این روزها در گوشهکنار شهر تبلیغات موسسات برگزارکننده دورههای MBA و DBA مشاهده میشود. بهاندازهای تعداد این موسسات افزایش پیداکرده است که فقط در شهر تهران بیش از 60 مؤسسه رسمی و غیررسمی در راستای برگزاری دورههای MBA و DBA فعالیت میکنند. اما بااینحال به عقیده برخی مدرسان بازاریابی و مدیریت، فارغالتحصیلان این دورهها مهارت مناسبی را در حوزههای مختلف مدیریتی کسب نمیکنند.
اینکه این موسسات باید چه مهارتها و تئوریهایی را به دانشجویان آموزش دهند و این موضوع براساس چه سرفصلهایی تنظیم شود، بهانهای شد تا «فرصت امروز» سراغ دکتر بابک بهبودی، مدرس و مشاور بازاریابی و برندسازی برود. او عضو هیات موسس و مدیر علمی (Rector) مدرسه کسبوکار بن ژیوار است.
دکتر بابک بهبودی در گفتوگو با روزنامه «فرصتامروز» میگوید: شکلگیری و رشد مقاطع آموزشی MBA و DBA در اثر نیاز فزاینده کشورهای صنعتی پس از پایان جنگ جهانی دوم به نیروهای متخصص اجرایی و عملگرا و شروع اثر بازسازی و شکوفایی اقتصادی پس از آن بود.
البته پیش از آن در سال 1908 مدرسه کسبوکار هاروارد با 15 استاد، 33 دانشجوی عادی و 47 دانشجوی ویژه نخستین دوره MBA خود را با عنوان دوره MBA یکساله بهعنوان یک دوره آموزش تکمیلی آغاز کرده بود اما پس از پایان جنگ جهانی دوم، این روند از سوی بسیاری از مراکز دانشگاهی و آموزشی سطح بالا نیز مورد توجه قرار گرفت.
این عضو هیات موسس و مدیر علمی (Rector) مدرسه کسبوکار بن ژیوار ادامه میدهد: هدف و مقصود از برگزاری دورههای MBA بسیار مشخص بود؛ تربیت نیروهای متخصص اجرایی که توانایی تصدی نقشها و مسئولیتهای خطیر اجرایی را در سازمانها و شرکتها داشته باشند. تا پیش از آن، تفکر غالب بر دنیای کار، تفکر فنی و مکانیکی بود و این به معنی آن بود که افراد با کسب مهارتهای فنی در رشتههای دانشگاهی یا بهصورت تجربی، طی گذر زمان صلاحیت تصدی سمتهای اجرایی را به دست میگرفتند.
بهعنوان نمونه یک کارگر خط تولید در مدتزمانی به سرکارگر و درنهایت مدیر تولید مبدل میشد یا یک مهندس برق بهواسطه کار و تجربیاتی که به دست میآورد مدیر بخش میشد. از سوی دیگر، رویکرد سازمانها نیز گویای همان بود که افراد بهواسطه داشتن مهارت فنی یا سرمایه اقدام به کارآفرینی میکردند و طی زمان تجربه لازم را از طریق آزمونوخطا به دست میآوردند.
از همین رو، دورههای MBA بهعنوان دورههای آموزشی ویژهای مطرح بودند که افراد میتوانستند تجربیات و دانش لازم برای کوتاهتر کردن مسیر تعالی سازمانی و شغلی خود را در اسرع وقت به دست آورده و بهکارگیرند. البته محتوای دورههای MBA طی زمان با تغییرات اساسی روبهرو شده است و در هر دهه، شاهد تغییر در عناوین و سرفصلهای آموزشی این دورهها بودهایم.
برای نمونه تا پیش از دهه 90 میلادی عنوانی برای مدیریت زنجیره تأمین در این رشته نبود اما از این زمان به بعد، این موضوع به یکی از مباحث اساسی در دورههای MBA مبدل شد. تحولات دنیای کسبوکار، محتوای دورههای MBA را با تغییر و تحول مواجه میکند. این دقیقا تفاوت اساسی دورههای MBA و DBA با دورههای متداول کارشناسی ارشد و دکترا است.
