سونجا راسولا، صاحب شرکت Unique USA است که توانسته راهی برای ارتباط با هنرمندان و طراحان مستقل بیابد که مشتریانی مشتاق برای یافتن کالاهای متمایز و ساخت آمریکا دارند. با جشنوارههای خرید محبوبی که حالا در سراسر آمریکا گسترده شده، شرکت خانم راسولا به صدها کارآفرین دیگر کمک کرده تا در کسبوکارشان یک گام جلوتر بروند. Unique USA در سال 2008 راهاندازی شده، دفتر مرکزیاش در لسآنجلس است و در دو زمینه جشنوارههای عمومی خرید و خردهفروشی فعالیت میکند. این شرکت در کنار کمک به کارآفرینان، طراحان و هنرمندانی که بهصورت پراکنده در آمریکا کار میکردند و جمع کردن آنها، به رشد و حمایت از اقتصاد آمریکا و نیز کسبوکارهای کوچک کمک کرده است.
ایده اولیه این شرکت در ذهن خانم راسولا چیزی نبود جز فقدان یک جشنواره خرید عمومی که در آن محصولات آمریکایی سازماندهیشده و مدرن به دست علاقهمندان برسد. هدف خانم راسولا از راهاندازی این کسبوکار نهتنها ایجاد پایگاهی برای رشد همه استعدادها در زمینه طراحی لباس، ساخت لوازم تزئینی و جانبی، پخت نان و شیرینی، ساخت جواهرات و... بود، بلکه کمک و آموزش به آنها برای پیشرفت کسبوکار و گستردهتر شدن آن بود.
نقطه آغاز این کار زمانی بود خانم راسولا دریافت که نیاز به شغل دارد اما نه شغلی که مجبور باشد زیرنظر دیگران باشد. او پیش از این شرکت شغل دیگری نداشت و به همین دلیل انگیزه زیادی برای دست و پا کردن یک شغل برای خودش داشت. او به داشتن هدف و انجام کاری که شادش کند و حس غرور برایش به همراه آورد نیاز داشت. او خوب میدانست نیاز به کاری دارد که تا ابد دوستش داشته باشد.از نظر او چالش و درد مشترک همه خانمهای کارآفرین این است که ایدهها، نظرات، پرسشها و حتی حضور خود را در مسیر کسبوکار از دست میدهند. این مخربترین اتفاقی است که میتواند برای یک زن صاحب کسبوکار بیفتد، آنهم در شرایطی که اکثر رقبای این زنان، مردها هستند.
برای مثال برای خانم راسولا پیش آمده که در جلسهای شرکت کند و یکی از آقایان حاضر در جلسه هنگام صحبت تنها به مردان دیگر نگاه میکند و مخاطبش خانمهای جلسه نیستند. این بسیار برای خانمها آزاردهنده است. او البته دقیق نمیدانست دلیل کار آن آقا این بود که مردان را تصمیمگیرنده و مسئول میدانست یا ارتباط با خانمها برایش مشکل بود. اما هرچه هست این اتفاق عجیب است و هنوز هم اتفاق میافتد.
وی غرورانگیزترین لحظه زندگیاش را وقتی میداند که با مادربزرگش تلفنی صحبت کرد! تنها چند هفته پیش از اینکه مادربزرگش از دنیا برود، با او تلفنی صحبت کرد و مادربزرگش از اینکه به او افتخار میکند و شیفته زندگی اوست برایش گفت. مادربزرگ خانم راسولا همیشه آرزو داشت یک طراح باشد که هرگز امکانش برایش فراهم نشد. او سالها بهعنوان پرستار در ارتش آمریکا خدمت کرد و پس از آن هم تماموقت در اختیار خانه و خانواده بود. خانم راسولا پس از آن گفتوگو با مادربزرگش دریافت که چقدر لذتبخش است در زمانهای زندگی میکند که بهعنوان یک زن میتواند کاری را که اراده میکند انجام دهد و میتواند آن کسی باشد که خودش میخواهد.
مشتریان کسبوکار خانم راسولا تنوع زیادی دارند. در میان این مشتریها زن و مرد در سنین مختلف و مجرد و متاهل به چشم میخورند. ویژگی مشترک تمام این مشتریها این است که همه آنها به طراحیهای عالی بسیار علاقهمندند و دغدغه حمایت از جامعه و خرید محصولاتی را دارند که به فرد یا افرادی کمک میکند. چون این جشنواره خرید در طول سال تنها چند بار اتفاق میافتد، خانم راسولا و همکارانش سخت کار میکنند تا مشتریانشان را بهصورت آنلاین و با استفاده از شبکههای اجتماعی درگیر کنند. آنها بسیار دوست دارند که به مردم درباره قصهشان در اینستاگرام بگویند. از نظر خانم راسولا تداوم علاقه مردم با استفاده از ابزاری به نام بازاریابی ایمیلی ضروری است. آنها با مشتریان خود از طریق خبرنامههای پربار در ارتباط هستند.
محتوای این خبرنامهها توصیههایی برای صاحبان کسبوکار، گفتوگو با برندها، عکسهای زیبا و چیزهایی از این دست است. در واقع آنها تبلیغات مستقیم برای جشنوارههایشان ندارند و همه کارهایشان حول دهان به دهان چرخیدن و تبلیغات آنلاین میگذرد.توصیه خانم راسولا به آنهایی که اول راه هستند این است که رشد آهسته را سرلوحه کار خود قرار دهند؛ چیزی که دلش میخواست در سال اول کار کسی به او بگوید. او در ابتدای کار یک نفر را استخدام کرد که خب، عالی بود اما پس از آن به سرعت نیروی کارش را بیشتر کرد که این اصلا به صلاح نبود، چون از پس جمع کردن کار برنمیآمد. به همین دلیل او به یکباره به جای گرفتن تصمیمهای بزرگ و به خرج دادن خلاقیت، درگیر تعیین سیاستها و مدیریت درونسامانی شد. او معتقد است تنها کسی را باید استخدام کرد که باید استخدام شود.