شنبه, ۱۲ آبان(۸) ۱۴۰۳ / Sat, 2 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز

نوشتن کی بود مانند خریدن!

10 سال پیش ( 1393/6/25 )
پدیدآورنده : سعید هوشیار  

امروز صبح اول وقت، ساعت 12 از خواب بیدار شدم و به سمت خودپرداز حرکت کردم تا سوژه مطلبم را در بیاورم. در راه به پاییز و شروع فصل جدید مدرسه فکر می‌کردم که چقدر یادآور خاطرات زیادی است. اول مهر همیشه چند چیز را با خود به همراه می‌آورد؛ از لباس و کیف جدید گرفته تا مداد و خودکار جدید و دفتر‌های‌تر و تمیز و تا نخورده! نمی‌دانم هنوز هم همین حال و هوا وجود دارد یا اینکه کمی ساز و کار تغییر کرده است.

به خودپرداز که رسیدم، لهراسب درمانده و درب و داغون گوشه‌ای نشسته بود منتظر من!
گفتم: «چه خبر؟ چی شده؟ چرا اینقدر پیر و فرتوت و بیچاره هستی؟»
گفت: «هیچی بابا! چیکار کنم؟ مدرسه‌ها شروع شده نمی‌تونم برای بچم لوازم‌التحریر بخرم!»
گفتم: «جدی میگی؟ چرا؟! خیلی گرونه!»
گفت: «آره دیگه، یک مداد 5000 تومان!»
گفتم: «همین مداد شمشیر نشان و توسن و اینا...»
لهراسب گریه‌اش گرفت و کمی از من و خودپرداز دور شد و پشت به من چند لحظه‌ای را هق هق زد و برگشت.
گفت: «الان دیگه کی شمشیر نشان استفاده می‌کنه؟»
گفتم: «چیه، شمشیر نشان نمی‌نویسه؟»
گفت: «چرا می‌نویسه، ولی آبروی بچه سر کلاس می‌ره!»
گفتم: «بچت چند سالشه؟»
گفت: «تازه اول دبستانه! تازه مداد تراشش رو هنوز نگرفتم، دونه‌ای 45000 تومان!»
گفتم: «بچه 7 ساله آبرو چه می‌دونه چیه آخه! مرتیکه تو که هنوز درآمدت اونقدر بالا نیست، چرا از این کارهای عجیب و غریب می‌کنی؟ برو عین آدم از لوازم ارزون‌تر داخلی بخر! یعنی حتما باید مداد تراش 45000 تومانی بخری؟ مگه چه فرقی داره؟»
گفت: «اون 45000 تومانیش بن‌تن و اسپایدرمنه، این یکی کوفتم روش نداره ساده، سادس!»
گفتم: «می‌دونی گردش مالی سه قلم از لوازم‌التحریر، یعنی مدادتراش، پاک کن و مداد در سال چقدره؟»
گفت: «نه نمی‌دونم! چقدره؟»
گفتم: «این سه قلم به تنهایی می‌شه یک چیزی حدود 225 میلیارد تومان در سال!»
گریه‌اش بیشتر شد.
گفت: «یعنی بچه من باید در سال 225 میلیارد تومان مداد و پاک کن بخره! من از کجا بیارم، ندارم که!»
گفتم: «نه احمق! منظورم کل 15 میلیون دانش‌آموزیه که الان تو ایران هست، نفری 15000 تومان هم بخرند میشه اینقدر!»
گفت: «خب چیکار کنم؟!»
منم گوشش را گرفتم و سخت پیچاندم و در همان حال خدمت با سعادتش متذکر شدم.
گفتم: «ببین باقالی جان! برو حد و اندازه و قد و قواره خودت خرید کن! وقتی درآمدت ماهی 500 هزار تومانه برو مداد ارزونه رو بخر! اون موقع ما بچه بودیم چه می‌دونستیم اینها چیه!»
خودش را از دستم نجات داد و چند متری دور شد و گفت: «من بدون اسپایدر من و مداد آلمانی نمی‌تونم زندگی کنم!»
این را گفت و سریع دور شد.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/4CaOlgXL
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
آزمایشگاه تجهیزات اعلام حریق آریاکخرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاخرید کتاب استخدامیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختتخت خواب دو نفرهگالری مانتوریفرال مارکتینگ چیست؟محاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاست
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه