افزایش صادرات غیرنفتی به گفته دولت یازدهم مهمترین برنامهاش در رونق اقتصادی کشور است؛ برنامهای که برای تحقق آن یک عزم ملی را لازم میداند. این نگاه دولت را به تکاپو انداخته تا روی بخش خصوصی حساب ویژهای باز کند. مجتبی خسروتاج، قائممقام وزیر صنعت، معدن و تجارت در امور تجارت خارجی دراظهارنظری تحقق افزایش صادرات غیرنفتی را نیازمند برخورد تعاملی با بخش خصوصی در گروههای مختلف کالایی و مشارکت همه بنگاههای بخش خصوصی عنوان کرده است. اما این گفتهها در اجرا چه روندی داشته و دولت چقدر از ظرفیت بخش خصوصی سود جسته است.
به گفته رئیس کنفدراسیون صادرات ایران مسائل اورژانسی در صادرات دیده نمیشود. محمد لاهوتی معتقد است، دولت یاهمه نکاتی را که باید ببیند نمیبیند یا از آنهایی که میبیند، استفاده لازم را نمیبرد. این فعال بخش خصوصی در گفتوگو با «فرصت امروز» از موانع کوچک و بزرگ و تأثیرگذار در کاهش صادرات غیرنفتی گفته است.
***
شاید صادرات جدیترین مسئله دولت در تجارت خارجی باشد، رفتار دولت اینطور نشان میدهد که صادرات را نوعی سکوی پرتاب برای ارتقای اقتصاد و بهبود تجارت بینالمللی میداند، برنامههای دولت در اجرا توانسته کارآمد باشد؟
وظیفه همه دولتهاست که براساس قوانینی که وجود دارد عمل کنند. اما متأسفانه ما بیشتر شاهد این هستیم که حرفها در این زمینه بیشتر از عمل است. درباره افزایش صادرات غیرنفتی خیلی حرف زده میشود. نشستها و همایشهای زیادی برگزار میشود. در همه سخنرانیها و نشستها به اقتصاد مقاومتی اشاره میکنند حتی دراین برنامهها تولید را برای صادرات تکلیف میکنند.
اما اینکه ما چطور میتوانیم به منویاتی که دراقتصاد مقاومتی بوده برسیم کمتر اشاره میشود. به نظر من دلایل افت صادرات دقیق آسیبشناسی نمیشود. آیا این کاهش قابل پیشبینی نبود؟ یا راهکاری وجود نداشت؟ شاید بهتر بود روی کالاهایی که مزیت بالایی داریم، تشویقهایی میگذاشتند و حمایتهایی میکردند که کاهش صادرات را نداشته باشیم.
در خدمات فنی مهندسی که دولت همیشه آن را بهترین گزینه برای افزایش صادرات غیرنفتی میداند، تشویقها چقدر میتواند تاثیر داشته باشد؟
من فکر میکنم یک تشویق 4 تا 5 درصدی در خدمات فنی مهندسی میتواند جایگزین کاهش صادرات شود. درحالیکه هشت تا 9 سال گذشته همچنان صادر کنندگان خدمات فنی مهندسی با مشکل ضمانتنامه مواجه هستند. در مناقصهها با تفاوت2 تا 3درصدی به رقبا میبازند. اینها نکاتی است که باید به آنها توجه شود. دولت یا همه نکاتی را که باید ببیند، نمیبیند یا آنهایی را که میبیند، استفاده لازم را نمیبرد. مثلاً در همایش تبریز وزیر صنعت از یک کارخانه نساجی مثال آورد که با آوردن یک تکنسین، با وجود هزینههای بالا توانسته افزایش تولید و صادرات را داشته باشد. آیا همه کارخانهها میتوانند این کار را بکنند و اگر این به نظر دولت قابل توجه است و به چشمش آمده، آیا جایش نبود که وقتی این کار جواب داده است، سازمان توسعه تجارت چتر حمایتیاش را مثلاً برای 100 واحد دیگر پهن کند و این اقدام را به صورت آزمایشی تکرار کند. مثلا این سازمان در ازای به کار گرفتن یک تکنسین مشاور در یک واحد تولیدی و افزایش تولید و صادرات آن، بخشی از هزینههای تکنسین را حمایت کند.
منظور شما تمرکز دولت بر مسئلههای موجود و واقعیتهایی است که در این حوزه اتفاق میافتد، اما تنها این نگاه نمیتواند نجات بخش صادرات باشد. در بیرون از ایران، تجارت در یک مجموعه جهانی و مرتبط با مسائل روز تعریف میشود، عملکرد دولت را در این میدان چطور میبینید؟
دولت در این بخش هم آن طور که باید انتظار ما را برآورده نمیکند. ما در حال از دادن فرصتها هستیم. واقعیت این است که دولت کند حرکت میکند، دنیا منتظر ما نمیماند، ما متأسفانه سرعت لازم را نداریم. مثلاً در مورد قطع ارتباط روسیه با ترکیه ما باید خیلی سریع وارد میشدیم. متأسفانه ما در صادرات مسائل را اورژانسی نمیبینیم. درحالیکه تشکیل یک کمیته اضطراری برای تدوین برنامه صادراتی جدید با روسیه لازم بود. نزدیک به 18 ماه پیش هم روسیه با تحریمهای اتحادیه اروپا مواجه شد، آن زمان هم کاری از پیش نبردیم، درحالیکه میتوانستیم صادرات را افزایش دهیم. وقتی برنامه مدون و هدفمند برای صادرات نداریم دست کم باید از این فرصتها استفاده کنیم.
