مفهوم کمشتاب بهعنوان یک رویکرد جدید در صنعت گردشگری میتواند فرصتهای بسیاری را برای توسعه پایدار در اختیار مقصدها و کسبوکارها قرار دهد. اتخاذ این رویکرد میتواند اثرات مثبت اقتصادی، زیست-محیطی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی داشته باشد.
با شدت گرفتن هرچه بیشتر جنبش کمشتاب در سرتاسر دنیا و در عرصههای مختلفی نظیر شهر، جابهجایی، خوراک و سفر، اصول گردشگری کمشتاب میتواند بسترهایی مناسب و مزیتی نسبی برای توسعه گردشگری مناطق مختلف کشور ایجاد سازد.
پتانسیلهای اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و زیستمحیطی این جنبش «فرصت امروز» را بر آن داشت تا در گفتوگویی اختصاصی با جعفر باپیری، مدرس و پژوهشگر گردشگری به بیان اصول آن پرداخته و بتوانیم با بهرهبرداری از مفاهیم آن فرصتها و مزیتهای رقابتی بیشتری را پیش روی کسبوکارهای گردشگری قرار دهیم.
جنبش کمشتاب
جعفر باپیری، مدرس و پژوهشگر گردشگری در توضیح گردشگری کمشتاب میگوید: گردشگری کمشتاب شکل دیگری از گردشگری جایگزین است که تحت تاثیر جنبش غذای کمشتاب ظهور کرد. این جنبش در سال 1989 در ایتالیا ظهور کرد و در حقیقت اعتراضی به جهانیشدن و سرعت سرسامآور زندگی دنیای مدرن بود.
جنبش غذای کمشتاب، همانند مفهوم مشابه آن یعنی شهر کمشتاب، به دنبال حفظ ویژگیهای محلی است و از تقویت یا احیای حس مکان سخن میگوید و مخالف رویکردهای صرفا اقتصادی است که جهانی شدن، استانداردسازی و عقلانیت را در اولویت قرار میدهند.
وی ادامه میدهد: به زعم طرفداران غذای کمشتاب و شهر کمشتاب، چنانچه همه جوامع و شهرها از سبکهای جهانی تولید و مصرف تبعیت کنند و به ظواهر مدرنیته به بهای از دست رفتن عناصر اصیل محلی روی آورند، دیری نخواهد پایید که همه جا مثل هم میشود. تهران شیراز و شیراز، اصفهان میشود. در این بین، جایی، چیزی برای عرضه نخواهد داشت و جوامع و شهرها هویت منحصربهفرد خود را که برای بقای آنها (حداقل از حیث گردشگری) ضروری است از دست خواهند داد.
باپیری در بیان اصول غذای کمشتاب میگوید: تاکید غذای کمشتاب بر شیوههای سنتی تولید، آمادهسازی و مصرف غذا و حفظ رسوم محلی مهماننوازی است. چنانچه در کنار خانواده و دوستان خود بر سر یک سفره بنشینیم و به دور از تلویزیون و موبایل و فناوریهای مشابه از خوردن غذایی که خودمان تهیه کردهایم و برای تهیه آن از محصولات محلی استفاده کردهایم لذت ببریم بخشی از این جنبش بودهایم.
این جنبش از رویکردی جایگزین به توسعه و زندگی پرشتاب صحبت میکند و با حمایت از تولیدات محلی قصد دارد به اقتصاد محلی سود برساند و با کنترل مصرف بیرویه و غیرضرور از اتلاف انرژی و منابع جلوگیری و با مصرفگرایی افسارگسیخته مبارزه کند. همچنین، این جنبش مشخصا به حفظ چشماندازهای فرهنگی و طبیعی یک منطقه کمک میکند زیرا غذا خود یک هویتساز است و در بسیاری از موارد نماد یک شهر یا منطقه محسوب میشود.
این محقق و پژوهشگر گردشگری در توضیح مفهوم شهر کمشتاب تصریح میکند: این جنبش با همگن و همسان شدن شهرها مخالفت و بر حفظ و تقویت حس مکان تاکید میکند. تقویت همکاری بین شهروندان، حفظ بناهای تاریخی و حمایت از جشنوارهها و سایر جلوههای فرهنگ محلی، کاستن از ترافیک و افزایش فضاهایی برای نشستن و آساییدن و در نتیجه خلق فضایی روحبخش و مفرح از جمله اقدامات این نوع شهرهاست.
سفر کمشتاب متفاوت از گردشگری کمشتاب؟!
