ایده های بزرگ برای کپی رایتینگ (42) / ساده سازی به مثابه یک روش

دوران تحصیل خود را به یاد دارید؟ من که به طور دقیق اغلب آن را هنوز در حافظه خود دارم. فریادهای معلم ریاضی هنگامی که بحث اعداد اعشار را به من تدریس می کرد، هنوز در گوشم مانده است. جمله معروف وی این بود: «دانش آموز احمق، جواب تو اشتباه است. به خاطر خودت هم که شده به تدریس من توجه کن.» شاید فریادهای معلم ریاضی ام بود که به طور کل من را از این رشته متنفر ساخت. اگر بخواهیم کمی صادق باشیم، اغلب ما چنین تجربه هایی راداشته ایم و این گونه افراد معمولا باعث تنفر ما از یک رشته تحصیلی شده اند.

تجربه فوق را که مربوط به دوران تحصیل است اگر بخواهیم در دنیای تبلیغات شبیه سازی کنیم، نتیجه تاثیرگذاری اغلب تبلیغات شکست خورده خواهد بود؛ تبلیغاتی که با استفاده نادرست از اصول طراحی آگهی نه تنها خود را به ورطه شکست سوق داده ، بلکه مشتریان را به گونه ای نسبت به تمام آن کسب وکار شکاک ساخته اند.

راهکار گریز از چنین نتایجی چیست؟ به هر حال در این مقاله باید راهکاری برای این مشکل پیدا کرد. ذکر اینکه چنین مشکلی وجود دارد هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. به همین منظور یک نکته کوچک و تاثیرگذار را باید مدنظر داشت: «ساده سازی».

اگر محصول شما یک دستگاه ساده است، نیازی به پیچیده کردن فرآیند تبلیغات نیست. توضیحات کامل، دقیق و در عین حال ساده ای را در مورد کالای خود به مشتری ارائه کرده و منتظر واکنش او باشید. همچنین اگر قصد فروش یک محصول پیچیده و تخصصی را دارید، بهتر است در تبلیغات تان از ساده ترین عبارت ها استفاده کرده و متن آگهی را برای عموم مردم قابل فهم سازید. به این ترتیب تا حدود زیادی شانس شما در بازار فروش افزایش خواهد یافت

ایده

چندی پیش شروع به همکاری با یک موسسه تحقیقاتی کردم که در زمینه ارائه آمارهای دقیق از کسب وکارهای گوناگون مشغول به کار بود. این موسسه یک بخش مشاوره بسیار قوی داشت که طرح های کلی برند را پیش می برد. وظیفه من کمک به این بخش مشاوره و انجام امور تبلیغاتی این بخش بود. اطلاعات ارائه شده این موسسه برخلاف سایر موسسات رقیب، بسیار ساده و عاری از هرگونه پیچیدگی غیرعادی است؛ به همین سادگی. در واقع شعار اصلی این برند نیز همین بود.

شیوه بازاریابی این شرکت براساس مدل B2B پایه ریزی شده بود. ارسال چیزی حدود 1000 بروشور و پیام مستقیم و دریافت 15 سفارش از این طریق تمام کاری بود که این شرکت در زمینه بازاریابی انجام می داد. اگرچه این روش باتوجه به پیشرفت تکنولوژی و ظهور وسایل ارتباطی جدید اندکی عجیب به نظر می آید، با این حال برای موسسه مذکور نتیجه مناسب همراه داشت.

در این میان برنامه جدید بخش مشاوره استفاده از ایده ها و خدمات مشتریان به صورت ارزان بود. در واقع با استفاده از این روش علاوه بر تهیه اطلاعات ارزان تر به مخاطب نیز این فرصت داده می شد تا مهارت خود را در تهیه اطلاعات آماری محک بزند. البته برای ویرایش اطلاعات خام مخاطبان نیاز به یک تیم تدوین بود. این تیم تدوین متشکل از تعدادی از کارمندان شرکت بود.

در همین راستا در پایان بروشورهای ارسالی شرکت عبارت زیر درج شد: «لطفا اگر ایده یا مطلب مناسبی را در اختیار دارید با ما تماس بگیرید تا از ایده های شما استفاده شود.» نتیجه کار تا حدودی جالب بود. اگر فکر می کنید که نتیجه فعالیت موسسه کاملا موفقیت آمیز بود، سخت در اشتباه هستید. سقوط میزان سفارشات و عدم واکنش مناسب مخاطبان برند تنها بخش کوچکی از کار را تشکیل می داد.

در واقع به دلیل اینکه مشتریان موسسه فکر می کردند استفاده از اطلاعات افراد عادی به اعتبار آمارها لطمه می زند، اقدام به همکاری با یک موسسه دیگر کردند. اشتباه موسسه آماری دقیقا در جایی بود که موضوع این ایده را شکل داده است: «ساده سازی».

عبارت «لطفا اگر ایده یا مطلب مناسبی را در اختیار دارید با ما تماس بگیرید تا از ایده های شما استفاده شود» به تنهایی و بدون توضیح بیشتر بیان کننده عدم توانایی برند موردنظر در تهیه اطلاعات است. در واقع شرکت باید به این توضیح یک جمله دیگر نیز اضافه می کرد: «این همکاری تنها به منظور کشف استعدادهای مناسب برای آموزش و همکاری وسیع تر است.» همان طور که مشاهده کردید، یک جمله مبهم تمام آینده موسسه را نابود کرد.

آنچه در عمل باید انجام دهید

قاعده بازی ساده است: «ساده و واضح حرف بزنید تا مخاطب دچار برداشت غلط از مطلب تان نشود.»