در خودپرداز امروز به بررسي واژگان ورشکستگي خواهيم پرداخت.
ورشکستگي
حالت يک تاجر يا شرکتي تجاري است که از پرداخت بدهيهاي خود ناتوان شده و نميتواند تعهدات خود را عملي کند.
در ادبيات اقتصادي سه نوع ورشکستگي داريم:
ورشکستگي عادي
در اين ورشکستگي شرکت يا ارگان بدبخت دار و ندارش را از دست ميدهد و توان پرداخت بدهيهايش را ندارد و همچنين ظرف سه روز ورشکستگياش را اعلام ميکند. به اين شرکت يا تاجر ورشکست عادي ميگويند و در ادبيات عاميانه به آن بدبخت و بيچاره نيز ميگويند که زندگياش سياه و نابود شده است، يک ورشکست عادي در پارهاي از موارد گير يک کلاهبردار ناقلا افتاده که او را نابود کرده است.
ورشکستگي به تقصير
اين نوع ورشکستگان افراد يا شرکتهايي هستند که معمولا متوهم و خوشبين بودهاند و امروز دهنشان صاف شده است. به اين صورت که مثلا طرف سوپرمارکت دارد و 100 ميليون تومان قرض ميگيرد و به چين ميرود و به قول خودش ريسک بزرگي ميکند تا پولدار شود، همه سرمايهاش را ساندويچ پلاستيکي ميخرد تا با فروش فوقالعاده آن سود بزرگي نصيبش شود و پس از مدتي متوجه ميشود که از اين خبرها نيست و ساندويچ پلاستيکي تنها کاربردش در بخش اشيای بازي اسم فاميل است و کسي آن را نميخرد، سپس مجبور ميشود که همه را به يکدهم قيمت بفروشد و نهايتا طلب يکي از طلبکاران را بدهد و باقياش بماند. به اين سبک خاک بر سر خود کردن، ورشکستگي به تقصير ميگويند. اين فرد تا آخر عمرش سرکوفت حماقتش را از زنش ميخورد که «خاک تو سرت، زندگيمونو به خاک سياه کشوندي رفت» و احتمال طلاق و جدايي نيز در اين ورشکستگي بالاست، به اين فرد در ادبيات اقتصادي ورشکست به تقصير و در ادبيات عاميانه خاک برسر ميگويند.
ورشکستگي به تقلب
اين نوع ورشکستگي در واقع نوعي کلاهبرداري است. بهاين صورت است که فرد، قسمتي از مال و دارايي خود را پنهان و اعلام ورشکستگي ميکند و سپس بعد از مدتي مثلا چک طلبکاران را به نصف قيمت ميخرد و نصف ديگرش در جيب خودش ميماند، اين نوع ورشکستگي سوژه بسياري از سريالها و فيلمها عليالخصوص کمدي نيز بوده است که مثلا نقش ورشکست را سيروس گرجستاني بازي ميکند و علي صادقي نيز فرزند و همکارش است. اين نوع ورشکستگي نهتنها موجب طلاق و فروپاشي کانون خانواده نميشود بلکه موجب تحکيم پايههاي خانواده نيز خواهد شد. در ادبيات اقتصادي به آن ورشکست به تقلب ميگويند و در ادبيات عاميانه به آن چيزي ميگويند که نميتوانيم بگوييم چون فحش و حرف بيادبي است.