به نظر میرسد که بعد از همه سالهایی که پوشیدن چادر در ایران رواج داشته، دولت عزم خود را جزم کرده که این پوشش زنان ایرانی را بهنوعی به حلقههای تولید ملی گره بزند. دولتهای قبلی هم حرفها و حدیثهایی در این رابطه ایجاد کردند که نتیجه درخشانی نداشت. شاید مهمترین دلیل ناموفق بودن همه طرحها، این مسئله بود که بهنوعی با میانبر زدن میخواستند کالایی را تولید کنند که زیرساختهای صنعتش تا حدود زیادی پوسیده شده و در سایه بیتوجهیهای چندین دهه اخیر قرار گرفته است. اما به هر حال آنچه به نظر میرسد باید به نوعی کلکش کنده شود، همین تولید پارچه مشکی در ایران است. چون حجاب وارداتی را با هیچ رقمی نمیتوان توجیه کرد. در همین راستا ما هم اخبار مثبت این روزها را بهفال نیک گرفتهایم؛ اخباری که از راهاندازی خط تولید این نوع پارچه در استان چهارمحالوبختیاری و شهرکرد حکایت میکند. این کارخانه تحت عنوان کارخانه حجاب شهرکرد قرار است سالانه بیش از 10میلیون متر پارچه مشکی و سایر پارچههای مرغوب پوشاک زنانه را تولید کند.
هر چند نیاز داخلی به پارچه مشکی سالانه بیش از 80میلیون متر است و واردات سالانه از کشورهایی چون کره، امارات، تایوان، تایلند و... به بیش از 120میلیون متر هم میرسد. این نکته را هم باید اضافه کنیم که یک قواره پارچه مشکی چادری در بازار دست کم 60هزار تومان به فروش میرسد. با این حساب مشخص است که چه میزان ارز برای خرید پارچه مشکی چادری از کشور خارج میشود.
حال به این عدد، هزینه خرید لباسهای مجلسی و غیره مربوط به زنان را هم اضافه کنید که تقریبا صفر متر مربعش در ایران تولید میشود و همگی وارداتی است. در این گزارش در گفتوگو با علیرضا حائری، عضو جامعه نساجی ایران دلایل اهمیت رونق نساجی و تولید داخلی پارچه مشکی و سایر پارچههای مربوط به پوشاک زنان را بررسی کردهایم.
بازار صادراتی 400میلیون نفری
حائری در مورد اهمیت راهاندازی خط تولید چادر مشکی در ایران میگوید: تولید چادر مشکی با توجه به وجود بازار 400میلیون نفری کشورهای اطراف ایران، از ضروریات ملی است و بخشخصوصی هم میتواند با اطمینان از وجود چنین بازارهایی و تقاضای موجود در بازار داخلی وارد این عرصه شود. وی معتقد است راهاندازی چنین خط تولیدی تنها منحصر به تولید پارچه مشکی نیست بلکه پارچههایی مانند تترون و بسیاری از دیگر پارچههای پوشاک زنانه را هم تولید میکند و در این میان از فروش هم میتوان مطمئن بود.
حائری در ادامه به تعدد ماشینآلات برای راهاندازی چنین کارخانهای اشاره کرده و میگوید: حدود 20 نوع ماشینآلات مختلف لازم است که هزینه سرمایهگذاری را بالا میبرد. وی همچنین اشاره میکند که چنین سرمایهگذاریای ناگزیر است اما برای سرشکنکردن هزینههای انرژی، حملونقل، دستمزد کارمندان و...در کنار تولید اصلی میتوان پارچههای پرکاربردی مانند روبالشی، ملحفهای، چیت و چلوار را هم تولید کرد که فروش بسیار بالایی هم دارند.
دولت پیشقدم شود
وی نقش دولت را برای سرمایهگذاری در صنعت نساجی ضروری میداند و میگوید: در این صنعت چندین بخش وجود دارد. مثلا در مرحله ریسندگی که از مراحل ابتدایی است به دلیل سرمایهبر بودن، بیشتر خود دولتها سرمایهگذاری میکنند. مرحله بعد هم که مربوط به بافت، چاپ و رنگرزی است از جمله مراحلی است که کالای تولیدی بخش ریسندگی را تکمیل میکنند و به دلیل آلودگیهای مربوط به پساب سنگین، مواد رنگی، مصرف آب زیاد و انرژی بالایی که مصرف میکنند باید دور از شهرهای بزرگ باشند و حتی در مناطق کمآب اجازه تاسیس چنین واحدهایی داده نمیشود و این بخش برای سرمایهگذاران بخشخصوصی از جذابیت بالایی برخوردار نیست و این دولت است که باید وارد گود شود.
بخش بعدی صنعت نساجی مرحله تکمیل است که با محیط زیست سازگاری دارد، آب صنعتی و پساب هم ندارد، بنابراین بخش زیادی از سرمایهگذاران را جذب میکند. حائری در این زمینه اضافه میکند: حداقل چهار کارخانه با ظرفیت 20میلیون متر در سال برای تولید پارچه نیاز داریم. بازار خاورمیانه بیشترین خواهان را برای پارچه مشکی دارد و کشورهای تایوان و کره کل تولیدشان برای این منطقه است. حتی تولیدکنندگان سنتی این پارچه یعنی ژاپن و سوییس هم همه تمرکزشان روی این بازار بوده است.
