با آغاز تمدن و شهرنشینی از حدود 10هزار سال پیش، تقسیم وظایف در جوامع انسانی آغاز و مفهومی به نام شغل ابداع شد. یکی از چالشهای همیشگی زنان بهعنوان نیروی کار، عدم وجود شرایط رفاهی از جمله دستمزد یکسان برای حجم مساوی کار در مقایسه با همکاران مردشان بود.
تا زمان حال به دلایل فرهنگی و نقصهای قانونی و همچنین به دلیل وجود برخی سنتها و آموزشهای غلط یا بهطور کلی عدم وجود سیستمهای آموزشی برای آموزش زنان و در نتیجه جذب زنان بهعنوان نیروی کار با مشکلات و محدودیتهایی روبهرو بوده است. وابستگی اقتصادی به مردان و وضعیت اجتماعی-اقتصادی زنان از دیگر عوامل محدودکننده رشد بانوان بهعنوان نیروی کار بوده، بهویژه در قرن 19 و 20 که مشاغل کاملاً حرفهای شدند.
همچنین عدمدسترسی به امکان تحصیلات عالی یکی از مهمترین موانع زنان برای دستیابی به مشاغل باکیفیت و دستمزد بالا بوده و مثلاً ورود زنان به مشاغلی در ارتباط با حقوق و پزشکی در بسیاری از کشورهای دنیا در مقایسه با مردان با تأخیر همراه بوده؛ بهعنوان مثال دانشگاه کمبریج پس از بحث و مجادله طولانی از اواخر سال 1947 اعطای مدارک معتبر و همسان با مردان به زنان را آغاز کرد.
در طول قرن 19 و بیشتر قرن 20 مشاغل زنان نسبت به همکاران مردشان یا از لحاظ کیفی پایینتر یا اینکه با حقوق کمتری همراه بود. در قرن بیستم، همزمان با امکان دسترسی به تحصیلات عالی و مشاغل دیوانسالاری (دفتری و اداری) برای بانوان رفتهرفته وضعیت اشتغال نیروی زنان بهبود یافت.
بررسی آماری در کشورهای عضو پیمان همکاری و توسعه اقتصادی نشان میدهد در یک دوره 50ساله افزایش دسترسی زنان به تحصیلات عالی سبب افزایش رشد اقتصادی کلان در کشور (تاسطح 50درصد) میشود؛ اگرچه هنوز در بسیاری از مناطق دنیا داشتن مدارک بالای دانشگاهی الزاما شغل با درآمد بالا را برای زنان تحصیلکرده تضمین نمیکند.
اما همزمان با افزایش سهم زنان در مشاغل مختلف ساعات کاری آنان نیز در مناطق مختلف دنیا تعدیل شده، البته در بسیاری از کشورهای جهان حتی در اروپای غربی ماهیت اشتغال زنان بهگونهای معنادار با مردان متفاوت است. بهعنوان مثال، پس از تولد نخستین فرزند، برای تعداد کمی از زنان هنوز این احتمال وجود دارد که نتوانند شغل خود را به صورت تمام وقت ادامه دهند.
در یک مطالعه روشن شده که زنان در بریتانیا به صورت میانگین پس از نخستین زایمان حدود 9درصد و در زایمان دوم 16درصد درآمدشان را ازدست میدهند. عدم وجود دستمزد برابر برای کار یکسان بین زنان و مردان اگرچه کمرنگتر شده است اما هنوز وجود دارد و دلیل آن هم بازمیگردد به این باور باستانی که مردان نیروی کار با عملکرد بالاتر در نظر گرفته میشوند، چون زنان به صورت سنتی وظیفه مادری هم دارند که ممکن است آنها را از تبدیل شدن به نیروی کار ثابت و با دوام سه دههای باز دارد.
بررسی آماری چند شاخص در گوشه و کنار دنیا
در اینجا نگاهی میاندازیم به گوشه و کنار دنیا، تا با بررسی چند شاخص روشن شود که در کدام مناطق یا کشورها وضعیت کار و کیفیت زندگی نیروی کار بانوان بهتر است. به صورت کلی کشورهای اسکاندیناوی یا ناحیه جنوب اروپا بهترین مکانهای دنیا برای کار و زندگی زنان هستند. نیوزیلند هم گزینه بدی به حساب نمیآید. اکونومیست، شاخصی طراحی کرده به نام «سقف شیشهای» که نشاندهنده همسانی جذب، دستمزد و بهکارگیری در رتبههای بالا بین زنان و مردان در شغل و وظیفهای یکسان است.
نیوزیلند، فنلاند و سوئد از بهترینهای این شاخص هستند و کشورهای صنعتی مانند کرهجنوبی و ژاپن برخلاف انتظار و بیشتر به دلیل عدم احراز رتبههای بالای شاغل بودن زنان نمره خوبی ندارند. ایالات متحده آمریکا نمره متوسطی از این شاخص میگیرد و بدترین شکاف جنسیتی براساس این پارامتر در اکوادور و عربستان وجود دارد.
براساس مطالعه مؤسسه گالوپ روی زنان و مردان در 147کشور دنیا، تعداد زیادی از زنان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از وضع سلامت خود رضایت دارند یا حداقل به اندازه مردان هممیهنشان از وضع تندرستی خود راضی هستند. در کشورهایی که زمانی قسمتی از اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند از این دیدگاه بیشترین اختلاف بین زنان و مردان وجود دارد.
