روش واردات و صادرات در کشور ما با همه دنیا فرق میکند، انگار تافته جدابافتهایم و این جای تاسف دارد. قوانین و تعرفههایمان در نوسان است. یک نفر پورشه وارد میکند، افرادی دیگر برنج و برخی هم حیاتشان به واردات شکر بند است. تمام اینها را همه میدانیم و بعید است که دولت تا به حال از آن بیخبر بوده باشد. حالا دولت کمر همت بسته و میخواهد شر قاچاق را از سر ما کم کند. به نظر من دولت باید سختگیری کند، باید در تنگناها، مجازات و تعرفههایش تجدیدنظر کند. وزارت صنعت، معدن و تجارت باید درتعریف محدودیتهایش تفاوت قائل شود تا بتواند جوابگو باشد. در استان ما 17 سال خشکسالی ریشه زندگی را خشک کرده، کشاورزی از بین رفته، مردم متواری شدند، زابل پر از باغهای انگور بود و هامون که دیروز بهترین ماهی را به استانهای مختلف میرساند، امروز بستر رفتوآمد قاچاقبرها شده است. البته جای شکر باقی است که هنوز قانونی وجود دارد که از واردات و صادرات اندک توسط کولبرها از طریق مرز میرجاوه حمایت میکند. معیشیت ما به همین حمایتهای قانونی اندک در تجارت بسته است. به نظر من این توجه کوچک از سوی دولت توانسته تا اندازه قابلتوجهی قاچاق را کاهش دهد. اما این راه ارتزاق برای ما و فرصت برای قاچاقچیان است. هماکنون برنج، پوشاک، نارنگی و اقلام دیگری از مرزهای استان ما وارد شده و از این طریق به داخل کشور قاچاق میشود. اگر نارنگی ممنوع است باید برای همه ممنوع باشد و با سختگیری با آن برخورد شود و اگر قرار است نارنگی به کشور وارد شود بهتر است مقدار مشخصی برای واردات تعریف شود و این کار شاید بهتر از این باشد که یک کالا مثل نارنگی یا پارچه در حجم انبوهی از مرز وارد شود و با صرف هرینهای بسیار با قیمتی چندین برابر فروخته شود. دولت باید برای کالاهای لوکس، کالاهای ضروری و نیازهای اساسی مردم تعرفهها و قوانین وارداتی مبتنی بر واقعیت تعریف کند. اگر در استانی مرزی معضل بیکاری، خشکسالی و... بلای جان اقتصادشان شده است، شکلگیری واردات و صادرات با تعاریف مشخص میتواند نهتنها قاچاق را کاهش دهد که زندگی مردم را احیا کند. قانونمند کردن صادرات از این مناطق به داخل کشور نیز میتواند تعریفهایی داشته باشد تا مانع از قاچاق از استانهای مرزی به داخل کشور شود. تصمیم دولت در ساماندهی قاچاق جای تشکر دارد، اگر چه راهش سخت و ناهموار است.