بنابراین با تولید داخلی میتوان به صادرات هم فکر کرد. اما ما بیش از 35سال است که از تولید چادرمشکی تنها حرفش را میزنیم. درحالیکه تولید این پارچه و تولید داخلی چادر مشکی تنها یک فعالیت اقتصادی نیست و جنبههای فرهنگی پررنگی را هم به همراه دارد. از طرفی شمایلی سیاسی-اجتماعی هم دارد و به نماد رشد نکردن صنعت نساجی ایران تبدیل شده است. بنابراین همه انتظار دارند که بالاخره این کار در ایران انجام شود و بهنوعی چشم اسفندیار این صنعت پوشش داده شود چون پوشاندن این ضعف تا حدود زیادی از وابستگی به خارج از کشور میکاهد.
دیگران توانستند پس ما هم میتوانیم
حائری میگوید: تولید چادر مشکی شکستن شاخ غول نیست. در کشوری که بیش از 100سال سابقه صنعت نساجی دارد، باید بتوان این کار را انجام داد. در صنعت نساجی هم تحصیلکردههای زیادی داریم، هم سابقه صنعتی داریم. در همین ویتنامی که صادرکننده پارچه مشکی به ایران است، سال 2014 بیش از 100میلیارد دلار صادرات داشته که 20میلیارد دلار آن مربوط به نساجی و پوشاک بوده است. این در حالی است که ما برای سال 1404 برنامه دادهایم که صادرات نساجیمان به 3میلیارد دلار برسد.
شما کافی است نگاهی تاریخی به حوادث ویتنام داشته باشید. 1978 انقلاب شد یعنی تقریبا همزمان با ما و آمریکاییها از این کشور رفتهاند. یعنی کشوری که با آنها در جنگ مستقیم بوده ولی همین کشور از آمریکا، چین و شوروی سابق ماشینآلات و صنعت را خریداری کرد و طی این مدت کار کردهاند تا به این مرحله رسیدهاند. در واقع ارتباطشان را با دنیا قطع نکردهاند و بسیاری از کمپانیهای آمریکایی مانند فورد در ویتنام سرمایهگذاری کردهاند.
این کشور با چراغ خاموش در صنعت جهان حرکت میکند و 20سال دیگر به صدر اخبار جهان خواهد رسید.چون هدفشان تولید ملی در راستای آشتی با جهان است. ما در حالی صنعت نساجی را رها کردهایم که این صنعت با هر فرمول اقتصادی که بررسی شود، چند مشخصه بزرگ دارد. نخست اشتغالزایی است، یعنی برطرفکننده مشکل عمده کشور ما. ویژگی دیگر اینکه متوسط سرمایهگذاری برای اشتغال یک نفر در این صنعت، یکچهارم سرمایهگذاری در صنعت خودرو است.
بهطور کلی برای اشتغال یک نفر در صنعت بیش از 360میلیون تومان هزینه لازم است اما در صنعت پوشاک و نساجی تنها 90میلیون تومان هزینه اولیه لازم است. مشخصه دیگر این صنعت ارزآوری است. کشور چین سالانه بیش از 260میلیارد دلار از این صنعت ارزآوری دارد، بنگلادش 22میلیارد دلار و ترکیه 30میلیارد دلار.رزش افزوده بسیار بالا دیگر مشخصه مهم این صنعت است. کافی است به این مثال توجه کنید. در حال حاضر الیاف پلیاستر هر کیلو یک و نیم دلار است ولی محصول نهایی آن کیلویی 100 تا 150دلار بهفروش میرسد؛ یعنی بیش از 100برابر ارزش افزوده دارد.
یا مثلا پنبه کیلویی 2دلار است اما یک تیشرت پنبهای تا 40دلار به فروش میرسد. این اعداد و ارقام بهویژه در مورد پوشاک زنانه چندین برابر میشود. الان در بازار پارچههای این لباسها تا متری 600هزار و یک میلیون تومان هم بهفروش میرسند. درحالیکه مثلا برای یک لباس شب زنانه یک کیلو پارچه ویسکوز بهکار رفته است. یعنی برای هر متر 250گرم ویسکوز خرج شده است. ویسکوز کیلویی 5 دلار است.
بنابراین برای یک لباس زنانه 20دلار ویسکوز هزینه شده است؛ یعنی به پول ایران حدود 100هزار تومان اما در بازار متری حداقل 600هزار تومان بهفروش میرسد. ویژگیهای اینچنینی صنعت نساجی باعث شده که کشورهای زیادی پایه رشد اقتصادی خود را بر آنها نهاده و پایهگذار انقلاب صنعتی در بسیاری از کشورها بوده است. در حقیقت همه کشورها بیکاری خود را با سرمایهگذاری روی این صنعت حل کردهاند. انگلیس، فرانسه و آمریکا هم با نساجی شروع کردند و به صدر صنعت دنیا رسیدند.
ارتباط با نویسنده: tkhajehgiri@gmail.com