عدم وجود شکاف جنسیتی در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه میتواند نشاندهنده سیستم ضعیف خدمات بهداشتی برای همگان باشد و معنای دیگر این عدم وجود شکاف جنسیتی امکان بیمار شدن مساوی برای زنان و مردان در این ناحیه از جهان است. یعنی بهطور کلی در این نواحی تعریفی استاندارد از بهداشت وجود ندارد.
مرخصی زایمان در سایر کشورهای جهان
در یک نظرسنجی دیگر، گالوپ از امنیت بالای زنان در کشورهای گرجستان، سنگاپور، اسلوونی و اتریش خبر میدهد. در کشورهای عضو پیمان همکاری اقتصادی و توسعه، با 56هفته بلغارستان بیشترین میزان مرخصی زایمان را دارد. در نروژ برای پدران هم امکان مرخصی تولد فرزند مهیا است و در تعداد دیگری از کشورها پدر و مادر میتوانند مرخصی زایمان را بین خودشان تقسیم کنند.
آمریکا، سوییس و پاپائو گینه نو تنها کشورهایی هستند که به مادران 12هفته مرخصی بدون حقوق اعطا میکنند. در کشور ما هم زنان از امکان 9ماهه مرخصی زایمان به همراه حقوق و مزایا برخوردارند. زنان در نروژ کمترین زمان (200دقیقه در روز) را به خانهداری یا آنچه کار بدون دستمزد خوانده میشود، میپردازند و در مکزیک و ترکیه بیشترین زمان در خانهداری صرف میشود و نکته جالب حالت آیینهوار این فعالیتها از طرف مردان است، در نروژ مردان زمان زیادتری به خانهداری میپردازند و در ترکیه و مکزیک بیشتر.
همچنین در مورد شاخص «زندگی بهتر» زنان در دانمارک بالاترین رضایتمندی را از زندگی خود دارند. تقریباً 90درصد دانمارکیها (زن یا مرد) نوعی احساس مثبت بودن (غرور، موفقیت، آرامش) را در روز تجربه میکنند. از 190کشور دنیا، رواندا، کوبا، آندورا و سوئد بیشترین تعداد نماینده زن را در پارلمانهای خود دارند تا جایی که بیش از نیمی از نمایندگان مجلس رواندا را بانوان تشکیل میدهند. پالائو، قطر و وانواتا کمترین نماینده زن را در پارلمان خود دارند.
مزایای افزایش سهم زنان در بازار کار
زمانیکه زنان بیشتری شاغل باشند، شکاف جنسیتی کوچکتر شده و به این ترتیب رشد اقتصادی افزایش مییابد. بررسی کشورهای مختلف نشان میدهد که افزایش درآمد خانگی زنان در نهایت سبب بهبود وضعیت خانواده و بهویژه فرزندان میشود. مطالعهای در سال 2009 در 219کشور نشان داد که به ازای هر سال دسترسی زنان به تحصیلات و سپس شغل مناسب و درآمد بالا، میزان مرگومیر کودکان حدودا 10درصد کاهش مییابد.
وضعیت دستمزدها در بازار کار
در سال 2013 نسبت اشتغال به جمعیت در مردان 72/2درصد بوده است. اما این نرخ برای زنان به 47/1درصد کاهش مییابد. بهطور میانگین زنان برای کار برابر 60 تا 75درصد حقوق همکاران مرد خود را دریافت میکنند. زنان بیشتری در مقایسه با مردان در بخشهای غیررسمی اقتصاد با رشد و تولید پایینتر مشغولند. تخمین زده شده که در صورت کاهش شکاف دستمزد بین زنان و مردان، درآمد بانوان در کل دنیا میتواند تا 76درصد افزایش یابد که حدود 17تریلیون دلار خواهد بود.
همچنین باید به این نکته اشاره کنیم که 43درصد نیروی کار کشاورزی در کشورهای توسعهیافته را زنان تشکیل میدهند اما امکان دسترسی زنان کشاورز به نهادهها مانند کود، سم و بذر از مردان همکارشان کمتر است. همچنین کمتر از 20درصد زنان در دنیا مالک زمین کشاورزی هستند. در نتیجه شکاف جنسیتی در دسترسی به منابع مالی و زمین امکان فعالیت زنان کارآفرین در بخش کشاورزی را نسبت به مردان کاهش میدهد.
عدم امنیت شغلی بیشتر برای زنان است
زنان بیشتری در مقایسه با مردان در شغل خود احساس عدم امنیت دارند. در سال 2013 حدود 50درصد زنان دنیا (50/3درصد در آسیای شرقی، 63/1درصد در آسیای جنوب شرقی و در ناحیه اقیانوس آرام، 54/7درصد در شمال آفریقا و 33درصد در خاورمیانه) به دلیل عدم وجود قوانین حمایتی، در کار خود احساس امنیت نمیکردند، این نرخ برای مردان به صورت میانگین حدود 4درصد کمتر است. قوانین در تمام اقتصادهای توسعهیافته یا نیافته جهان برای زنان و مردان یکسان نیست. تقریباً در 90درصد کشورهای دنیا حداقل یک اختلاف قانونی وجود دارد که سبب محدود شدن دسترسی زنان به موقعیتهای شغلی میشود.
در 79کشور دنیا قوانینی وجود دارد که در نوع اشتغال زنان دخالت میکند و در 15کشور دنیا شوهران میتوانند به همسران خود اجازه کار کردن بدهند یا آن را محدود کنند. همه این موارد در حالی است که برابری زنان و مردان در محیط کار برای رشد اقتصاد، مثبت ارزیابی میشود. شرکتها و نهادهای اقتصادی که از زنان در پستهای مدیریتی استفاده میکنند با پیشرفتهایی در عملکرد سازمانی روبهرو میشوند.