باید اهل جنوب باشی تا بتوانی معنای ایستادن کنار جادههای سوسنگرد و معنای تشبادهای سوزان بهبهان خوزستان را درک کنی. اینها را هم که کنار بگذاریم باز هم چیزهای زیادی وجود دارد که باورشان و درکشان خیلی آسان نیست. مثلاً تصویر زنی که پروژه لولهگذاری مزارع کشاورزی در مسیر جادههای کشیده بر بیابانها را انجام میدهد. اما در این گزارش تصویری از دختر جوانی را به شما نشان میدهیم که در کنار همه تشبادها و گرد و غبارهای جادههای جنوب ایستاده و کارش را پیش میبرد.پس طراوت طاهرپور و گفتههایش را ببینید و بخوانید.
طاهرپور کارش را با برداشت صنعتی علوفه از مزارع اجارهای آغاز کرده و حدود 150هکتار علوفه را با دستگاههای پیشرفته برداشت کرده و بعد هم مراحل بستهبندی و صادرات به روسیه و عراق را انجام داده است. بعد از این کار زده به دل جادهها و عملیات لولهگذاری برای آبرسانی زمینهای کشاورزی را در مسیر شهرهایی چون بهبهان و سوسنگرد انجام داده است. میگوید براساس کیلومتر اگر حساب کنیم، امسال حدود 160 کیلومتر لولهگذاری را به سرانجام رساندهاند.
وقتی از او در مورد شرح کارش میپرسم میگوید: این لولهگذاریها برای انتقال آب و برای آبیاری تحت فشار در مزارع کشاورزی انجام میشود. تقریباً با فاصله از سطح زمین در عمق زمین جاگذاری میشوند که وقتی آب زیرزمینی بخواهد انتقال پیدا کند مشکلی نداشته باشد. این شیوه جدید است و در بعضی از شهرها به جای اجرای کانال از این لولهها استفاده میکنند.
در این زمینه چند نفر با شما همکاری میکنند؟
در پروژههای مختلف، تعداد افراد متفاوت است. مثلاً پروژه جاده تا حالا 22 نفره بوده و گاه تا 32 نفر هم رسیده است. این نیروها را هم معمولاً از خود منطقهای که در آن کار میکنیم، به خدمت میگیریم که نوعی اشتغالزایی منطقهای محسوب میشود.
برای انجام این کار از چه نوع ماشینآلاتی استفاده میکنید؟
گریدر، غلتک، آبپاش و غیره.
نوع کار شما و حتی وسایلی که استفاده میکنید، براساس معیارها و ذهنیت موجود در جامعه ما، مردمحور یا مردانه است. چه شد که این کار را انتخاب کردید؟
راستش را بخواهید من تنها زنی هستم که وارد حیطه جاده و نصب شدهام و درست زمانی هم وارد شدم که اوضاع مالی جاده و نصب خیلی بد بود. هیچ پیمانکاری حتی آقایان جرات نمیکردند وارد این کار شوند. با افرادی که کار میکردم میگفتند نخستین و آخرین بارمان بوده. زیرا سابقه پرداخت مالی هم در این زمینه خیلی مثبت نبود.
از طرفی برای مسئولان هم تعجببرانگیز بود که یک خانم در بیابانهای خوزستان در حال کار کردن باشد.حتی وقتی که دستگاهها خراب میشدند تا ساعت 12شب کنار جاده میماندم تا درست شود و درست در نیمهشب برنامه فردای کاری را به کارکنانم میدادم. جالب است بدانید که بعد از چند سال کار کردن و گرفتن نتایج مثبت هم هنوز هستند کسانی که کار را به عمد خراب میکنند یا برخورد مناسبی ندارند. اما من اهل عقبگرد نیستم.
با این جوانی، چه روحیه یا انرژی در وجود شما و پشت سر شما هست که توانستهاید جو منفی اطرافتان را کنار بزنید و موفق هم بشوید؟
این روحیه من ریشه در دوران خردسالیام دارد. من تنها دختر خانوادهام، سه ساله که بودم با پدرم به مطبش و حتی بیمارستان میرفتم. در مطب پدرم از من میخواست که کارهای ریز و کوچکی را برایش انجام دهم. مثلاً یک وسیله کوچک را بهدستش میدادم و به ازای این کارهای کوچک به من حقوق میداد. یعنی از سه سالگی نخستین حقوق کاریام را دریافت کردم.