هدف اصلی مدیریت ارشد کسبوکار (MBA)
بهبودی اظهار میکند: در کشور ما دورههای MBA از سابقه طولانی برخوردار است. این دورهها در دوران قبل از انقلاب نیز توسط مراکزی مانند «سازمان مدیریت صنعتی» که نمایندگی دانشگاه هاروارد را داشت، توسط خاندان لاجوردی (موسسین گروه صنعتی بهشهر) تاسیس شد و فارغالتحصیلان زیادی را وارد بازار کرد.
هدف اصلی مدیریت ارشد کسبوکار (MBA) پذیرش فارغالتحصیلان دورههای کارشناسی در رشتههای مختلف (بهخصوص رشتههایی غیراز مدیریت) و پرورش افرادی است که قادر باشند در زمینههای مختلفی مانند اداره و راهبری مؤثر و کارآمد سازمان یا یکی از زیرمجموعههای آن، ایجاد تحول در یک بخش تخصصی سازمان، طراحی، هدایت و رهبری تحول در کل سازمان پس از کسب تجارب عملی در مدیریت، کارآفرینی با ایجاد فعالیتهای جدید در درون سازمان یا ایجاد سازمانهای جدید، ارائه خدمات مشاورهای و مطالعاتی در زمینههای مدیریتی به مدیران سازمانها، ایفای نقش کنند.
او میافزاید: در حال حاضر بیش از 30 گرایش مختلف برای دورههای MBA در سطح بینالمللی تعریفشده است که از میان آنها گرایشهای بازاریابی، مالی، مدیریت عملیات، تجارت الکترونیک و منابع انسانی در زمره پرطرفدارترینها هستند.
تفاوتهای اصلی دورههای MBA و DBA
این مدرس بازاریابی درباره تفاوتهای اصلی دورههای MBA و DBA خاطرنشان میکند: در دورههای MBA افراد با محتوای آموزشی از پیش تعیینشده و مشخص آموزش میبینند و درنهایت مهارت لازم برای تصدی یک مسئولیت اجرایی را به دست میآورند. این در حالی است که در سطح DBA، افراد خود به یک صاحبنظر و مدل پرداز برای حوزههای تخصصی مدیریت و کسبوکار تبدیلشده و از همین رو میتوانند مسئولیتهای سطح بالاتری را برعهدهگرفته و نقشهای راهبردی را ایفا کنند.
مخاطبان کلیدی دورههای MBA و DBA
بهبودی میافزاید: دورههای MBA و DBA مخاطبان متفاوتی دارند. برخی از این افراد، دارای تحصیلات در رشتههای فنی و مهندسی بوده و برخی دیگر از دانشآموختگان رشتههای مدیریت هستند اما بیشترین کسانی که از مباحث علمی و آموزشی ارائه شده در این دورهها بهرهبرداری میکنند، مدیران، کارآفرینان و کارشناسان اجرایی در شرکتها و سازمانها هستند.
دانش و مباحث ارائه شده در دورههای MBA و DBA رویکردهای متفاوتی را به مخاطبان خود ارائه میکنند. این رویکردها بیشتر براساس گرایشهای تخصصی ارائه شده در این دورهها است و در کل، هدف اصلی این است که مخاطبان مربوطه با فراگیری مطالب مطرح شده، توانمندیهای لازم برای ارتقای بهرهوری فردی و سازمانی را به دست آورده و سازمانها و کسبوکارهای خود را در مسیر پایداری، سودآوری و رشد پایدار قرار دهند.
آسیبشناسی دورههای MBA و DBA
این عضو هیأت موسس و مدیر علمی مدرسه کسبوکار بن ژیوار خاطرنشان میکند: یکی از مسائل آزاردهندهای که این روزها گریبانگیر دورههای آموزشی MBA و DBA شده است، رویکرد کمی به این دورهها است. شاید جالب باشد بدانید که در حال حاضر فقط در شهر تهران بیش از 60 مؤسسه رسمی و غیررسمی به ارائه این دسته از دورهها میپردازند.
اگر ما بخواهیم به استانداردهای کشورهای پیشرو در این زمینه دست یابیم، تعداد موسسات ارائهدهنده این دورهها کم هم هستند اما مسئله مهم این است که کیفیت آموزشها و مطالب ارائه شده در این دورهها، روشهای آموزشی و رویکردهای ارائه شده از چه کیفیتی برخوردارند؟ نکته کلیدی در آموزشهای MBA یا DBA در رویکرد مهارتی و کاربردی بودن آن است.منظور از رویکرد مهارتی، آموزشوپرورش فردی ماهر، مسلط و کارا است که توانایی بهکارگیری و پیادهسازی آموزشهای دیدهشده را در دنیای واقعی سازمانها و کسبوکار داشته باشد.
