روی پروژه بینالمللی ترسیب کربن کار میکند. متولد 71 است. از زمانیکه کنکور داده وارد کار با جامعه روستایی شده است. میگوید خودش در روستا به دنیا آمده و حال و هوای روستا را میشناسد. هدفش هم کاهش فقر و ایجاد درآمد برای جامعه روستایی است. پروژه ای که در حال اجرای آن هستند، برنامهای مشترک با سازمان ملل است برای کاهش فقر در روستا، کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها و ایجاد شغل برای روستاییان است. در این طرح زنان جایگاه ویژهای دارند. افزایش مشاغل خرد خانگی هم از اهداف مهم در این طرح است. سیاری مفصل از کارهایش و آینده شغلیاش گفته است که در این گزارش میخوانید.
ترسیب کربن با مشارکت جامعه روستایی در راستای احیای منابع طبیعی انجام میشود، یعنی با جنگلکاری و تولید نهال موجب رسوب کربن و آزادسازی اکسیژن میشود. اهل بیرجند خراسان جنوبی است. در زاهان از توابع شهرستان قائن کار میکند. عناب، زرشک و زعفران از محصولات این منطقه است. اما داستان را میخواهیم از جایی نهچندان خوشایند شروع کنیم، جایی که زلزله هفت ریشتری در سال 76 رخ میدهد و همه خانههای روستا را خراب میکند.
همین موجب میشود که در چادر زندگی کند و بعد به شهر بیاید.کلاس چهارم بوده که پدرش را از دست میدهد و خواهرش را هم در زلزله از دست میدهد، بنابراین طوری بزرگ شده که مستقل باشد. به همین دلیل هم هست که میگوید: این پروژه به رشد خود من کمک زیادی کرده است، جامعه روستایی را هم توانمند کرده و من این توانمندی را به چشم دیدهام.
عروسکهای زندگیبخش
اما برویم سر وقت داستان عروسکهایی که آمنه احیاگرشان بوده است؛ عروسکهایی که حالا زندگی مردم روستا را تغییر دادهاند و امید به آینده را در دل کودکان زنده کردهاند. این بانوی جوان و پرشور و شوق در این ارتباط میگوید: برای نخستین بار در ایران به فکرمان رسید که رسم قدیمی ساخت عروسک برای بچهها را احیاء کنیم؛ عروسکهایی که اسباببازیهای آن زمانها بودهاند، در واقع ساخت عروسک با تکههای پارچههای دورریز.
بنابراین از زنان روستا خواستیم عروسکهای قدیمیشان را بسازند و در همین راستا با کمک میراث فرهنگی جشنواره عروسکهای بومی را برگزار کردیم. 400نوع عروسک به جشنواره آمد تا بالاخره قدیمیترین ورژن عروسک شناسایی شد. این عروسکها پوشش مردم محلی را دارند. بنابراین به نوعی زنده کردن پوشش کهن مردم این منطقه هم هست. هم پوشش زنان و هم پوشش مردان. میگوید عروسکها باید با حس و حال ساخته شود. هر زنی درحالیکه کارش را انجام میدهد، عروسک را هم بسازد.در حال حاضر روی ساخت حدود 30نوع عروسک مختلف توافق کردهایم. آنها از انسانها تا حیوانات را میسازند.
حتی حیوانات اهلی حاضر در زندگیشان را میسازند، مثلاً شتر، بز، الاغ و... ساخت عروسک این حیوانات حدود 20دقیقه وقت میبرد و ما 5هزار تومان هر عروسک را از آنها میخریم. عروسکهایی هم داریم که 40دقیقه وقت میبرند و بابتشان 10هزار تومان میپردازیم. این را هم بگویم که عروسکهایمان داستان دارند و این داستانها را بچهها و بهویژه پسربچهها مینویسند. داستانهایشان را کنار عروسکها قرار میدهیم؛ داستانهایی که آرزوهای بچهها است و معمولاً پر از غلط املایی. اما حسن این کار این است که عروسکها مشارکتی و توسط همه اعضای خانواده ساخته میشود.
بچهها هم عروسک میسازند
هستند خانوادههایی که حتی بچههایشان عروسک میسازند و از این راه درآمد خوبی هم نصیبشان میشود. سیاری ادامه میدهد: این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که به دلیل وجود اقلیم گرم و خشک در این منطقه شرایط کار و درآمدزایی از راههای دیگر کمتر وجود دارد و مهمتر اینکه زنان نقش محوری در ساخت عروسک و درآمدزایی دارند که به ترمیم جایگاه زنان در جامعه روستایی کمک کرده است. درآمد معمول خانوادهها از عروسکسازی بین 300هزار تا یک میلیون تومان است.
