در خودپرداز امروز به سراغ مرغ رفتیم.
روایت اول
عضو اتحادیه سراسری مرغ گوشتی کشور گفت: تعدادی از مرغداران از ناچاری و برای تامین هزینههای خود اقدام به عرضه مرغ زنده در حاشیه خیابانها کردهاند.
روایت دوم
همه مرغها به سرعت در بازار فروخته شده و به دست مردم میرسد.
بررسی روایتها
روایت دوم با توجه با اخبار رسانههای مختلف بهظاهر صحیح نیست ولی روایت اول با توجه به خبرگزاری ایسنا صحیح است. در همین راستا تعدادی از مرغها در جلوی اتحادیه مرغداران تحصن کردند که خبرنگار ما به آنجا رفت و گزارش مختصری از تحصنشان تنظیم کرد.
خبرنگار خودپرداز: پس از تلاش فراوان توانستم به داخل مرغهایی که به نشانه اعتراض جلوی اتحادیه نشسته بودند راه پیدا کنم و با تنی چند از آنان صحبت کوتاهی انجام دهم. همچنین تشکر میکنم از مرغ عزیزی که زحمت ترجمه همزمان را برایمان کشید.
مرغ اول چاق، فربه، گوشتی، ماشینی و سفید رنگ بوده و نژادش به آسیای دور برمیگردد. ایشان در رابطه با مشکلات جدید مرغهای گوشتی گفت: اوضاع ما واقعا خرابه، چه گناهی کردیم که اینجوری بیکس و کار به دنیا میایم، نه ننهای داریم نه بابایی داریم، حال باز قبلا خوب بود میفروختمنون یک فایدهای داشتیم الان اینقدر اوضامون درب و داغونه که حتی کسی مارو نمیخره.
مرغ دوم متوسط، تخمگذار و سفید رنگ بوده و نژادش به شمال چین برمیگردد. ایشان در ابتدا چینی صحبت میکرد که مترجم ما زحمت چند باره برگردان چینی مرغی به فارسی مرغی و سپس فارسی مرغی به فارسی قابل فهم را برای ما کشید. ایشون در رابطه با مشکلات مرغهای تخمگذار گفت: واقعا این چه وضعیه! شما خودت تصور کن که تولیدات من از خودم گرونتره! الان دیگه میخوام تخم بذارم ناز میکنه برام، حقم داره، وقتی قیمت یک کیلو تخم مرغ از مرغ گرونتر باشه منم تخم مرغ باشم ناز میکنم، به نظرم باید یک تمهیدی اندیشیده بشه.
مرغ سوم در گوشهای نشسته و با خروس یکی از همسایهها در حال بگو و بخند بود. ایشان در رابطه با مسائل و مشکلاتش به خبرنگار ما گفت: دقیقا یادم نیست که این مسائل از کی شروع شد ولی چیزی که خوب یادم میاد تا همین چند وقت پیش زرشک پلو با مرغ غذای مجلسی و درست درمون همه بود و کسی سراغ غذاهای دیگه نمیرفت الان دیگه املت هم داره ادای مرغها رو درمیاره! واقعا این موضوع مشکل سازه، همچنین من با صحبتهای مرغ اول کاملا موافقم و اعتقاد دارم که هرچی بدبختی داریم از همین بیکس و کار بودنمونه، همین الان ایشون (خطاب به خروس) داشت با من راجع به اینکه قصد ازدواج دارم یا نه صحبت میکرد که من از خجالت هیچی نگفتم، مگه من بدم میاد واسه خودم یپا مرغ شم، برم ازدواج کنم چند تا جوجه قد و نیم قد بیارم، زندگی تشکیل بدم؟! چی بگم الان به ایشون؟ بگم با ماشین تولید میشم؟ بگم بابا ندارم؟ (گریهاش گرفت) بگم ننهام دستگاهه؟ بگم دوست دارم چراغ لونم شی ولی کسیو ندارم بیایید خواستگاری؟ باور کنید دیگه خسته شدم، ازون طرف بیهویتی، از این طرفم کم توجهی مسئولان. چرا کسی طرفدار حقوق ما نیست؟ مرغ گوشتی چه کم از پلنگ ایران دارد؟ که واسه اون کمپین تشکیل میدن واسه ما هیچی!
خبرنگار اعزامی خودپرداز/ مرغداری