یکی از بزرگترین شکایتهای مردم نسل ما این است که در زندگی بسیار بیشتر از توان و ظرفیت یک فرد معمولی دغدغه، شلوغی و غصه دارند. مردم این روزها شاد نیستند، خستگی بر آنها چیره شده و حتی میتوان گفت شادی کردن و خوشحال بودن را فراموش کردهاند. گیر کردن بین سنتهای به جا مانده از زندگی نسلهای پیش و مولفههای زندگی مدرن امروز یکی از بزرگترین موانع شاد بودن مردم کشورهای در حال پیشرفت است. این دو راهی باعث میشود مردم از هر کاری گوشهای از آن را انجام دهند تا وجدانشان را راضی کنند. بدعت و ایجاد انتظارهای فضایی و بیجا هم دیگر مشکل زندگی سنتی- مدرن امروزی است.
نتیجه همه این شلوغیها گم شدن حلقه شادی در زندگی ماست. حال چه باید کرد که این حلقه مفقوده راه خود را به زندگی ما باز یابد و دوباره با ما دوست باشد. اینکه روزی همه خواستههای مان عملی شده، خیال باطلی بیش نیست. اینکه «روزی همه کارهایم را انجام میدهم و بعدش راحت زندگی میکنم» اشتباهی استراتژیک و ناامیدکننده و البته نابودکننده است. کارهای ما هرگز تمام نمیشود. در واقع این ما هستیم که باید خودمان را با کارها و خواستههایمان از زندگی هماهنگ کنیم. ایجاد توازن میان تواناییها و خواستهها یکی از بهترین ابزارها برای شادابی و آرامش ذهنی است. برای دستیابی به این شادابی باید گامهایی برداشت.
گام اول: چهار گروه اصلی خواسته هایتان را مشخص کنید
این خواستهها میتوانند در زمینه نیازهای روحی، پیشرفتهای شخصی، روابط خانوادگی یا دوستانه، مراقبتهای شخصی و بهداشتی و وضعیت شغلی باشند. صادقانه ارزیابی کنید و ببینید که برای هر کدام از این خواستهها چقدر وقت میگذارید. گاهی ما انتظاراتی از خودمان داریم اما آنطور که باید و شاید برای برآورده شدن آنها زمان اختصاص نمیدهیم. فرض کنید اولویت شما درخشیدن در شغلتان است. اگر تنها 50 درصد از وقتتان را به آن اختصاص دهید، مسلم بدانید انتظارتان برآورده نمیشود. این غیرمنطقی است که با تلاش و گذاشتن زمان 50 درصدی انتظار نتیجه 100 درصدی داشته باشید.
گام دوم: خواسته هایتان را بنویسید
از ذهن خود بهعنوان کاغذ استفاده نکنید. این کار باعث افزایش استرسهای شما میشود. پنج فهرست مجزا از کارهایی که باید انجام دهید، تهیه کنید. فهرستهای اول تا چهارم همان اولویتهایی است که در بالا عنوان شد و در فهرست پنجم کارهای عادی و روزمره را بنویسید. در هر یک از لیستها، اول مهمها و اولویتدارها را بنویسید و کمکم برسید به آنهایی که تاثیرگذاریشان در زندگیتان کمتر است. این روش نگرانی شما را درباره اینکه چقدر و چگونه برای کارهای مهم وقت بگذارید، از بین میبرد. راستی از نه گفتن هم در این بین نهراسید. مشخص کنید که چه کارهایی را نمیخواهید یا نمیتوانید انجام دهید و دست رد به سینه همهشان بزنید.
گام سوم: همین حالا زندگی کنید
وقتی در خانه کنار اعضای خانوادهتان هستید، خود را از فکر کردن به کارهای فردا که چه میشود و چه کار باید بکنم و از این دست افکار راحت کنید. حتی اگر به اصطلاح کوهی از کار در یک روز کاری بر سرتان آوار شده باشد، باز هم فقط در همان زمان به کار فکر کنید و نه وقتی در خانه یا در حال گردش و تفریح هستید. البته دست یافتن به این درجه از آرامش و تمرکز، نیاز به تمرین و خود کنترلی دارد و به سادگی به دست نمیآید، اما وقتی به دست آمد به سادگی آن را از دست ندهید. وقتی خودکنترلی داشته باشید و در هر لحظه روی کاری که در آن لحظه انجام میدهید تمرکز کنید، دیگر عصبی نمیشوید و به دیگران هم پرخاش نمیکنید. یعنی نه اوقات خود را تلخ میکنید و نه لحظات دیگران را. با این راهکار شما فردی دوستداشتنی برای عموم جلوه میکنید. پس صبوری کنید و خودتان و دیگران را دوست داشته باشید. در نهایت اینکه با تعیین خواستهها، اولویتبندی آنها و زندگی در زمان حال، میتوانید زیستن با نشاط را به سبک زندگی خود تبدیل کنید.