اما مشکل زیرساختهای حملونقل و مراودات بانکی مطرح بود که هنوز هم کم و بیش ادامه دارد.
شرایط پیش آمده و نیاز به واردات از ایران میتواند روسیه را به حل این مشکلات ترغیب کند. به نظر من نیازش در ما ایجاد نشده و حساسیت مسئله را درک نکردهایم که نتوانستیم روسها را به حل مشکلات بانکی و تعرفهای مجاب کنیم. کالاهای ما به خاطر عدم عضویت در سازمان جهانی تجارت نسبت به کالاهای دیگر تعرفه بالایی دارند اما با تعرفه ترجیحی میشود این مشکل را حل کرد. بانک توسعه صادرات و صندوق ضمانت توسعه صادرات میتوانند بهعنوان دو مجموعه مهم حلقه رابط بین تولیدکننده ایرانی و خریدار روس باشند و مشکلات مالی ضمانتنامه را حل کنند. این کارها باید با سرعت انجام میشد.
ما استراتژی برای استفاده از این فرصتها نداریم. بعد هم میگوییم برای خامفروشی یا كالاهای با ارزش افزوده پایین بر صادرات عوارض وضع كنیم. آیا دولتها درست به وظایف خودشان در خصوص کالایی که عوارض پرداخت میکند، عمل کردند که امروز تولیدکننده ما کالا را به صورت خام، با ارزش افزوده پایینتر صادر میکند. قانون تجارت ما متأسفانه مشکلات زیادی دارد. شاید 100سال از نوشتن این قانون میگذرد و ما باز هم داریم به آن اضافه میکنیم، درحالیکه باید کم حجم و شفافتر شود.
شما دو مسئله را اینجا مطرح کردید، مشکلاتی که در قانون تجارت وجود دارد و دیگر اینکه دولت به وظایف قانونیاش عمل نمیکند، آیا دولت را تنها تصمیمگیرنده میدانید؟
در بخش خصوصی اتاقهای بازرگانی، اصناف و تعاون بالاترین مرجع مشاور در كنار تصمیمگیران دولتی هستند. از سوی دیگر، ما امروز شورای گفتوگو را داریم. اما فکر میکنید، خروجی این شورا بعد از چند سال چه بود؟ آیا خروجی قابل توجهی هم داشته است؟ مگر غیراز این است که فعالان بخش خصوصی باید بهعنوان بازوی مشورتی دولت عمل کنند و پیشنهاداتشان را بدهند. فکر میکنید این اتفاق نیفتاده است، حتماً افتاده اما حرکت خیلی کند است.
من منکر زحمات دولت یازدهم نیستم و فکر میکنم در زمانی این دولت وارد کار شد و دولت را تحویل گرفت که شرایط بسیار سخت و پیچیده بود، از یک طرف دیگر منابع مالی کشور از بین رفته بود و از طرفی دیگر، تحریم اقتصاد کشور را بهشدت محدود کرده بود و دیگر اینکه تورم در داخل بالای 40 درصد بود. یعنی ما در یک رکود شدید بودیم. من فکر میکنم با توجه به شرایط پسا تحریم، با برداشتهشدن تحریمها و حضور سرمایهگذاران خارجی به کشور اگر مدیریت صحیحی نباشد بعد از یکی دو سال شاهد فرصتهای از دست رفته هستیم.
آیا فقط مسئله سوء برنامهریزی است یا دولت جسارت لازم را به خرج نمیدهد یا اینکه میتواند نشانه نوعی ترس و مقاومت در برابر تکرار شکست و ناکامیها باشد؟
از ترس و نگرانی دولت نیست و به نظر من در اینکه دولت میخواهد کار کند شکی نیست. این دولت آمده است که کارهای اجرایی کشور را انجام دهد و دستگاههای نظارتی وجود دارند که همه دولت را رصد میکنند. از آنجا که دولت مجری قوانین مجلس هست، بنابراین این موضوع که دولت نخواهد کاری کند اصلا مطرح نیست. من معتقدم که این دولت به دنبال حل مشکلات و افزایش سطح درآمدی جامعه، آوردن رفاه به جامعه و ایجاد اشتغال است اما از یكطرف به نظر میرسد این دولت چندان به نظرات بخش خصوصی احساس نیاز نمیکند و اگر هم نظراتی در جلسات مطرح میشود، خروجی عملیاتی ندارد و از طرفی دیگر، به دلیل برخوردهایی که هنگام نظارتها گاهی با مجریان میشود قدرت تصمیمگیری و جسارت را از آنها میگیرد و بهدلیل همین محافظهكاریها سرعت عمل ما آنچنان كند است كه اصل موضوع و هدفگذاریها منتفی میشود.