از سال 70 در زمینه تولید و عرضه صنایعدستی فعالیت میکند و از سال 76 صادرات محصولاتش به کشورهایی چون ترکیه و بلژیک را آغاز کرده است. البته با افزایش محصولات تولیدیاش صادرات به کشورهایی چون هلند، آلمان، سوئد و اسپانیا را هم در دستور کار خود قرار داده و دقیقا به دلیل تداوم صادرات در سالهای متمادی از سال 86 تاکنون همواره بهعنوان صادرکننده نمونه استان همدان و در سالهای 89 تا 94 بهعنوان صادرکننده نمونه ملی برگزیده شده است. صحبت از عادل بشیریجلال است که در رابطه با اقتصاد صنایع دستی حوزه فعالیتش با او گفتوگو کردهایم.
عمده کالاهای صادراتی و رشد 198درصدی
بشیری جلال در مورد حجم صادرات و در نتیجه ارزآوریاش میگوید: امسال نسبت به سال گذشته رشد 198درصدی در صادرات داشتهایم. وی اضافه میکند که در سال 92 ارزش پولی صادراتشان 2میلیون و 200هزار دلار بوده که در سال 93 به 7میلیون دلار رسیده است. همچنین در نیمه اول سال 94 نیز صنایعدستی صادراتیشان حدود 5میلیون دلار ارزآوری داشته است. وی یکی از مهمترین مقاصد صادراتی خود را کشور هلند میداند. زیرا این کشور تولیدکننده عمده گل در دنیا به شمار میرود و خریدار اصلی گلدانهای سفالی است. بهطور کلی در طول سال 700 تا 800 کانتینر صنایعدستی به کشورهای مختلف صادر میکنیم.
سفال و سرامیک 90درصد از حجم کالاهای صادراتیاش را تشکیل میدهد. البته اگر مشتریان درخواستی داشته باشند مصنوعات چوبی و شیشههای تراشخورده را هم صادر میکنند. در این میان از دوران رکود هم یاد کرده و اضافه میکند که در این سالها بازارهای هدف صادرات صنایعدستی هم تا حدودی از دست رفتهاند یا حداقل حجم صادرات به کشورهای اروپایی کاهش یافته است. البته او هم مانند بسیاری از صنعتگران چشم به دوران پساتحریم دوخته و به فکر ایجاد بازارهای جدید است.
بشیری میگوید در چند سال اخیر بازار عراق را مدنظر داشتهایم که به صرفه هم بوده اما این بازار هم به دلیل مشکلات درونی این کشور با چالشهایی روبهرو بوده است. عدم وجود قراردادهای قانونی یکی از این مسائل است که موجب شده حتی بعد از گذشت یکی دو سال همه حسابها پرداخت نشود. البته این صادرکننده نمونه ملی میگوید در سالهای رکود بازارهای دیگری در کشورهایی چون عمان، قطر، عربستان، بوسنی و حتی انگلیس مورد نظرمان بوده و صادرات هم داشتهایم اما حجم عمده صادرات به عراق بوده است. مثلا سال گذشته بیش از 6میلیون دلار به عراق صادرات داشتهام اما به دلیل شرایط خاص این کشور هنوز وصول نشده است. از طرفی نمیخواهیم بازار عراق را از دست بدهیم و از طرفی رقابت با چین هر روز سختتر میشود.
دیگران و صنایع دستی
کشورهای آسیای جنوب شرقی، هند و چین از ما جلوتر هستند. بشیری جلال این جمله را در جواب سوالی در مورد سایر کشورهای تولیدکننده صنایعدستی جهان میگوید. وی همچنین میافزاید: ایتالیا، فرانسه، مکزیک، هند، ویتنام و چین از مهمترین بازیگران بازار جهانی صنایع دستی و بهویژه سفال هستند اما چین خاستگاه اصلی سفال و سرامیک است و در واقع پیشرفتهترین تکنیکها در مراحل تولید را چین دارد. این کشورها صنایع دستی را از هنر صرف به هنر-صنعتی برای درآمدزایی و اشتغالزایی تبدیل کردهاند.
