پیرمرد جاافتادهای بود.
شیرین هفتادوپنج، هشتاد را داشت.
وقتی اتولش را به سختی جلوی پایم نگه داشت پرسید کجا میری؟
گفتم حافظ 10 تومن.
سرش را جلوتر آورد و گفت خواجه حافظ شیرازی سوار شو.
پیرمرد، سرحال و خوش سخنی بود.
هر بار که دنده را چاق میکرد دستی هم به موهای فلفل نمکی خود میکشید و چیز تازهای میگفت.
از سنگ کلیهاش شروع کرد تا رسید به خواص فراوان خارشتر و اینکه چطور باید آن را دم کرد و خورد.
برای خودش یک حکیم سیار بود (عملا طبابت میکرد).
دهان گرم و نافذی داشت.
سر یک پیچ ناگهان از تولید داخلی و اقتصاد گفت.
باعث آن هم صدای نامربوطی بود که ناگهان از موتور بلند شد.
قصد شیطنت نداشتم. اما فکر کردم بد نیست خود را مشتاق دانش اقتصادی و مدیریتیاش نشان دهم تا بیشتر برایم بگوید.
گفتم چطور مگه؟
در حالی که دوباره به موهای فلفل نمکیاش دست میکشید، گفت پسرجان آیا میدانستی از سال 1950 تا حالا 13 کشور توانستهاند با نرخ رشد 7درصد یا بیشتر در سال رشد کنند و بالا بیایند. اصلا معنی رشد 7درصد در سال را آن هم برای یک دوره بیستوپنج ساله میفهمی؟
و در حالی که مشغول بیرون آوردن چند روزنامه از لای صندلی خود بود، گفت بیا خودت بخوان و برای من مقالهای را از روزنامهای که زیر آن خط کشیده بود پیدا کرد.
به نوشته این روزنامه 13 اقتصادی که پیرمرد میگفت عبارت بودند از: بوتسوانا، برزیل، چین، هنگکنگ، اندونزی، ژاپن، کره، مالزی، مالتا، عمان، سنگاپور، تایوان و تایلند.
پیرمرد پرسید این مجموعه جمع اضدادند. مثلا وقتی ژاپن رشد سریع و مداومی داشت مفسران گفتند که این یک حالت خاص است و بهخاطر بازیابی پس از جنگ جهانی دوم است.
وقتی چهار ببر آسیای شرقی یعنی هنگکنگ، تایوان، سنگاپور و کره رشد سریع و مداومی داشتند گفتند بهخاطر این است که این کشورها خیلی کوچک هستند.
وقتی چین رشد سریع و مداومی داشت گفتند به خاطر این است که چین خیلی بزرگ است.
از این 13 کشور شش کشور بوتسوانا، برزیل، اندونزی، مالزی، عمان و تایلند دارای منابع طبیعی نیستند.
کشور چین دارای جمعیت بیش از یک میلیارد نفر است و در مقابل کشور مالتا با جمعیت کمتر از 911000 نفر نیز وجود دارد.
یعنی اینکه هیچ کدام از چیزهایی که ما تاکنون فکر میکردیم باعث توسعهیافتگی میشود به شکل مطلق در این 13 کشور وجود ندارد...
پیرمرد راستی راستی آدم مطلعی بود.
تنها کار ممکن در برابر این حجم از دانش سکوت کردن و بیشتر شنیدن بود.
پیرمرد از من خواست که پاراگراف پایانی مقاله را برایش بلند بخوانم.
در پاراگراف پایانی مقاله که به نوعی نتیجهگیری بود نوشته بود: پنج ویژگی مشترک 13 اقتصاد با رشد 8درصد عبارت است از:
1- بهرهبرداری کامل از ظرفیت داخلی و جهانی
2- حفظ ثبات اقتصاد کلان
3- داشتن میزان بالای پسانداز و سرمایهگذاری
4- بهکارگیری مکانیزم بازار بهعنوان تخصیص دهنده اصلی منابع
5- داشتن حکومت متعهد به رشد و معتبر نزد عموم و توانمند.
بعد از خواندن پنج ویژگی پرسید موضوع قابل فهم است؟
در حالی که با سر سخنانش را تایید میکردم، گفتم درست و منطقی است.
پیرمرد گفت فهم آن برای من هم ساده هست اما نمیفهمم که چطور وقتی من پیرمرد کمسواد میفهمم، آقای مدیر درس خوانده خارج رفته نمیفهمد؟
به پایان راه رسیده بودیم، کنار جدول دوباره اتول را به سختی نگه داشت و گفت خواجه حافظ شیرازی بفرما.
10 تومن را گرفت و پیش از آنکه دنده را چاق کند دوباره دستی به موهای فلفل نمکی خود کشید و دور شد...
اندیشمندانه بیندیشیم.
منبع: مقاله پنج ویژگی مشترک کشورهای توسعهیافته – اقتصادهای با رشد بالا و مستمر کدامند؟ - شماره 521 «فرصت امروز».
DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)