی کرده و بین دو هفته تا پنج روز زودتر به اطلاع امور محترم مسافرت و بینالملل میرساند و در کمال تعجب نتیجه هر بار همان است که بود، یک روز قبل از مسافرت تماسهای داخلی شروع میشود که همه پروازهای سر وقت و به درد بخور پر شده و اصلا جا نمیدهد و دو پرواز یکی رفت بیهنگام و دیگری بازگشت بیهنگامتر و هر دو از هواپیماهایی با سابقه نقص فنی و سقوط جا میدهد و بگیریم یا نگیریم؟ بعد از این چند بار امتحان نگارنده به این نتیجه میرسد که رضا به داده بدهد و از جبین گره بگشاید که ظاهرا در باب دقیقه نودی بودن، بر من و تو در اختیار نگشوده است!