باپیری در بیان دو مفهوم سفر کمشتاب و گردشگری کمشتاب میگوید: بسیاری از صاحبنظران بین این دو مفهوم تفاوتی قائل نمیشوند ولی برخی نیز این دو را متفاوت میدانند. گروه دوم معتقدند که سفر کمشتاب بر موضوع جابهجایی بین مبدا و مقصد، استفاده از شیوههای حملونقل جایگزین نظیر پای پیاده، دوچرخه، قایق و قطار که آلودگی کمتری ایجاد میکنند و سرعت کمتری دارند تاکید دارد. سفر کمشتاب افراد را تشویق میکند تا با هواپیما و خودرو سفر نکنند و با کاهش میزان کربن تولیدی تعهد خود را به زمین پاک نشان دهند. در این معنا، سفر کمشتاب را میتوان معادل سفر سبز دانست.
وی ادامه میدهد: ولی به نظر میرسد گردشگری کمشتاب مفهومی کلیتر است و علاوه بر مقوله جابهجایی بین مبدا و مقصد (همان عمل یا مسیر سفر)، به موضوع تجربه مقصد نیز تاکید میکند. گردشگری کمشتاب از تجربه سطحی مکانها و مردمان دیگر بیزار است و طرفداران خود را دعوت میکند تا به جای دیدن جاذبه و شهرهای بیشتر، زمان بیشتری را در یک جاذبه یا مقصد خاص سپری کنند و شناخت عمیق و یادگیری لذتبخش را هدف خود قرار دهند.
به عبارت دیگر، کیفیت تجربه را جایگزین کمیت تجارب کنند. بهطور خلاصه تأکید گردشگری کمشتاب بر کاهش مسافت سفر (سفر به مناطق نزدیکتر)، افزایش مدت زمان سفر، ماندگاری بیشتر در مقصد، ارتباط عمیق با فرهنگ و طبیعت یک مقصد و احترام و حمایت از تنوع فرهنگی و زیستی، تجربه سبک زندگی محلی مانند غذا خوردن در رستورانهای محلی، خرید از بازارهای محلی، لباس پوشیدن به سبک محلی، استفاده محدود از فناوری و پرهیز از عجله است.
این مدرس و پژوهشگر گردشگری در اشاره به ویژگیهای گردشگر کمشتاب اضافه میکند: انتخاب آگاهانه، معنا، مشارکت و یادگیری از مهمترین ویژگیهای گردشگر کمشتاب هستند. در دنیای امروز مصرفکننده قدرت زیادی دارد و در بسیاری از موارد این رفتار مصرفی ما است که ماهیت و شیوه تولید را تعیین میکند.
ما میتوانیم با انتخاب درست زمان و مکان و شیوه سفر و تغییر سلایق خود بر رفتار عرضهکنندگان اثر بگذاریم و آنان را به سمت توسعه پایدار هدایت کنیم. رفتار ما در مقصد و خواستههای ما حتی بر ماهیت و شیوه توسعه مقصدها نیز اثر میگذارد.
تاکید مصرفکنندگان بر کیفیت تجارب، پرهیز از شتابزدگی و سطحینگری و ابراز علاقه واقعی به شناخت مکانها و مردمان دیگر، سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران را نیز به سوی توسعه سیاستها، برنامهها و محصولاتی رهنمون میسازد که هدف آن بالا رفتن کیفیت زندگی همگان است.
اثرات گردشگری کمشتاب چیست؟
وی در اشاره به اثرات گردشگری کمشتاب میگوید: گردشگری کمشتاب نیز چندان تفاوتی با سایر گردشگریهای جایگزین مانند اکوتوریسم، گردشگری داوطلبانه و... ندارد. فقط موضوع تاکید آنها متفاوت است. از این رو، شاید بتوان گفت که اثرات آنها نیز تقریبا مشابه است.
در بطن تمامی این نوع گردشگریها یا رویکردها به گردشگری، مفهوم مسئولیتپذیری قرار دارد. این مسئولیتپذیری نیز به یک بخش، گروه یا جامعه خاص مربوط و محدود نمیشود بلکه همگان، از گردشگران گرفته تا دولت، بخشخصوصی و مردم محلی موظف هستند در قبال یکدیگر و طبیعت احساس مسئولیت کنند و تلاش همگان کمینه کردن اثرات منفی و بیشینه کردن اثرات مثبت باشد.
باپیری ادامه میدهد: با انتخاب وسایل نقلیهای که آلودگی ندارند یا کمتر محیط را آلوده میکنند میتوان به سلامت محیط زیست کمک کرد. سپری کردن مدت زمان بیشتر در مقصدها، خرید مستقیم کالاها و خدمات و سوغات از کسبوکارهای محلی به درآمدزایی، اشتغالزایی و توزیع بهتر درآمد کمک شایانی میکند.
تقویت پایههای اقتصادی جامعه محلی نیز اثرات القایی مثبت دیگری چون توسعه یا بهبود زیرساختها و رونق سایر فعالیتهای اقتصادی و افزایش رفاه جامعه محلی را به دنبال دارد که در نهایت نفع آن به خود گردشگر نیز خواهد رسید.
