وقتی صحبت از گرانی فرش دستباف به میان میآید راهکارهای زیادی ارائه میشود از جمله استفاده از گلیم و جاجیم و غیره. اما مردم انتظار دارند که زیر پایشان فرش باشد و نمیتوان گفت گلیم یا جاجیم میتواند جایگزینهای مناسبی برای فرش دستباف باشد، زیرا این قبیل زیراندازها بیشتر جنبه تزیینی دارند تا مفروش کردن خانه. اما برای اینکه مردم بتوانند از فرش دستباف استفاده کنند و قیمت بالای آن مانع دسترسی عموم مردم به این کالای قیمتی نشود میتوان از راهکارهای دیگری استفاده کرد.
یکی از این راهکارها این است که رجشمار فرش را پایین بیاوریم، زیرا هر چه رجشمار فرش پایین بیاید از میزان زمانی که برای بافت آن صرف میشود کاسته شده و به همین نسبت هزینه کمتری هم بابت خرید آن پرداخت میشود. مصرفکنندگان هم به دنبال تعداد رجشمار و بهویژه رجشمار ریز نیستند یا مثلا فرش ابریشم اصلا قابل استفاده روزمره در محیط خانه نیست و بیشتر سرمایهای ارزشمند است.
بنابراین عموم مردم حتما از فرشهای درشتبافت که قیمت کمتری هم دارند، استقبال میکنند. بالاترین رجشمار در فرش ایرانی تا 100 هم میرسد اما رجشمار متداول که بالا هم محسوب میشود 80 است. مثلا یک متر فرش ابریشمی قم با رجشمار 80 حداقل 10میلیون تومان است اما همین یک متر را با چله و پود و پشم و با رجشمار پایین میتوان تا 500هزار تومان هم بافت. فرش شش متری قم میشود 60میلیون تومان اما ششمتری این فرش درشتباف 3 میلیون تومان است. همچنین از آنجا که فرش درشتباف در فرجه زمانی کمتری بافته میشود، سوددهی در مدت زمان کمتری رخ میدهد و گردش مالی کار بالاتر میرود.
همچنین میتوان راهکارهایی اتخاذ کرد که خریداران بتوانند طرح و رنگ مورد نظر خود را سفارش دهند، زیرا مثلا یک جفت فرش شش متری با رج پایین در مدتزمانی کمتر از چهارماه بافته میشود و به دست مشتری میرسد. همچنین امروزه فرشهایی بافته میشوند که رنگشان گیاهی است و هر متر این فرشها تا 270هزار تومان قیمت دارد که برای عموم خریداران قیمت مناسبی است. در واقع برای اینکه بازار فرش دستباف را از رکود حاکم بر آن رها کنیم باید به سوی صنعتی کردن این بازار گام برداریم. صنعتی کردن هم به این معنا نیست که رنگهای صنعتی یا دستگاههای صنعتی را وارد این حوزه کنیم بلکه منظور این است که با به کارگیری راهکارهایی ازجمله مواردی که ذکر شد، فرش دستباف را به تولید انبوه برسانیم و با ایجاد تنوع در اندازه و رج و طرح و رنگ این کالای ارزشمند، آن را در دسترس عموم مردم قرار دهیم.
در ادامه باید توجهی هم داشته باشیم به بحث بیمه قالیبافان. بیمه قالیبافان از جمله مشکلاتی است که به ریزش میلیونی بافندگان فرش طی سالهای اخیر دامن زده است، زیرا از میان حدود 2 میلیون بافنده کنونی تنها 450هزار نفر از آنها بیمه هستند. این مسئله در حالی است که 75درصد از بافندگان کشور را بانوان تشکیل میدهند و داشتن بیمه میتواند اطمینان خاطری نسبت به آینده برای آنها ایجاد کند اما نبود بیمه موجب شده بسیاری از آنها از ترس هزینههای احتمالی و نگرانی بابت آینده شغلی خود، قالیبافی را ترک کنند و به کارهای کمدرآمدی روی بیاورند درحالیکه با بافتن تنها یک متر فرش با رجشمار 40 و استفاده از هفت رنگ که زمان زیادی هم از آنها نمیگیرد،بین 450 هزار تا 600 هزار تومان درآمد نصیبشان میشود. در واقع بیمه نکردن بافندگان در حالی رخ داده است که دورکاری و نیمه وقت کار کردن بانوان معمولا مورد نظر مسئولان است و قالیبافی در خانه مصداق بارز چنین کارهایی است اما اقداماتی که صورت میگیرد هر چه بیشتر حتی زنان روستایی را از قالیبافی دور میکند.
نداشتن آمار دقیق از میزان تولید سالانه فرش دستباف در ایران هم از جمله کمبودهای عمده این حوزه است، زیرا در صورت وجود آمارهای دقیق هرچه بهتر میتوان میزان نیاز بازار داخلی و خارجی را سنجید و تولید را در مسیر نظمی خاص هدایت کرد اما از آنجایی که کارگاهها خروجی کار خود را در بازارهای متفاوتی عرضه میکنند، آمار دقیقی از میزان و متراژ سالانه تولید فرش دستباف در ایران نداریم و تنها از روی مواد اولیه مصرف شده میتوان آمار تقریبی ارائه کرد و این خود یک ضعف بزرگ است. اگر اوضاع فرش دستباف به همین منوال پیش برود نمیتوان آینده درخشانی را در انتظار این هنر سنتی و ملی ایران ترسیم کرد، زیرا کشورهای دیگر در تکاپو هستند و مثلا افغانستان با حمایت کشورهایی چون آمریکا و با طراحی برندی به نام «هنر زن افغان» در پی تصرف بازارهای جهانی است، درحالیکه ایران با قدمت چندصدساله در تولید فرش دستباف هنوز برندی در این حوزه ایجاد نکرده است.
ناگفته نماند که در نمایشگاههای بزرگ جهان مانند دموتکس آلمان که سابقا همه خریداران به دنبال فرشهای ایرانی بودند، جایگاهها عوض شده است و اکنون خریداران و سفارشدهندگان به دنبال فرش تولیدی کشورهایی چون افغانستان و پاکستان هستند. عدم توجه به فرش و شاغلان این حوزه از جمله طراحان این حوزه موجب شده که استادان بزرگ طراحی حوزه فرش به کشورهایی چون ترکیه، نپال و پاکستان مهاجرت کنند، چون در آن کشورها ارزش کارشان را میدانند و از آنها استقبال بسیار میشود و مقامشان را ارج مینهند. در واقع با این مهاجرتها طرحهای ایرانی هم از کشور خارج میشوند و این در حالی است که هر گلی از قالی ایرانی یادگاری از گوشههای تاریخ و فرهنگ این مملکت است.
در پایان باید اضافه کنم که اتحادیه سراسری تعاونیهای فرش دستباف ایران با 3260 تعاونی و در قالب 113هزار کارگاه بافندگی در کشور فعالیت میکند که تنها در شهرستانهای استان تهران از قبیل شهریار، پاکدشت و غیره بیش از 35هزار بافنده داریم که عموما در خانه به بافندگی میپردازند و از این راه درآمد خوبی هم نصیبشان میشود.
* رییس اتحادیه سراسری تعاونی های فرش دستباف ایران