او ادامه میدهد: متاسفانه دورههای MBA و DBA ارائه شده به همان مصائب و مشکلاتی دچار شدند که آموزشهای استاندارد دانشگاهی با آن مواجهند؛ انبوهی از تئوریهایی که الزاما برای فرهنگ، بازار کار و کسبوکار ایران طراحی نشدهاند، روشهای آموزشی تئوری محور، نبود مباحث و دورههای عملی و از همه مهمتر عدم وجود زیرساختهای لازم برای آموزشهای مهارتی و کاربردی در موسسات، نمونهای از مشکلات این موسسات هستند.
این مشاور برندسازی بیان میکند: یکی از مسائل مهم در آسیبشناسی این دورهها، ورود دانشگاهها در برگزاری آن است؛ بهعبارتدیگر ورود دانشگاهها به این موضوع خیلی اثربخش نبوده است؛ چون دانشگاهها دقیقا همان مباحثی را که در سطوح دانشگاهی تدریس میشود تحت عنوان MBA آموزش میدهند.
بهبودی میافزاید: محتوای آموزشی یک بحث است و رویکرد در آموزش نیز بحث دیگری است؛ بهعنوان نمونه محتوا این است که مباحث بازاریابی آموزش داده شود اما رویکرد باید این موضوع باشد که مهارت بازاریابی و نه صرفاً مفاهیم آن به مخاطبان آموزش داده شود؛ وقتی رویکرد آموزشی صرفاً براساس مفاهیم باشد و نه مهارت، فرد توانمندی تطبیق دانش با محیط را به دست نمیآورد.
اهمیت توجه به رویکرد مهارت محور
این مدرس بازاریابی اظهار میکند: در آموزش مباحث مدیریتی، توجه به دو عنصر کلیدی ضروری است؛ اولی دانش و دیگر تجربه است. با این وجود در کشور ما بیشتر بر دانش تأکید میشود و نه تجربه. امروزه مدیریت تجربه بهعنوان یک مبحث مهم در مدیریت سازمانها مطرح است و فراگیری تجربیات اجرایی از سوی دانشجویان اهمیت فزایندهای یافته است.
بگذارید اینگونه برای شما مسئله را شفافتر کنم؛ یک دانشجوی MBA یا DBA مباحث مهم و کلیدی را از افرادی فرامیگیرد که خودشان تجربه اجرایی لازم برای آن را نداشتهاند! مباحث مربوط به منابع انسانی، رفتار سازمانی یا مدیریت سازمان از سوی افرادی ارائه میشوند که صرفاً تجربه آکادمیک دارند و خودشان بهعنوان کارفرما به این مسائل درگیر نبودهاند!
خوشبختانه در برخی موسسات از اساتید مجرب و کارآمدی استفاده میشود که علاوه بر دارا بودن پشتوانه علمی و آکادمیک، خودشان نیز بهعنوان مدیر، کارآفرین یا کارشناس در آن حوزه دارای تجربیات اجرایی لازم بودهاند اما در بخش مهمی از موسسات، چنین بستری کمتر مشاهده میشود.
فقدان استاندارد و نبود نظارت بر محتوا
این مدرس بازاریابی معتقد است: باید صادقانه بگویم محتوای استانداردی برای دورههای MBA یا DBA در موسسات یا دانشگاههای برگزارکننده این دورهها وجود ندارد. صرفا عنوان درس مشخص است و در ضمن معلوم نیست این عنوان درس تا چه حد کارآمد و کاربردی است. بار اصلی ارائه محتوا بر دوش اساتید است و بدیهی است هر فردی به روش خود و از دیدگاه خود برای آن درس مطالب و مباحثی را ارائه میکند.
این دقیقا برخلاف روح و رویکرد اصلی MBA یا DBA است که در آن باید تیمها و هیاتهای علمی شناختهشده و صاحبنظر علاوه بر تعیین عنوان دروس، سرفصلها، زیر فصلها، محتوای آموزشی و روش تدریس را تعیین و تدوین کرده و بر روش اجرای آن از سوی اساتید نظارت داشته باشند.