مشارکت جسمی و ذهنی بیشتر گردشگران در فعالیتهای محلی و اشتیاق فراوان آنها به تعامل و آشنا شدن با آداب و رسوم جامعه محلی نیز نهتنها سبب تقویت این فعالیتها و آداب و رسوم میشود بلکه میتواند بنیانی برای تقویت صلح باشد. این مهم ممکن است در نهایت به شناخت درست و بهتر طرفین (گردشگران و جامعه محلی) از هم بینجامد و ارتباط فرهنگی و اقتصادی بین جوامع مبدا و مقصد را بیشتر کرده و حتی جریانهای معمولا یک طرفه گردشگری را نیز دو طرفه کند.
آیا گردشگری کمشتاب در ایران قابل تحقق است؟
باپیری در توضیح ویژگی مقاصدی که برای این نوع از گردشگری قابل تحقق هستند، میگوید: برخی صاحبنظران معتقدند جابهجایی یا سفر کمشتاب برای جوامع در حال توسعه با جغرافیای وسیع یا با ویژگیهای اقلیمی طاقتفرسا تقریبا عملی نیست.
این نوع سفر برای جوامع اروپایی که از امنیت کافی برخوردارند و شهرها و روستاها نزدیک هستند و در هر گوشهای امکانات مورد نیاز برای حمایت از گردشگری وجود دارد مناسب است. از طرف دیگر، میزبانان در مقصد گردشگری نیز باید از همصحبتی و همنشینی با گردشگران و راه دادن آنها به پشت صحنهها (یعنی تجربه زندگی واقعی جامعه محلی) استقبال کنند.
وی ادامه میدهد: با این حال، به نظرم ایران از پتانسیل بالایی برای توسعه این رویکرد به گردشگری برخوردار است. خوشبختانه از نظر امنیت وضعیت مناسبی داریم و امکان استفاده از شیوههای جایگزین حملونقل نیز وجود دارد. مهماننوازی نیز که افتخار ما ایرانیان است و در کنار همه این موارد، ناگفته و ناشناختههای فراوانی در جای جای این سرزمین کهن وجود دارد که شنیدنی و شناختنی است و فرصتهای کمنظیری را برای کاوش و تجربه در اختیار گردشگر و گردشگری قرار میدهد.
باپیری در خصوص عملیاتی کردن این نوع گردشگری میگوید: باید مقصدها و تورگردانهای ما دست به کار شوند و عناصر کمشتاب را در تورها و پیشنهادهای خود بگنجانند. جهان به سمت خلق تجارب خاطرهانگیز حرکت میکند و گردشگران از تجاربی که آنها را شعف برساند استقبال میکنند. گردشگری کمشتاب چنین ظرفیتی را دارد تا سطح مطلوبیت گردشگران را بالا ببرد و رضایت درونی آنها را ارضا کند.
میدانیم که رضایت آنها عنصر اساسی در توسعه پایدار بهویژه پایداری اقتصادی است. پس چرا نباید از این فرصت استفاده کرد؟
وی ادامه میدهد: مقصدها و کسبوکارهای گردشگری میتوانند از این فرصت استثنایی کمال بهره را ببرند و به صورت تخصصی یا بهعنوان بخشی از سبد محصول خود و سفر، اقامت و غذای کمشتاب را ترویج کرده و به گردشگران و مهمانان خود پیشنهاد دهند. باید به بازدیدکنندگان اجازه داد تا سرعت سفر و شتاب فعالیتها را خود انتخاب کنند.
انتخاب زمان و مکان غذا خوردن و تجربه غذای محلی، تصمیم به ماندن بیشتر در یک مکان یا سایت خاص از جمله انتخابهایی است که باید در اختیار گردشگران قرار داد. از سوی دیگر اطلاعات کافی در مورد حملونقل عمومی و کرایه دوچرخه ارائه شود و جابهجایی با ماشین را در مقصد به حداقل رساند. مسافران را به ماندن بیشتر در مقصد تشویق کرد و از طرف دیگر گزینهها، برنامهها و فعالیتهای مختلفی به آنها پیشنهاد داد.
فعالیتهای کمشتابی چون پیادهروی، دوچرخهسواری و سوارکاری، قایقسواری، شرکت در کلاسهای آموزشی باید بیشتر ترویج شود. امکان آساییدن و لذت بردن از محیط، نشستن در کافهها و پیک نیک و رفتن به نواحی آرام عاری از خودرو باید فراهم شود.
