مسئولیت اجتماعى شركتى به فهرست بلندبالاى خواسته هاى سرمایه گذاران، مشترى ها و كارفرمایان از شركت ها اضافه شده است. شركت ها استانداردهاى اخلاقى و اقداماتى را كه در راستاى مسئولیت اجتماعى خود برمى دارند، به مردم اعلام و مصرف كنندگان شركت ها را به خاطر كوتاهى در این زمینه سرزنش مى كنند.
یكى از نسل هایى كه این روزها معیارها و خواسته هایش نقطه تمركز تجارت ها شده، نسل هزاره یا نسل واى است. این نسل كه در حال حاضر به ١٨ تا ٣٥ ساله ها اطلاق مى شود، تنها در ایالات متحده بیش از یك چهارم نیروى كار را تشكیل مى دهد و انتظار مى رود تا سال ٢٠٢٠ به بیش از ٥٠درصد برسد. در این سال یك سوم فروش خرده فروشان هم از همین نسل تامین مى شود. تجارت هایى كه به تعامل با این نسل فكر نمى كنند، در آینده با مشكلاتى جدى روبه رو خواهند شد. یكى از توقع هاى اصلى این نسل از شركت ها و تجارت ها داشتن تعهد اجتماعى است.
تحقیقى در سال ٢٠١٤ از سوى شركت اطلاعات و ارزیابى انگلیسى Nielsen نشان مى دهد که نسل هزاره هم در مصرف و هم در تصمیمات شغلى خود به تعهد اجتماعى شركتى كه مى خواهد محصولش را بخرد یا به استخدام آن دربیاید، اهمیت زیادى مى دهد.
از میان شركت كنندگان این تحقیق نیمى از آنهایى كه گفتند وقت خرید براى محصولات پایدار و بسته بندى هاى قابل بازیافت حاضرند هزینه اضافه بپردازند و وقت استخدام شركتى را انتخاب خواهند كرد كه در عمل به تعهدات اجتماعى خود شهرت داشته باشد، متعلق به همین نسل بوده اند.
این نسل دوست دارد پول یا وقتش را صرف تشكیلاتى كند كه به ارزش هاى اخلاقى اهمیت مى دهد.
این نسل با قدرت خرید قابل توجهش در واقع دارد شركت ها را وادار مى كند كه با استراتژى هاى مسئولیت اجتماعى شركتى به خواسته هاى نه چندان كم آنها پاسخ دهد.
پرسشى كه مطرح مى شود این است که شركت ها چطور مى توانند استراتژى هاى این چنینى را به كار گیرند؟ از آنجایى كه نسل هزاره به دنبال شركت هایى است كه سه اصل «انسان، سیاره، سود» را در نظر داشته باشند، شركت ها مى توانند براى اجراى تعهدات مسئولیت اجتماعى از خودشان راهنمایى بگیرند. استراتژى هاى تعهدات اجتماعى باید همگام با ارزش ها، شعار برند و الگوى تجارى یك شركت باشد، اما در عین حال باید تقاضاى مشتری را هم در نظر داشته باشد.
المان كلیدى هر استراتژى موفق تعهدات اجتماعى شركتى ارتباط میان شركت هاست. در روزهاى اول بحث تعهدات اجتماعى شركتى، شركت ها تا حد زیادى به رسانه هاى سنتى وابسته بودند و پیغام شان را از طریق تبلیغات به مردم مى رساندند. بسیارى تعهدات اجتماعى شركتى را یك فعالیت تجارى جداگانه كه به تبلیغات و روابط عمومى احتیاج دارد، نمى دانستند.
نسل هزاره اما حتى به تبلیغات تلویزیون و مطبوعات اهمیتى نمى دهد و شركت ها مجبورند از راه دیگرى توجه آنها را به خود جلب كنند. این نسل هم براى مصرف و هم براى جمع آورى اطلاعات موردنیاز و ابراز دیدگاه هایش به سراغ رسانه هاى اجتماعى مى رود.
براى این نسل دوستان و هم نسلى ها منبع موثق تر و قابل اعتمادترى هستند تا خود شركت ها. به علاوه اینكه، دقیقا برخلاف تبلیغات سنتى كه به صورت غیرمستقیم انجام مى شود، رسانه هاى اجتماعى ابزار به مراتب بهترى براى تبلیغات هستند چراكه شركت ها از مخاطبان خود بازخورد واقعى ترى دریافت مى كنند. نسل هزاره انتظار دارد كه دیدگاه هایش شنیده و خواسته هایش برآورده شود و این به آن معناست كه شركت ها باید با مشتریان خود ارتباط دوطرفه بیشترى داشته باشند. ایجاد یك استراتژى ارتباطى كه هم پایدار باشد و هم قابل انعطاف نسبت به تغییرات جامعه و محیط، فرآیند دشوار، اما ضرورى براى شركت ها در عصر حاضر است.
به طور كلى نسل هزاره متوقع تر، آگاه تر و شكاك تر از سایر نسل هاست. به راحتى مى توان اسم شان را گذاشت منفى نگر. اما این كار سازمان هاست كه نشان دهند تعهدات اجتماعى را جدى گرفته اند چراكه مصرف كننده هاى امروز هر آنچه را شك شان را برانگیزد به یك مسئله عمومى تبدیل خواهند كرد. همین به شركت ها یاد داده كه براى خود ارزش هاى اخلاقى تعیین و نسبت به جامعه متعهدانه تر رفتار كنند.