وی در مورد ظرفیتهای سفال و سرامیک برای ارزآوری و اشتغالزایی میگوید: سفال به واسطه مواد اولیه مانند خاک ارزان، نیروی کار و سوخت ارزان و در نهایت قیمت تمامشده مناسب در ایران میتواند در سطح جهان با دیگران رقابت کند. در ایران به واسطه نیروی کار و مواد اولیه ارزان قیمت تمامشده کمتر است و به همین دلیل هنوز کالاهای ایرانی میتوانند با نمونههای مشابه خارجی رقابت کنند. بشیری جلال در این باره میگوید: محصولی که من در ایران 15دلار قیمتگذاری میکنم، در چین 30 تا 35دلار و در آمریکا بین 50 تا 60دلار است. این امر میتواند به صادرات بیشتر و قیمت اقتصادیتر کالای ایران کمک کند. اما در این میان مسئله دیگری وجود دارد و آن برمیگردد به عدم آشنایی بازار جهانی با صنایع دستی ایران که مانعی برای فروش هرچه بیشتر است.
بشیری جلال اضافه میکند: در اینکه صنایع دستی ایران ظرفیتهای گستردهای برای سرمایهگذاری و تولید و ارزآوری دارد، هیچشکی نیست اما نباید فراموش کنیم که صنایعدستی ما هنوز در زمره صنایع خانگی محسوب میشود و در این زمینه بازاریابیها و تبلیغات لازم انجام نشده و زیرساختهای تولید هم بهصورت صنعتی و حرفهای ایجاد نشده است. اگر دولت معتقد است که صادرات ایران باید از تکمحصولی بودن رها شود، صنایع دستی از بهترین گزینههایی است که باید رویش تمرکز کرد. بنابراین باید در قالب کتاب، فیلم، بروشور و بستههای تبلیغاتی صنایع دستی ایران به بازارهای جهانی معرفی شود. در این میان دولت نقش اساسی دارد و میتواند از طریق رایزنیهای فرهنگی با سایر کشورها و با استفاده از روابط دیپلماتیک این حوزه را معرفی کند.
این فعال صنایع دستی نمایشگاهها را فرصت مناسبی برای معرفی صنایع دستی ایران میداند: باید امکاناتی برای حضور تجار و فعالان صادراتی این حوزه در نمایشگاههای خارجی فراهم شود. من خودم بهعنوان یک صادرکننده شناخت دقیقی از بسیاری از بازارها ندارم. هزینههای حضور در نمایشگاهها سنگین است و مثلا تنها اجاره غرفه تا متری 250یورو هزینه دارد یعنی مثلا باید حدود 12میلیون تومان تنها برای اجاره غرفه بپردازیم. هزینههای رفت و برگشت و حملونقل کالاها هم کمتر از این عدد نمیشود. از طرفی حضور در نمایشگاهها موجب شناخت بازارهای خارجی و سلیقه مشتریان خارجی میشود و در نتیجه تولید داخلی را هدفمند میکند.
وی برندسازی در حوزه صنایع دستی را تمایزی در عرصه رقابت و نبودش را ضعف میداند: صنایعدستی ایران برند مشخصی را به خود نمیبیند و این یک ضعف است. در حالی که نام تجاری میتواند ارزش افزوده و شهرت بیشتری ایجاد کند. بشیری جلال همچنین میگوید: امسال برای ثبت برند اقدام کردهایم. وی اشاره میکند که نداشتن برند موجب شده تا بعضا کالای ایرانی با نام کشورهای دیگر عرضه شود. نبود برند به ضعف بستهبندی هم منجر شده است.
مصائب تولید و صادرات
حذف مشوقهای صادراتی از یک طرف و وضع قوانین دست وپاگیری چون ایجاد قانون تعهد ارزی از طرف دیگر در دولت قبل ضربات زیادی به پیکر صادرات وارد کرده است. البته در دولت جدید قانون تعهد ارزی کانلمیکن تلقی شد. اما مشوقهای صادراتی هنوز برنگشته است. مشوقهایی چون پرداخت نقدی 5درصد از میزان ارزش صادراتی. همچنین وضع قانون مالیات بر صادرات هم مشکلات را دوچندان کرد و مسائلی از این دست موجب شد تا از 13صادرکننده صنایع دستی همدان، 10نفر نتوانستند هزینههای جانبی را تحمل کنند و بهدلیل بدهیهای سنگین مالیاتی نتوانستند کارت بازرگانی خود را تمدید کنند و کالایشان را با اسامی دیگران صادر کنند. همچنین صادرکنندگان صنایع دستی با مشکلات کمبود سرمایه در گردش هم مواجه هستند. بنابراین باید تسهیلات کمبهره به این حوزه اختصاص دهند.
