افراد حرفهای در حوزه روابط عمومی و بازاریابی درسهای بسیار زیادی از محمدعلی میتوانند یاد بگیرند که اغلب این درسها ارتباطی با حوزه مشتزنی ندارند. درس اصلی برای هر یک از آنها این است که همیشه نسبت به ارزشهای اصیل خود وفادار بمانید.
پس از بردن یک مدال طلا دربازیهای المپیک در سال 1960 در شهر رم بهعنوان یک شرکتکننده جوان و 18 ساله غیرحرفهای که در آن زمان با نام کاسیوس مارسلوس کلی شناخته میشد، در سال 1964 با شکست دادن سانی لیستون به قهرمان سنگینوزن جهان تبدیل شد. پس از مدت کوتاهی او نام خود را که برگرفته از تفکر بردهداری بود به محمدعلی تغییر داد و به امت مسلمان پیوست که اغلب به آن برچسب برتری سیاه نسبت به سفید یا جنبش جداییطلب زده میشد.
برخلاف دیگر قهرمانان مشتزنی آفریقایی- آمریکایی پیش از خود از قبیل جو لوئیس، آرچه مور و اِزارد چارلز که در نزد سفیدپوستان بسیار محترم بودند و همواره در اجتماع سکوت اختیار میکردند، محمدعلی بسیار رک و راست، خودستا و بهظاهر تحقیرکننده هرگونه اقتدار بود. سپس در اوج جنگ ویتنام و همچنین اوج موفقیتهای وی در رشته مشتزنی، او با مخالفت خودش از شرکت کردن در ارتش ایالاتمتحده موجب ایجاد جنجال بسیار بیشتری شد.
توضیحی از طرف محمدعلی در رابطه با این امتناع از شرکت کردن در جنگ که بیشتر به آن اشارهشده، این است: «من جنگ و دعوایی با ویتکنگ (عضو جنبش چریکی کمونیستی در ویتنام که با نیروهای دولتی ویتنام جنوبی در سالهای 1954-75 با حمایت ارتش ویتنام شمالی در برابر نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبی میجنگیدند) ندارم، هیچ ویت کنگی تاکنون من را کاکاسیاه خطاب نکرده».
با بیان اعتقاداتش او همواره تاکید داشت که «وجدان من به من اجازه نمیدهد که به برادر خودم، یا به مردانی تیرهرنگتر از خودم یا مردمانی گرسنه و فقیر و در گِل نشسته به نفع آمریکای قدرتمند شلیک کنم. برای چه باید به آنها شلیک کنم؟ آنها هرگز من را سیاهپوست خطاب نکردند، آنها هرگز من را بدون محاکمه بدنام نکردند، آنها هرگز سگهای وحشی و گرسنه را به سمتم روان نکردند، هرگز ملیت من را از من نگرفتند، به من تجاوز نکردند یا پدر و مادر من را نکشتند... برای چه باید به آنها شلیک کنم؟ چطور میتوانم به آنها شلیک کنم؟ من را زندانی کنید!»
درسهایی از محمدعلی در رابطه با بازاریابی و روابط عمومی
محمدعلی طی دوران زندگی خودش درسهای کاربردی بسیار زیادی در رابطه با بازاریابی و روابط عمومی به ما داده است. اصولی ثابت که میتواند برای شرکتها، سازمانهای غیرانتفاعی و افراد مختلف مفید و کاربردی باشد:
ارزشهای اصیل خود را شناسایی کنید. هرروز با آنها زندگی و آنها را اعلام کنید.
بهشدت از مواضع و اعتقادات خودتان دفاع کنید.
با عبارات ساده، جذاب و نقل کردنی ارتباط برقرار کنید.
یک استراتژی خوب برای خود داشته باشید.
برای به دست آوردن مزیت در برابر رقبا همواره موقعیتیابی کنید و این روند را همواره تکرار کنید.
در دسترس باشید.
کارهای خود را تکرار کنید.
برای تبدیلشدن به یک فرد دانا و خردمند، به دنبال درک تکنیکها باشید، اما بیشتر به دنبال درک خود و اعتقادات خودتان باشید.