سلام خوانندگان عزیز. ما امروز هم غر میزنیم. اعصاب هم نداریم. پس یک ضرب برویم سر اصل مطلب:
بعضی از ما دوگانه سوزیم! مثلا عدهای اگر بفهمند رفیق یا فامیلشان که مسئول اداره یا سازمانی است، زبانم لال زبانم لال گوش شیطان کر، طبق ضوابط عمل میکند و اهل پارتیبازی نیست، میگویند احسنت! عجب آدم سالمی است! حالا اگر خدای ناکرده خدای ناکرده یک درصد خودشان کاری برایشان پیش بیاید و ازآن بنده خدا بخواهند پارتی بازی کند و طرف بگوید نه... آخ آخ آخ... از فردایش توی فامیل میپیچد فلانی آب از دستش نمیچکد! یک کار کوچک از او خواستیم انجام نداد و من الان قلبم گرفت! یه درخواست ساده داشتیم، نکرد. گذاشت بالای طاقچه! نه! یعنی طاقچه را گذاشت بالا! نه... ایبابا حالا هر چی!
یعنی اگر طرف انواع خلاف را برای ما انجام بدهد، میشود بامعرفت و دست به خیر، اما اگر برای سایرین باشد، میشود خلافکار و اهل زد و بند! این دوگانهسوز بودن برخی از ما ایرانیهاست. همه میدانیم موبایل مثل ریشتراش و مسواک جزو اموال شخصی است و سرک کشیدن در موبایل آدمها کار بدیست! همه میدانیم دروغ کار بدیست. دزدی کار بدیست. ولی گاهی یک «خود رابینهود پندار» دوگانهسوزی پیدا میشود و میگوید نه! من از پولدارها میدزدم میدهم به فقیرها! یا از دزدها دزدی میکنم! بعد توجیه میکند که چون من هدفم متعالیست، پس کارم اشتباه نیست! این هم یک نوع از دوگانهسوز بودن است که کار بد لزوما بد نیست. گاهی میتواند خوب باشد.
پس پیرامون دوگانهسوز بودن و معنای آن باید به طور خلاصه بگوییم ما معتقدیم نقد خوب است، تذکر و یادآوری ضعفهای دیگران اگر خارج از حوزه ادب و تخریب نباشد خوب است، ولی اگر جرأت دارید راجع به ضعفهای ما صحبت کنید ببینید چه بلایی سرتان میآوریم!
خلاصه که بیایید حواسمان را جمع کنیم، اگر چیزی را بد میدانیم، همیشه و همه جا بد بدانیم. اگر هم بد نیست که در صورت مواجه شدن با آن فحش ندهیم. مثل این رانندگانی که تا یک سوراخی پیدا میکنند خودشان را جا میکنند، ولی وقتی کسی جلوی آنها باشد و خودش را جا کند، فحشهایی میدهند بدیع و آوانگارد. فحشهای پیوندی که تا حالا نشنیدهاید. البته بعضی از سیاسیون ما هم از این کارها میکنند. مثلا به فلان نقض قانون در آمریکا و انگلیس و... اشاره میکنند ولی... ولی ندارد! فقط اشاره میکنند. شما هم بفرمایید به زندگیتان برسید. چه کار به این حرفها دارید؟ بفرمایید آقا بفرمایید. تجمع نکنید!