«فرصت امروز» قائل به دیدگاهی نیست که بار همه مصائب و مشکلات عالم را به دوش مسئولان و تصمیم گیران بیندازد. البته تقصیرات و قصورات ایشان کم نیست و می توان قرن ها در مورد آن نوشت. اما نمی خواستیم مثل تمام ستون های طنز دیگر بنویسیم و راستش را هم بخواهید زیاد به این کار اعتقاد نداشتیم. ایده خودپرداز از چنین برداشت و اعتقادی زاده شد. شاید خیلی بچه تو دل برویی به نظر نرسد، اما بچه است دیگر. بزرگ می شود و برای خودش کسی می شود. شاید خوش تیپ هم شد.
دیروز منو یکی از دوستای امریکاییام به اسم ویلیام رفتیم بیرون. ازش عذرخواهی کردم و گفتم مجبوریم بریم جلوی خودپرداز پول بکشم. رفتیم تو صف خودپرداز جلومون دوتا خانوم وایساده بودند. ویلیام یک کم از لحاظ ژنتیکی عجیب بود. اون صورت نداشت. جلوی صورتش هم مثل پشت سرش بود. به همین خاطر تحت هر شرایطی فکر میکردی که بهت پشت کرده! خلاصه همینطور مردم رد میشدند و میخمیخ ما رو نگاه میکردند و ما هم منتظر بودیم نوبتمون بشه و از خودپرداز پول بگیریم.
چهارشنبه
من: «ویلی جون ببخشید دیگه داداش باید یک کم صبر کنیم. الان نوبتمون می شه، شرمنده که معطل شدی!»
دو تا خانوم برگشتند فکر کردند دیوونه شدم.
من: «خانوم چه خبره؟ چرا اینقدر استرس دارید؟»
خانوم 1: «چرا استرس نداشته باشم. دوستم فردا بچش داره به دنیا می آد، هنوز هیچی پول نگرفتیم. یعنی پولی نیست که بخواهیم بگیریم.»
من: «خب ندارید واسه چی وایسادید؟»
خانوم 1: «منتظریم دل خودپرداز به رحم بیاد بهمون پول بده فکر کردی همه مثل تو خل و دیوونهان. منتظرم پول بریزن دیگه.»
من: «خب مبارک باشه ایشالله! چقدر هزینشه؟»
خانوم 1: «شش میلیون.»
من: «شش میلیون؟! چه خبره؟ مگه چندتا بچه قراره به دنیا بیاره! تو آبادی ما با این پول یک ورزشگاه رو به دنیا میآرند.»
خانوم 1: «آقا چی می گی واسه خودت! همش واسه یه بچه س!»
من: «خب نمی شه یه جوری با هزینه کمتر جمعش کرد؟»
خانوم 2: گریهاش می گیرد.
خانوم 2: «بچم بزرگ شه نمی آد خِر منو بگیره بگه چرا منو تو بیمارستان فلان به دنیا آوردی!؟ نمی گه چرا از جنینی ام عکس نداری همه دوستام دارند؟»
من: «خب خانوم گریه نکنین پیش می آد دیگه. منم از دوره جنینی ام عکس ندارم خب!»
خانوم 1: «فکر میکنی دلیل اینکه این شکلی شدی چیه؟ همین چیزاست دیگه»
خانوم 2: «چرا دوستت این شکلیه؟ میبینی (خطاب به خانوم 1) همه این خارجیا بهمون پشت کردند؟» گریشون بیشتر شد.
من: «پشت نکرده جهت پاهاشو ببین! تریپش همین جوریه! ژنتیکی دورگه انسان-نارگیله! به اشتباه همه فکر میکنن که پشت کرده.»
خانوم 1: «از دوستت بپرس اونجا بچهها چه جوری به دنیا می آن؟»
من: «ویلی فارسی میفهمه از خودش بپرس.»
خانوم 1: «اونجا بچهها چه جوری به دنیا می آن؟»
ویلی: «جور خاصی به دنیا نمی آن. می ریم بیمارستان مثل همه جای دیگه به دنیا می آن»
خانوم 2: «چرا دروغ می گی؟ من دوستام چند تاشون تو هواپیما بچشونو به دنیا آوردند.»
من: «خب خانوم شما که درآمدت خیلی بالا نیست مگه مجبوری از این فکرها کنی؟»
خانوم 1: «تا کی بچههامونو تو فقر و نداری بزرگ کنیم؟»
من: «فقر! ؟ نداری؟! چه ربطی داره؟»
خانوم 2: «بروبابا نمیخوام بچم مثل من بشه! مثل تو...»
من: «خانوم چرا توهین میکنی. ای بابا...»
خدایی بود که زود پولشونو گرفتن و رفتن والا کم مونده بود، کتک هم بخوریم.