یکی از موارد و بندهای مندرج در اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم که چندی پیش به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید، اخذ مالیات از خانههای خالی است. البته در یکی دو سال اخیر درباره اجرای قانون مذکور و اما و اگرهای آن صحبتها و نظرات بسیاری مطرح شده است. این در حالی است که موافقان اخذ مالیات از خانههای خالی، این اقدام را ابزاری کنترلی میدانند که با اجرای آن، احتکار از بازار مسکن بهعنوان یک کالای سرمایهای رخت بربسته، تورم ناشی از گرانی اجاره و خریدوفروش مسکن مهار شده، عرضه مسکن افزایش یافته و به عاملی برای افزایش درآمد دولت از محل مالیاتهای مستقیم بدل میشود.مخالفان این طرح نیز عقیده دارند که دولت در شناسایی کامل مسکنهای خالی از سکنه توفیق چندانی نداشته و شناسایی آنها برای دولت هزینه سنگینی به دنبال دارد.
مخالفان این طرح برای اثبات ادعای خود به تجربه ناموفق دولت برای اعلام شماره تماسی در شناسایی خانههای خالی از سکنه از سوی شهروندان اشاره میکنند و آن را طرحی شکستخورده میدانند.دلیل دیگر مخالفان، شوک ناشی از اعلام دریافت مالیات از خانههای خالی از سکنه است. آنان معتقدند این امر نه فقط سبب افزایش قیمت مسکن در سطحی وسیع میشود، بلکه افت اشتغال و سردرگمی در صنعت ساختمان را نیز به همراه دارد.
اما در این میان نکتهای که باید به آن اشاره کنیم این است که متأسفانه به معنای اعم در کشور ما از مسکن سوءاستفاده شده در شرایطی که در هیچ کجای دنیا مسکن کالای سرمایهای نیست، بلکه کالای مصرفی است. اما در مورد مسکن این سوال مطرح است که چه اتفاقی رخ داد که در عرض چند سال قیمت خانه افزایش شدیدی یافت؟ دلیل عمده این موضوع که مسکن به یک فاجعه تبدیل شده این است که در روستاها کشاورزی و دامداری رو به نابودی گذاشته شده و نتیجه این شده که شهرها روز به روز بزرگ و بزرگتر شدهاند.
اما این موضوع که دولت بخواهد قانون اخذ مالیات از خانههای خالی را اجرا کند، به مثابه دخالت مستقیم دولت در اموری است که اصلاً شاید نیازی به دخالت دولت نداشته باشد. متأسفانه در کشور ما دولت میخواهد در تمام امور دخالت کند اما اگر اجازه دهد که عرضه و تقاضا و خود مردم تعیینکننده باشند، به خصوص در عرصههایی مانند بازار مسکن بسیار بهتر است. در این شرایط اگر مالکان خانهها در صورت خالی ماندن خانهشان مجبور به پرداخت مالیات شوند، ممکن است پس از اجاره دادن خانه خود این مبلغ مالیات را به مبلغ اجاره بها اضافه کنند و مستاجر هم مجبور به پرداخت است و در واقع این یک فشار مضاعف برای مستاجران است.
در چنین شرایطی قاعدتاً اجرای قانون اخذ مالیات اصلاً امکانپذیر نیست و شاید در مورد مکانهای تجاری این موضوع قابل تأمل و تفکر باشد، اما اجرای این قانون در مورد واحدهای مسکونی اشتباه است و راه به جایی نخواهد برد. موضوعی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که طرح مسکن مهر طرح درستی بود اما بدترین طرح ممکن از آب درآمد. در واقع طرح مسکن مهر از نظر زمانی، مکانی و کیفیت بسیار بد اجرا شد. به نظر میرسد اگر قانون مالیات از خانههای خالی هم مانند طرح مسکن مهر به شکل بدی اجرا شود، تبعات و پیامدهای بد و ناگواری خواهد داشت.
شاید مسئولان وزارت راه و شهرسازی اینطور عنوان کنند که قرار است مالیاتی که از خانههای خالی اخذ شود، صرف امور مربوط به مردم شود اما متأسفانه آنچه تاکنون اتفاق افتاده است، خلاف این را نشان میدهد. اما در صورتی که دولت و وزارت مسکن و شهرسازی در اجرای قانون اخذ مالیات از خانههای خالی جدیت داشته باشد، این سوال مطرح میشود که باید چگونه و در چه مواردی هزینه شود؟ قاعدتاً مالیات باید برای مردم هزینه شود اما متأسفانه در کشور ما این اتفاق رخ نمیدهد.
در واقع طبیعی است که اگر روزی قرار شد قانون مالیات از خانههای خالی اجرا شود، باید مالیات اخذ شده صرف مردم شود اما به حدی مشکلات و معضلات مختلف در کشورمان وجود دارد که بعید به نظر میرسد مالیات از این محل هم در جای صحیح و درست خود هزینه شود. در سایر کشورها مالیاتها و عوارض را به صورت منطقهای دریافت میکنند و به شکل منطقهای هم هزینه میکنند و به همین دلیل مردم هم انگیزه را برای مشارکت دارند. اگر روزی به جایی برسیم که در کشور ما نیز چنین رویهای پیادهسازی شود و مالیاتها در جای صحیح و درست هزینه شود، اتفاق بسیار خوب و مبارکی خواهد بود.
عضو هیأتمدیره سندیکای شرکتهای ساختمانی