وقتی پدرم در قبال هر کاری به من پول توجیبی کوچکی میداد، میخواست به من نشان بدهد در ازای کاری که میکنی پول میگیری و این باعث شد که سعی کنم به اصطلاح آدم کاریای بار بیایم و اینکه تلاش کنم کاری را که دوست دارم و هدفی را که دارم ادامه دهم تا به هدفم برسم.
دانشگاه هم که نرفته بودم، تمام تابستان پیشش کار میکردم. همیشه سعی کردم بهنوعی مشغول باشم و وقتم را هدر ندهم. حتی اگه موانع زیادی پیشرویم باشد. همین روحیه موجب شده که زود خسته نشوم حتی اگر خیلی شکست بخورم. مگر اینکه به این نتیجه برسم که انجام کاری فایدهای ندارد و در این صورت میگذارمش کنار.
پس شما بر نقش خانواده تأکید دارید. نقشی که متأسفانه به ندرت در خانودههای ایرانی وجود دارد؟
بله. خانواده نقش مهمی دارد. اگر پدرم من را به محیط کار نمیبرد، روحیه کار کردن در من رشد نمیکرد. هر خانواده ایرانی باید از سنین کودکی به فکر آینده کاری بچهاش باشد.
کارتان را با چه سرمایهای شروع کردید؟
کارم را با600،500 هزار تومان شروع کردم.
با این مقدار پول چه کاری میتوانستید انجام دهید؟
شاید در نگاه اول چنین سرمایهای یک شوخی بهنظر برسد. اما من با این سرمایه شرکتی در زمینه بازرگانی ثبت کردم، با یک نفر که دستگاه بستهبندی صنعتی علوفه را داشت، قرارداد بستم و با سه کشاورز زمیندار هم قرارداد 150هکتار زمین را برای برداشت صنعتی علوفه امضا کردم. همچنین انباری هم برای علوفههای بستهبندی شده اجاره کردم.
صادرات علوفه! شاید کمی جالب توجه باشد. چه سودی در این کار وجود دارد؟
چون شرکت من در بخش مکانیزاسیون بود، یکی از کارهایی که میتوانستم انجام بدهم همین بستهبندی و برداشت علوفه بود. بنابراین با همکاری یک نفر دستگاهدار این کار را انجام دادیم و حتی صادراتش را هم شراکتی انجام دادیم.
در سایر استانهای کشور هم این کار انجام شده است؟
معمولاً انجام میشود. مثلا در فارس، ایلام، کرمانشاه و استانهای دیگر.
در این کار خانمها هم حضور دارند؟
در استان فارس خانمها در بخش مکانیزاسیون حضور دارند ولی اطلاع ندارم و فکر نمیکنم که چنین پروژهای را خانمها کار کرده باشند.
برای افرادی که مزارع دارند چه سودی دارد که علوفه بستهبندی و صادر بشود یا اینکه برعکس در کشور مبدا بهصورت سنتی توزیع شود. به لحاظ مالی برایشان آورده بیشتری دارد؟
بله. علوفه بستهبندی شده درست مانند سبزی خوراکی انسان، اول شسته میشود و بعد خرد شده و بعد از آن بستهبندی و در یخچال نگهداری میشود. این نوع آمادهسازی برای فصول سرد که علوفه تازه در دسترس نیست، مناسب است و بهدلیل خردشدنش هضم آن برای حیوان هم آسانتر است و عوارضی برایش ندارد. بههمین دلیل در کشورهای مختلف طرفدار دارد و میتوان آن را به کشورهایی که فصول سرد طولانی دارند یا مزارع زیادی ندارند، صادر کرد.
آمار دارید که چند تن علوفه تاکنون صادر کردهاید؟
حدود 250تن بود.
ارزآوری خودتان را میتوانید بهصورت عدد و رقم بیان کنید؟
حدود 30میلیون تومان در یک سال آورده داشتیم که بهصورت شراکتی بود و بعد از آن هم سراغ لولهگذاری رفتم.
