نزدیک به چهار دهه از توجه جهان به مقوله توسعه پایدار میگذرد و قوانین بینالمللی در این خصوص وضع شده است که کشورها به رعایت آنها برای حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست ترغیب میشوند. ایران یکی از کشورهایی است که این قوانین را پذیرفته و قرار به اجرای آنها دارد اما تاکنون هرچه اجرا شده نهتنها به توسعه پایدار نزدیک نبوده بلکه به ناپایداری منابع طبیعی، محیطزیست و حتی ناپایداری توسعه انجامیده است. برخی بر این باورند که افزایش کشاورزی و به تبع آن بهرهگیری حداکثری از منابع آبی، یکی از تهدیدهای اصلی توسعه پایدار است. اما گروهی نیز بر این باورند که نباید کشاورزی را محدود کرد. به سراغ یکی از این افراد رفتیم تا دیدگاه وی را منعکس کنیم.
توسعه ابزاری برای بهبود استانداردهای زندگی
دکتر عباس سعیدی، استاد برنامهریزی روستایی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با «فرصت امروز» میگوید: ترکیب توسعه پایدار در سال 1980 هنگامی که اتحادیه بینالمللی برای حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، راهبرد حفاظت جهانی را ارائه کرد، پا بهعرصه عمومی نهاد. این راهبرد در پی توسعه پایدار از طریق حفاظت از منابع (طبیعی) زنده بود و بدینسان، دیدگاهی محدود داشت. بهسخن دیگر، تاکید آن بر پایداری اکولوژیک بود و مسائل اجتماعی و اقتصادی را مدنظر نداشت.
وی میافزاید: توسعه پایدار بهطورکلی، حاوی دو مفهوم بنیادین بود؛ مفهوم نیازها، با تاکید ویژه بر نیازهای بنیادین بیچیزان و ایده محدودیتهای اعمالی از سوی وضعیت فناوری و سازمان اجتماعی بر توان محیطی در پاسخگویی به نیازهای موجود و آتی. توسعه بهطور خلاصه بهعنوان تغییر از یک حالت معین به وضعیتی مطلوب و برتر تعریف میشود. بهسخن دیگر، توسعه بهعنوان ابزاری تعریف میشود که از طریق آن، استانداردهای زندگی مردم در گذر زمان رو به بهبود بگذارد.
محدودیت کشاورزی، مغایر توسعه پایدار
سعیدی با اشاره به تعریف توسعه پایدار تصریح میکند: شوربختانه مفهوم توسعه پایدار در ایران با برداشتهای نادرستی همراه بوده است و بسیاری از کارشناسان فکر میکنند توسعه پایدار یعنی حفاظت از محیطزیست و بهرهبرداریهای محدود از آن. برای نمونه در بخش کشاورزی برخی از کارشناسان نظر میدهند که مثلا برای تولید یک کیلوگرم گندم نیاز به مصرف فلان مقدار آب داریم، بنابراین باید کاشت گندم را متوقف کنیم! از نگاه توسعه پایدار، این نادرستترین حرف در درازای تاریخ بوده است.
وی میافزاید: در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی، تنها یک زمین وجود دارد که نهتنها زندگی انسان و همه موجودات به آن تعلق دارد، بلکه این زمین به همه نسلها اعم از نسلهای موجود و آتی متعلق است. بر این مبنا ضرورت دارد تا درباره رابطه پیچیده و تنگاتنگ بین انسان و محیط یا جامعه و طبیعت، حدود و دامنه دخالتهای گروههای انسانی در محیط و روندهای فضاساز اندیشه کنیم و مورد بازنگری جدی قرار دهیم. با این وجود، شاید جای تعجب باشد که این نکته چه بسا بدیهی معمولا نهتنها توسط بسیاری از افراد و گروههای انسانی که عادت کردهاند با محیط و منابع آن بهدلخواه برخورد کنند، بلکه توسط بعضی کارشناسان هم مورد بیمهری قرار میگیرد.
سود کشاورزی در جیب دلالان یعنی ناپایداری توسعه
این استاد دانشگاه با اشاره به توسعه پایدار و مفاهیم اصلی آن، میگوید: وقتی عوامل تولید، اشتغال، زندگی روستایی و... در کشور ما ناپایدار است، بنابراین باید ابتدا بحث ناپایداری را مطرح کنیم. زمانی که این چالشها رفع شدند، باید از توسعه پایدار سخن بگوییم. توسعه پایدار به دنبال توسعه اقتصادی، اجتماعی، محیطی و سیاسی است و هر یک از این مقولهها باید در آن لحاظ شود. وی تاکید میکند: همچنین تا زمانی که سود تولید محصولات کشاورزی در کشور ما به دلالان و واسطهها میرسد، نباید از پایداری در فعالیتهای کشاورزی سخن گفت. بنابراین توسعه پایدار ابعاد و مقولات مختلفی دارد که باید جداگانه به آنها پرداخت.
روستا - شهرهای بیهویت
استاد دانشگاه شهید بهشتی به ترغیب شهرگرایی به تبعیت از برخی نهادهای بینالمللی، همچون بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول و شیفتگی برخی کارشناسان به روندهای غربی شهریشدن و همهچیز را در شهرها (به مثابه مراکز ارتباط با غرب) دیدن، اشاره و اظهار میکند: این مسائل زمینهساز شهرگرایی شتابان در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران شده است. عدهای که با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنایی دورادوری داشته و دارند، به پیروی و گرتهبرداری از الگوهای غربی شهرنشینی، آن را تنها راه نوگرایی و مدرنشدگی بهحساب میآورند، تا جایی که در این فرآیند، میکوشند تا به روند تبدیل شکلی روستاها به شهر دامن بزنند. وی میافزاید: حاصل این کوشش، شهرهای کوچکی بوده است که نهتنها از خصوصیات و کیفیت شهرنشینی و شهرهای متناسب برخوردار نبوده، بلکه بهصورت سکونتگاههایی بیهویت و به شکل «نهشهر- نهروستا» پدیدار شدهاند.
رشد اقتصادی توسعهای راهی به آبادانی ندارد
سعیدی در پاسخ به این پرسش که برای پیشگیری از سقوط ناخواسته و مشکلآفرین جوامع روستایی بهدامن شهرهای غیرکارآمد و چارهجویی برای تشدید بیکاری و گسترش فقر چه کاری میتوان انجام داد، تصریح میکند: برای پاسخگویی به این پرسش و پرسشهایی نظیر آن تاکنون غالب الگوهای موجود ناتوان و در دستیابی به اهداف خود با ناکامی روبهرو بودهاند. بیتردید، اتخاذ رویکردهای مبتنی بر رشد اقتصادی که با نام توسعه و حتی توسعه پایدار معرفی میشوند، راه به آبادی و آبادانی نخواهد برد.
وی ادامه میدهد: توسعه پایدار روستایی فرآیندی است که ارتقای همهجانبه حیات روستایی را از طریق زمینهسازی و ترغیب فعالیتهای همساز با قابلیتها و تنگناهای محیط (به مفهوم عام آن) مورد تاکید قرار میدهد. شاید لازم نباشد برای پایداری به دنبال الگوهایی تازه باشیم، بلکه ممکن است راه درست، درسآموزی از الگوهایی باشد که آنها را تاکنون بهبهانه نوگرایی و بهاصطلاح «مدرنیته»، سنتی، قدیمی و غیرکارآمد بهحساب آوردهایم.