شاید جالب باشد بدانید که ما در مدرسه کسبوکار بن ژیوار نزدیک به یک سال را صرف آمادهسازی همین استانداردها کردیم و بیش از 40 نفر از اساتید برجسته کشور با سوابق سطح بالای علمی و اجرایی نقش کلیدی را در این روند ایفا کردند و سرانجام موفق به ثبت سه استاندارد جهانی BBA، MBA و DBA در سازمان جهانی کار (ILO) و سازمان آموزش فنی و حرفهای کل کشور شدیم.
خیلی از افراد انتقاد میکردند که چرا شما ابتدا دانشجو جذب نمیکنید تا بهتدریج محتوای آموزشتان شکل بگیرید اما ما بر این باوریم که برای آموزش یک مهارت جهانی باید استاندارد جهانی را داشت و براساس اصول و قواعد مشخصی عمل کرد.
ما برای رفع چالشهای آموزشی همواره در کلاسهایمان ناظر علمی را در کنار دانشجویان قرار میدهیم تا بهدقت به ارائه استانداردهای مهارتی و کاربردی و محتوای آموزشی سطح بالای تدوینشده، نظارت دقیق داشته باشند. یک دوره MBA یا DBA خوب یا بد حداکثر 30درصد براساس مبانی تئوریک بهپیش رود و حداقل 70درصد آن باید براساس مباحث عملی، کارگاهی، مهارتی و اجرایی استوار باشد.
مدرکگرایی
بهبودی خاطرنشان میکند: متأسفانه مدرکگرایی را باید یکی از مهمترین چالشهای دورههای MBA و DBA دانست؛ معضلی که چندین دهه است بر آموزش کشور سایه افکنده و مانع از رشد علمی نیز میشود. در کمتر کشور توسعهیافتهای میتوان مدرکگرایی را مشاهده کرد و در عوض آن مهارتگرایی و عملگرایی نهادینهشده است، اما در کشور ما بسیاری از افراد نه با رویکرد فراگیری مهارت که با رویکرد افزودن مدرکی بر مدارک خود وارد این حوزه میشوند.
بدیهی است مخاطبان نیز خود بر معضل تئوریگرایی در دورهها میافزایند؛ اگر استادی کار عملی از دانشجویانش بخواهد، بهسرعت با انتقاد و مخالفت دانشجویان مواجه میشود! به نظر شما تا زمانی که بحث عملی و میدان عملی برای آزمودن آموزشهای فراگرفته شده نباشد، آیا میتوان به کارآیی آموزش امیدوار بود؟ شاید گفتن این حرف ناراحتکننده باشد که ما در کشورمان بیشتر عنوان و مدرک MBA و DBA وارد کردهایم تا دانش و اصول آن.
او ادامه میدهد: اگر نگاهی به خروجی دانشگاهها و موسسات کشورمان داشته باشیم و مقایسهای میان آنها با دانشآموختگان دورههای MBA و DBA خارج از کشور انجام دهیم، تفاوتهای زیادی را شاهد خواهیم بود. رویکرد و نگرشهای متفاوت، سطح و کیفیت روحیه کارآفرینی، تسلط به مهارتها و عملگرایی، تفاوتهای مهمی هستند که درنتیجه سیستم و رویکرد آموزشی به دست میآیند.
این عضو هیأت موسس و مدیر علمی مدرسه کسبوکار بن ژیوار در پایان میافزاید: باید تصمیم درست و جدی در خصوص دورههای MBA و DBA گرفته شود. سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور رویکردهای جدید و واقعگرایانهتری را به این دورهها دارد و شاید کار درست این باشد که آموزشهای این حوزه زیر نظر این سازمان که رویکرد و جوهره اصلی آموزشهای آن مهارتی و کاربردی است واگذار شود.
در پایان امیدوارم علاقهمندان به ادامه تحصیل در دورههای MBA و DBA بیش از هر چیز به ذات حقیقی این دورهها که مهارتآموزی، عملگرایی، کارآفرینی و مبدل شدن به رهبران کارآمد و خلاق برای دنیای آینده کسبوکار است، توجه کنند.
ارتباط با نویسنده: a9631m@gmail.com