- برای چی این کارو کردی؟ زنگ زدی دعوا راه انداختی؟ شاخ و شونه کشیدی؟ خیلی بد کاری کردی. میدونی این کیه که باهاش اینجوری حرف زدی؟
- هر کی میخواد باشه رییس، آخه خب چقد تحمل کنم؟ یه مسئله کوچولو آخه چقد باید طول بکشه؟ الان یک ماه و نیم شده دیگه، هر روز زنگ میزنم، هر روز پیغوم میفرستم، یه روز درمیون پا میشم میرم اونجا. الان بعد یک ماه و نیم برگشته سر خط اول اول، میگه کل مدارکو باید از اول بر یه مبنای جدید تهیه کنین. خب شما بفرمایین، دعوا نکنم چکار کنم؟ شما بودی دعوا نمیکردی؟
- حالا چی بهش گفتی؟ چی شد انقد برخورد بهش؟
- هیچی بابا از دهنم پرید گفتم به نظر میاد شما فقط کار دولتی کردینها...
- هیچی؟ این هیچیه؟ طرف 30 سال خدمت دولتی کرده، 15 سالشو مدیر بوده، 10 سالشو مدیرکل بوده، 10 برابر سن و سال تو پروژه جمع و جور کرده، تو اونوقت برگشتی اینجوری گفتی بهش، تو یه الف بچه برگشتی...
- خب مگه چی هست حالا رییس جان؟ ایشون مدیریت دولتی کار کرده دیگه، مگه بده؟
- بد که نیست پسر جون، اتفاقا این بالاترین نوع مدیریت استراتژیک و مدیریت مالیه، چون بالاترین رده تصمیمگیری بههر حال دولته، بالاترین حجم هزینه رو هم معمولا دولت انجام میده، در نتیجه کار اینا خیلی بزرگتر و مهمتر از کار ماهاست... اصلا چه ربطی داره، تو منو به حرف گرفتی که یادم بره رفتی اونجا شلتاق کردی، آبرو حیثیت شرکتو بردی؟ هان؟
- نه رییس به خدا، من شما رو به حرف نگرفتم. شما خودتون خودتونو به حرف گرفتین...
- حرف نباشه! فضولی موقوف! بچه شیرخوره برا من شلوغبازی درمیاره... چی میگفتم؟ آها... آره، ببین با اینکه بالاترین سطح مدیریت نوع دولتیشه و با اینکه خودم بارها دیدم که مدیرای دولتی بعد از بازنشستگی وارد کار خصوصی میشن و خیلی هم موفق عمل میکنن و با اینکه باز به نظر من مدیریت دولتی کردن از نوع درستش از مدیریت خصوصی کار سختتریه، اما درست معلوم نیست با چه ساز و کار و مکانیزمی این کلمه یه کم بار معنایی منفی به خودش گرفته، انگار وقتی به یکی بگی مدیر دولتی منظورت مدیریت راحت و بیمسئولیت و بیدغدغهاس. در حالی که اصلا اینطور نیستها، هم مسئولیتشون از خصوصی بیشتره، هم نظارت بیشتری رو کارشون هست، هم... چیه چرا اینجوری نگاه میکنی؟
- هیچی رییس...
- منظورت اینه که من زیاد حرف میزنم. برو بیرون... برو رد کارت ببینم، منو بگو دارم درس زندگی به این فسقلی میدم، برو بیرون...