گزینههای فراغتی بخش بزرگی از زندگی جوانان را تشکیل میدهد و اگر این گزینهها تقویت شود، گرایش به سبکهای منحرفانه کمتر خواهد شد. حق انتخاب در سبک زندگی مستقر است و با دستورالعمل و بخشنامه نمیتوان در این زمینه کاری از پیش برد، بنابراین تنها راهحل درونیکردن هنجارها و ارزشهاست که این امر نیز با کاهش فشارهای اقتصادی و افزایش نقش مداخله خانوادهها در تربیت فرزندان تحقق مییابد.
جوانان از قشرهای مختلفی تشکیل شدهاند و اولویتهای گوناگونی دارند، اما آنچه مسلم است اکثریت آنها جوانی خود را در الگوی جوانی پررنج بهسر میبرند و هرچه این دوره گذار جوانی طولانیتر شود، پیامدهای ناگوارتری خواهد داشت و پیشبینی ما طولانیتر شدن این دوره است.
مسئله مهم این است که آیا جوانان دچار بیگانگی سیاسی شدهاند و میزان اعتماد اجتماعی و سیاسی آنها چگونه است؟ آیا این مسائل باعث افسردگی و ناامیدی جوانان شده است؟ اینها مواردی است که مسئولان ذیربط باید آنها را بررسی کنند تا بتوانند در حوزه جوانان بهخوبی تصمیمگیری کنند.
جوانان در تمام دنیا یا توسط دولتهای رفاه یا به وسیله خانوادهها مورد حمایت واقع میشوند و دستاندرکاران حوزه جوانان باید به این نکته توجه کنند که جوانان تا چه اندازه امروزه در حوزههای کار، تحصیل، ازدواج، مسکن و بهداشت مورد حمایتهای دولت و خانوادهها هستند. قطعا امروزه جوانان از این دو منبع دچار مشکل هستند که روی شهروندی تمامعیار جوانان تاثیر بسزایی خواهد گذاشت.
شهروندی تمامعیار بهعنوان یک حق اساسی برای جوانان ما، به این معناست که افراد در زمان مناسب توان رفع نیازهای خود را داشته باشند و اینگونه نباشد که یک فرد در 50 سالگی یکی از مشکلاتش چون مسکن حل شود. در این شرایط با افزایش نرخ جرم و انحرافات و آسیبهای اجتماعی که جوانان یا نقش فعال در آن دارند یا قربانیاند روبهرو خواهیم شد. این آسیبها یا به شکل فعال پرخاشگری و خشونت یا به شکل منفعلانه در اشکال افسردگی و خودکشی یا مهاجرت خود را نشان خواهد داد. جوانان برای پاسخ به تناقضهایی که در زندگی دارند با گرایش به سمت خردهفرهنگها و زاویه گرفتن از گفتمان مثلث به دنبال راهحلهای فردی میروند.