میتوان بازارهای خاصی را که مخاطبانشان افراد پراسترس، پرکار یا سالخورده هستند و به دنبال سرعت کمتر هستند، هدف قرار داد. خوراک و نوشیدنیهای محلی را ترویج و تبلیغ و شیوه تولید و تولیدکنندگان آنها را معرفی کرد. میراث و فرهنگ محلی و سنن و جشنوارههای متمایز محلی را ترویج کرد و در برنامههای سفر قرار داد.
باپیری در پایان بر تغییر الگوهای طراحی بستههای سفر تأکید میکند و میگوید: البته موضوع به این سادگی نیز نیست. تغییر رفتار دشوار است و بسیاری از تورگردانان به وضعیت موجود عادت کردهاند و در عمل پیش آمده که از نوآوری به دلیل پرهیز از ابهام و ریسک گریزان بودهاند.
فراهم کردن تسهیلات مناسب در طول مسیرها و در مقصدها و حتی در محل جاذبه، به معرفی و توسعه هر چه بیشتر این نوع خاص از گردشگری کمک کند. شهر کمشتاب لازمه گردشگری کمشتاب است! بازارها و فروشگاههای محلی باید در دسترس گردشگر قرار گیرند، گردشگر باید بتواند با آسودگی خاطر و با شتاب کم مناظر شهری را نظاره کند و از آنها لذت ببرد و بتواند با مردم محلی ارتباط برقرار کند.
***
فرصتی که جنبش کمشتاب در اختیار گردشگری کشور قرار میدهد
گردشگری در کشور ما از نوع پرشتاب است؛ گردشگری که ایران را به مجموعهای از نقاط جغرافیایی به نام مقصد تقلیل داده و مسیر را از معادله سفر خارج کرده است. وارد کردن متغیر مسیر به معادله سفر سبب نزدیک شدن هر چه بیشتر گردشگران به طبیعت و حتی فطرت انسانی میشود. بهعلاوه، در نتیجه همه-مکانی شدن گردشگری، عواید اقتصادی آن نیز به شکل عادلانهتری توزیع میشود و اگر مقصدها فعالیتها و اقدامات مناسب و مقتضی را انجام داده باشند اثرات اقتصادی این نوع گردشگری به طور قابل توجهی بیشتر خواهد بود.
از طرف دیگر نباید فراموش کرد که ایران بهعنوان یک کشور در حال توسعه به بسیاری از زیرساختها و فناوری مورد نیاز گردشگری انبوه دسترسی نداشته و نمیتواند در مقایسه با سایر کشورهای پیشرفته در این حوزهها به رقابت بپردازد. البته نباید فراموش کرد که رویکردهای جدید و مسئولانهتر نسبت به سفر دیگر پذیرای مفهوم گردشگری انبوه نبوده و برای کشوری مانند ایران که دارای طبیعت و فرهنگ شکننده و حساسی است این نوع از گردشگری اساسا کاربرد و پیامد مثبتی به بار نخواهد آورد.
با در نظر گرفتن استاندارد سازمان جهانی گردشگری در خصوص هزینهکرد گردشگران در مقاصد گردشگری با مبلغی بین 920 - برای منطقه خاورمیانه - تا 1700 دلار برای هر گردشگر میتوان نتیجه گرفت هر چه گردشگر را در مقاصد گردشگری بیشتر نگه داشت، سود بیشتری را نیز میتوان عاید منطقه و مقصد گردشگری کرد؛ سودی که در بین تمام ارائه دهندگان محلی خدمات به گردشگران مقصد توزیع خواهد شد. از طرف دیگر سفرهایی طولانیتر در تعداد مقاصد کمتر در کشور میتواند احتمال بازدیدهای بعدی را نیز به دنبال داشته باشد. اما شرط تحقق این امر برخورداری از زیرساختها و امکانات مورد نیاز است.
برای محقق شدن چنین امری نیازمند برنامههای جامع، زیرساختهای وسیع و امکانات متعددی هستیم. برای کم کردن شتاب بازدیدهای گردشگران و ماندگاری بیشتر آنها در یک منطقه باید بستههای مختلف مسافرتی با مجموعه فعالیتهای متفاوتی به گردشگران ارائه شود. با این حال عدم توسعهیافتگی زیرساختهای گردشگری کشور در برخی از مناطق ممکن است مشکلات بسیاری را پیش رو قرار دهد.
برای رسیدن به چنین منظوری باید مجموعه کاملی از تأسیسات اقامتی، پذیرایی، رفاهی، تفریحی و سیستمهای حملونقل و غیره با کیفیتی مناسب خدمات خود را به گردشگران ارائه دهند. با اینکه هر یک از استانهای کشور این قابلیت را دارند تا بستههای سفر هفتگی برای آنها طراحی شود، اما ضعف شدید امکانات و زیرساختها در کنار بیتوجهی به تنظیم بستههای سفر متمرکز در یک شهر مانع از تحقق این هدف میشود.