از جمله اقتصادهای نوظهور جهان که رفتهرفته نقش کلیدی در مناسبات مالی دهکده جهانی بازی میکنند، میتوان به کشورهای آمریکای لاتین اشاره کرد. کشورهایی با جمعیت جوان و اقتصادی در حال رشد که نیاز به فرصتهای شغلی هر روز بیشتر از دیروز جلوه میکند. به همین دلیل ایجاد ظرفیتهایی برای اشتغال جمعیت جوان بهویژه زنان از جمله مسائلی بوده که همواره در این کشورها و برنامهریزیهای اقتصادیشان مدنظر مسئولان و کارشناسان بوده است.
در این میان از جمله راهکارهایی که درنظر گرفتهاند و تا حدود زیادی هم موثر واقع شده است، ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان با دستمزدی کمتر است. مسئلهای که مورد توجه کارفرمایان هم قرار گرفته و به همین دلیل در زمان بروز بحرانهای اقتصادی زنان دیرتر از مردان کارشان را از دست میدهند. اما خشونتهای موجود در جامعه این کشور، موضوع کار زنان باردار و خانهدار و مسائلی از این دست هنوز هم چاره قابلتوجهی به خود ندیده است. با این وجود زنان در اقتصاد این کشورها همچنان نقشی پررنگ دارند. به همین دلیل و باتوجه به اهمیت نقشی که زنان این کشورها توانستهاند در اقتصاد روبه رشد کشور خود ایفا کنند، گزارش این هفته را به اوضاع درآمدی و شغلی زنان این مناطق اختصاص دادهایم که در ادامه میخوانید.
دیدن خانمهایی که هر روز صبح به خیابانها میآیند تا خود را سر کارشان برسانند، چیز تازهای در آمریکای لاتین نیست. در واقع، مشارکت زنان در بازار کار در طول یک دهه گذشته افزایش داشته است. این پیشرفت حاصل تغییرات مهم اجتماعی در منطقه و بهبود شرایط اقتصادی است. واقعیت این است که اگر مشارکت زنان در بازار کار در این منطقه وجود نداشت، در سال 2010 فقر 30درصد افزایش را به خود میدید. همین وضعیت را میتوان در تاخت و تازهای اخیر به نابرابریهای همیشگی در منطقه دید. براساس گزارش تازه بانک جهانی درباره تاثیر قدرت اقتصادی زنان در آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، بیشتر زنان راضی به حقوق پایین وارد بازار کار در این منطقه شدهاند و نیروهای با حقوق بالا کم هستند که این بینشی بسیار مهم در کاهش فقر در منطقه به شمار میآید.
کمک به گذار از شوکهای اقتصادی
واقعیت این است که در بحرانهای اقتصادی بهویژه در طول بحران اقتصادی سال 2009، خانمها با مشارکت خود در فعالیتهای اقتصادی به کل منطقه کمک کردند تا از سد شوکهای اقتصادی بگذرد. خانمهای خانهداری که تنها به حقوق همسرشان بسنده میکردند، آسیبپذیرتر از آنهایی بودند که هم زن و هم مرد کار میکردند.
لویز کِرد، مدیر بخش کاهش فقر و گروه جنسیتی بانک جهانی در این باره میگوید: «خیلی از مردان در زمان بحران اقتصادی شغلشان را از دست دادند و بیشتر برای کاهش فقرشان وابسته به درآمد زنانشان بودند.»
اما مادران سرپرست خانوار واقعا در معرض بیشترین خطر فقر هستند. بدون تردید، خانوادههای شهرنشینی که تنها زنها در آن شاغل بودند، یکسوم بیش از خانوادههایی که مردان تنها نانآور خانواده بودند در خطر فقر قرار داشته و دارند. به نظر اینطور میرسد که این افزایش مشارکت زنان در بازار کار به نرخ بالای حضور زنان و از میان رفتن شکافهای جنسیتی در آموزش در منطقه آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب منجر شد. امروزه این شکاف بهنوعی در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین جابهجا شده است. به این معنا که اصل شکاف وجود دارد اما به جای اینکه مردها بالا باشند و زنها پایین، خانمها از نظر آموزش گرفتن بالاتر از آقایان قرار گرفتهاند.
خانمها هنوز هم کمتر حقوق میگیرند
با همه این تفاسیر هنوز هم چالشهای بزرگی وجود دارد. خانمها در کشورهایی چون شیلی، برزیل، مکزیک یا پرو، بهویژه در شغلهای نیازمند تخصص بالا از آقایان کمتر حقوق میگیرند. شکافی که در حال گسترش است. یک فاکتور جالب دیگر از نظر لوئیز کِرد نحوه ارزشگذاری تجربه براساس جنسیت است.
«باوجود این واقعیت که خانمها در این کشورها از نظر سطح آموزشی بالاتر هستند و باز باوجود اینکه توجه به تجربه براساس سن و تعیین حقوق و دستمزد برای خانمها کمتر از آقایان مورد توجه قرار میگیرد، شکاف دستمزدی میان آقایان و خانمهایی با صلاحیت بالا از نظر شغلی در این منطقه وجود دارد.» همچنین برای مثال خانمهای برزیلی بهشدت خواهان حضور در بخشهای دارای بهرهوری کم بودند.
خشونتی که پایه و اساس آن بر جنسیت و بارداری در سن نوجوانی بود در این منطقه نرخ بالایی داشت، بدین معنا که توانایی خانمها در داشتن حق انتخاب و دستیابی به اهدافشان را پایین نشان میداد. در این گزارش پیشنهاد شده که برای افزایش قدرت اقتصادی زنان براساس این سه عنصر سیاستهای کلی تنظیم شود: افزایش فرصتهای مناسب در بازار کار، کمک به زنان برای افزایش تواناییهایشان در رسیدن به اهداف براساس داشتن حق انتخاب و پشتیبانی از جمعیت رو به افزایش زنان فقیر، سرپرست خانوار و مجرد.