شما برای شروع کارتان سراغ ثبت شرکت شخصی رفتید. این یعنی مالکیت شخصی. میخواهم بدانم که شما چقدر معتقد هستید که خانمها باید به سمت تأسیس شرکت بروند و به سمت اینکه خودشان درصدی از مالکیتها را در اختیار بگیرند. حتماً شما هم میدانید که تنها 2 تا 3درصد از مالکیتها در جهان در اختیار زنان است و این خودش نقطه ضعف بزرگی است چون آنها را از مناسبت قدرت دور نگه میدارد. این مالکیتها چه تأثیری در روند شکلگیری شخصیت و ایجاد هویت اجتماعی زنان دارد؟
در شهرستانهای کوچک ایران هنوز نگاه مثبتی به زنان و مالکیت شخصی زنان ندارند. زیرا در رأس امور بودن یعنی داشتن استقلال کاری و روابط کاری گوناگون. اما هنوز بعضی از مردم به کار خانمها بهصورت مستقل دیدگاه مثبتی ندارند و عقیده دارند که کار دبیری و معلمی برای خانمها مناسب است یا اینکه کارشان جوری باشد که با خانمها در ارتباط باشند.
خب این دیدگاه نه درست و نه بهصلاح زنان. خود من تمام نیروهایم مرد هستند و الان یک کارگاه 300،200 نفری دارم که خودم تنها زن این کارگاه هستم. بنابراین ثابت میشود که ماهیت هیچ کاری زنانه یا مردانه نیست. هر کسی ممکن است توانایی انجام یک کار را داشته باشد و جنسیت در این میان دخیل نیست.
کنار جاده ایستادن و بادهای گرم بهبهان و سوسنگرد را تحمل کردن کار سختی است. حتماً زمانی بوده که پشیمان شده یا سرخورده شوید. در این لحظات چه چیزی باعث میشود که دوباره به کارتان ادامه دهید؟
به گذشتهام فکر میکنم و آن چند سالی را که در این کار صرف کردهام. گاهی پیش آمده که آقایان خیلی اذیتم کردهاند، تلاش کردهاند که کار را به هم بزنند. حتی تسویه حسابهای مالی را چون یک خانم بودهام دیرتر از آقایان انجام دادهاند اما با همه این مسائل چون بخشی از عمرم، هزینهام و انرژیام را برای این کار صرف کردهام، نمیتوانم کارم را رها کنم.
الان اگر جا بزنم و بروم خیلیها خوشحال میشوند چون یک رقیب سرسخت بهراحتی از کنارشان حذف شده است.اما من ادامه دادهام و با همه این اوصاف جلو رفتهام و حقم را گرفتهام و از خودم دفاع کردهام. تا جایی که الان وقتی میخواهم پروژهای را قبول کنم، آقایان رقیبم میگویند خانم طاهرپور کجا میخواهی کار کنی تا با تو کار کنیم یا میگویند کار را به ما بده و شما درصد مدیریت خودت را بردار.
در واقع در چند سال اخیر به این نحو جا افتاده و نوعی تغییر نگرش را نشان میدهد. این مسئله به این دلیل ایجاد شده که یک زن با حضور در بخشی که مردانه محسوب میشده، توانسته نگاهها را عوض کند و رنگ و روی دیگری به این کار بدهد.
پیشنهاد شما به خانمهای جویای کار و ایجاد کار چیست؟
خانمها هیچ وقت نباید از موضع خودشان کوتاه بیایند. اول باید آموزش ببینند. مشورت بگیرند و بعد وقتی که متوجه شدند تسلط روی کاری را دارند وارد بشوند. چون اگر وارد کاری بشوند که در آن حیطه بیشتر آقایان هستند، بدون دانش و تسلط زمینه حضور دیگر خانمها را مخدوش میکنند. در واقع مهارت، دانش و آموزش همراه با روحیه مقاومت، مجموعهای است که میتواند به موفقیت خانمها منجر شود.
***
گیومه
«سال 84 لیسانسش را گرفته و در آزمون و مصاحبه ورودی سازمان نظام مهندسی، رتبه اول را بهدست آورده است. به مدت شش سال در نظام مهندسی بهعنوان ناظر مشغول بوده و چندین بار هم بهعنوان ناظر نمونه انتخاب شده است. اصالتا بهبهانی است.
یعنی اهل یکی از شهرهای استان خوزستان. تا سال 90 در سازمان نظام مهندسی بهعنوان ناظر فعالیت کرده و این سال میشود نقطه عطف زندگیاش چون استقلال کاریاش در این سال رقم میخورد و شرکتی تعاونی تأسیس میکند به نام هوتاش جاوید آبسال.
از سال 91 اجرای پروژههای عمرانی در بخش کشاورزی مانند زهکشی، آبرسانی و جمعآوری صنعتی علوفهها را آغاز میکند. در این سالها کارهای پراکندهای هم در زمینه بازرگانی انجام میدهد. عملیات لولهگذاری آب در کنار جادهها هم کار بعدیش است که هنوز ادامه دارد.»