لالجین؛ پایتخت سفال جهان
بشیری جلال هنگام صحبت از ظرفیتهای صنایعدستی برای تولید، اشتغالزایی و ارزآوری میگوید: همین لالجین استان همدان را هم که در نظر بگیرید میبینید که شهری کوچک است که بخشی از شهرستان بهار در یک استان است. 17هزار نفر جمعیت دارد که بیش از 80درصدشان به تولید و عرضه سفال و سرامیک مشغول هستند. 850کارگاه سفالگری دارد و 250فروشگاه عرضه این محصولات در آن دایر است. همین امر موجب شده که در این شهردرصد بیکاری منفی باشد و حتی بیش از 3هزار نفر از مرکز استان برای کار به لالجین بیایند. در واقع این شهر میتواند به برند سفال دنیا تبدیل شود. جالب است بدانید که شاغلان هم مرد هستند و هم زن. زنان بهویژه در خانه کار نقاشی روی سفال را انجام میدهند. حالا شما میتوانید شهرهای بزرگتر و سایر حوزههای صنایع دستی را در نظر بگیرید که در نقاط مختلف ایران تولید میشوند تا به راحتی به ظرفیتهای اشتغالزایی و ارزآوری صنایع دستی ایران پی ببرید.
وی در مورد میزان اشتغالزایی کارگاه خودش اضافه میکند: 15نفر در کارگاه شاغل هستند و بهصورت غیرمستقیم نیز در حوزههای حمل ونقل، بستهبندی و نقاشی حدود 300نفر با ما همکاری میکنند. بشیری جلال در مورد اینکه چه میزان کارگاه میتواند نیازهای بازار داخلی را پوشش دهد میگوید: تنها با 20کارگاه میتوان نیازهای بازار داخلی را تامین کرد. بنابراین محصولات این 850کارگاه باید صادر شود تا هزینههایشان تامین شود، سر پا بمانند و افراد بیکار نشوند. این صادرکننده برتر ملی همچنین در مورد قیمتگذاری سفالهای صادراتی اضافه میکند: ارزش سفال را در گمرک به کیلو میسنجند و ارزش پایه صادراتی از کیلویی یکدلار برای سفال ساده و بدون لعاب شروع میشود و تا 3دلار برای رنگشدهها و کیلویی 6دلار برای سفالهای لعابدار و نقاشیشده افزایش مییابد.
مسئلهای که در حوزه صنایع دستی جالب توجه است این نکته است که مرجعی برای کیفیتسنجی کالای صادراتی وجود ندارد. این امر در درازمدت ضربههای جبرانناپذیری به این حوزه وارد میکند. در حالی که باید روشهای علمی و کیفی برای تولید و صادرات اتخاذ شود. به همین دلیل هم هست که عادل بشیری جلال میگوید: کیفیت بدنه سفالهای اروپایی و چینی از سفال ایرانی بالاتر است. صادرات کالای بیکیفیت بازارهای خارجی را نسبت به کالای ایرانی بیاعتماد میکند و در آینده خطر بزرگی صنایع دستی را تهدید خواهد کرد.
سرمایهگذاری بهصرفه البته به شروطی
بشیری جلال در پایان صحبتهایش و در مورد سرمایهگذاری در این حوزه میگوید: در این بازار فرصتهای سرمایهگذاری موجود است. زیرا بازیگران اصلی این بازار تولیدکنندههای داخلی هستند و مثلا با اینکه واردات صنایعدستی هم داریم اما حجمش اینقدر نیست که تهدیدکننده باشد. خود من هم مخالف واردات صنایعدستی نیستم، البته به شرطی که نمونههایی وارد شود که تولید داخلی ندارد و ثانیا برای کپی کردن طرح و ساختن نمونههای مشابه در داخل باشد. مثلا واردات مجسمههای پلیاستر و چینی مظروف. بنابراین بازار در دست داخلیهاست و این فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری است. اما به طور کلی اگر موانع تولید حذف شوند و کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی شناسانده شوند و بهطور کلی حمایتهای دولتی صورت بگیرد، حوزه سفال و سرامیک فرصتهای مناسبی برای سرمایهگذاری دارد.
وی در تشریح حمایتهای دولتی میگوید: مسئولان بعضا برای صادرات بیشترین تمرکز را روی محصولات لوکس مانند میناکاریها و خاتمکاریها دارند. اما با همه ارزشی که این محصولات دارند چون تولید انبوه ندارند نمیتوانند جنبه صادراتی، ارزآوری و انعقاد قراردادهای بزرگ و فروش تجاری بالایی داشته باشند. بنابراین سفال وسرامیک به دلیل تولید انبوه و قیمت کم، میتواند فرصت مغتنمی برای سرمایهگذاری و تولید و صادرات باشد. صنایع دستی لاکشری بیشتر جنبه سوغات توریستی، حضور در حراجهای بزرگ بینالمللی و نمایشگاههای بزرگ را دارند.