من این عروسکها را از آنها میخرم و در فروشگاههایی در بیرجند، مشهد و تهران میفروشم. حتی شده در ماه هزار عروسک خریدهایم. کارمان را با یک خانم شروع کردیم و الان 45خانم با ما همکاری میکنند. این کار به اقتصاد خانوادهها کمک کرده و به همین دلیل روزبهروز تعداد سازندگان بیشتر میشود. بهطور کلی در حال حاضر 38روستا را پوشش میدهیم و نزدیک به 270نفر در کارهای مختلفی چون تولید گیاهان دارویی، بستهبندی، گلیم و جاجیمبافی، عروسکسازی و... با ما همکاری میکنند. حالا عروسک خراسان جنوبی را همه میشناسند و ثبت میراث معنوی ناملموس کشور هم شده است.
تغییر فرهنگ روستانشینان
انگار پای کار و اقتصاد که وسط باشد، ارزشآفرینی هم به دنبالش میآید. این مسئله از صحبتهای آمنه هم معلوم است: قبلا وقتی به خانهها میرفتیم دختران حتی دم در نمیتوانستند بیایند. از لای در حرف میزدند. ولی الان وضعیت فرق کرده است. حتی در جشنوارهها سخنرانی میکنند. عروسکسازی فراگیر شده است. از کودکان تا بزرگسالان عروسک میسازند. برای فرهنگسازی هر چه بیشتر و حفظ منابع طبیعی نهال میکاریم. ولی این نهالها را تنها به مردانی میدهیم که همسرانشان عروسک میسازند و این راهی بوده برای اینکه مردان از همسرانشان حمایت کنند و کار عروسکسازی را مسخره نکنند.
الان خودشان را با نام زنانشان معرفی میکنند وقتی میخواهند نهال بگیرند. حتی یکی دو مرد هم به عروسکسازی پرداختهاند. کوچکترین دختری که عروسک میسازد، 10سال دارد و جاروی بیرجندی را احیا کرده است. حالا وقتی وارد روستا میشوم لباس محلی میپوشم و با آنها حرف میزنم. در کنار این کارها به شاخص توسعه سلامت روستا هم کمک کردهایم. هر چند در خرید لوازم بهداشتی مقاومتهایی وجود دارد ولی بعد از چندین جلسه میپذیرند.
آیندهای پر از عروسک
و اما مگر میشود جوان باشی و کارآفرین باشی و به آینده خودت و همکارانت فکر نکنی. بانوی کارآفرینمان بیش از هر چیزی به آینده کاریاش فکر میکند و برنامههای زیادی هم در سر دارد: مرحله بعدی کارم این است که میخواهم این عروسکها را ثبت یونسکو کنم. حتی به صادرات هم فکر میکنم. سیاری با گفتن این جملات ادامه میدهد: میخواهم به برندسازی هم بپردازم. مثلاً عروسکی با نام گلبیبی که همان خانم 33سالهای است که بهترین عروسک را ساخته است. برای رسیدن به اهداف و رونق هر چه بیشتر کار باید با جامعه روستایی ارتباط برقرار کرد، کنارشان بود و با آنها حرف زد تا باورت کنند و همکاری کنند.
این عروسکها هم با همکاری اداره منابع طبیعی انجام میشود. ما میخواهیم شغلی ایجاد کنیم که جایگزین شغل دامداری شود، زیرا طبیعت این منطقه کفاف دامداری را نمیدهد. دام، مناطق احیاشده و قرق شده را خراب میکند. عروسکها میتوانند این جوامع را نجات دهند. شعار ما این است: هنر بومی برای منابع طبیعی. یکی از کارهای ما این است که در مدارس با بچهها این مباحث را مطرح و با بچهها محیط زیست را تمیز میکنیم و از نهالها مواظبت میکنیم.
قاب موفقیت
دانشجوی مهندسی صنایع است. میگوید قبلا اساتیدم باور نمیکردند و معمولاً غیبتهای من را دلیلی بر تنبلی من میدانستند. ولی آمنه الان مدیرعامل تعاونی توسعه روستایی الغدیر شده و نماینده کارفرمایان در شهرستان سربیشه در منطقه محل زندگیاش است؛ تعاونیای که بیش از 1770عضو دارد. این تعاونی برای مشارکت هر چه بیشتر مردم روستا در آبادسازی و ایجاد شغل تشکیل شده است. همچنین تأکید بر ظرفیتهای روستا تا به توسعه برسد و درآمدزایی ایجاد شود، از دیگر اهداف این تعاونی است.
در این راه خانوادهاش مشوق اصلیاش است: خانواده من را تشویق کرد و من سایر زنان را. وقتی میبینم دختران و زنانی که در خانهها بودند الان میتوانند سخنران یک جشنواره باشند خیلی لذت میبرم و امیدوارتر میشوم. نخستین بار حتی توانایی رفتن پشت تریبون را هم نداشتم. دختر جوانی بودم که تصور زیادی از این کارها نداشتم اما با حضور در جمع بهویژه زمانیکه افراد دیگری در کنارت رشد میکنند حس خوشایندی است که من را به جلو میخواند. آمنه حالا یک عالم لوح تقدیر و لوح شرکت در جشنوارهها و همایشها را پشت سر خود میبیند. دورههای بازاریابی، فتوشاپ و چندین دوره دیگر را گذرانده و نگاهی علمی به کارش دارد.