دنیای امروز دنیای فضای مجازی است. امروزه مردم بیش از زندگی واقعی در قاب گوشی های موبایل و تبلت خود سیر می کنند. آنها علاقه مندند نیازهای روزمره خود را نیز از طریق این فضا تأمین کنند. بازار سنتی هرچند هنوز بازار جذابی است و حاشیه ایمن تری برای رفع نیاز هاست اما اگر بتوان این بازار را در گوشی موبایل و روی کامپیوتر شخصی داشت بدون شک جذابیت بیشتری دارد.
مدت هاست بازارهای سنتی نیز سعی می کنند ویترین خود را در فضای مجازی علم کنند و کاربران جوان خود را در فضایی که بیشتر زمان صرف می کنند بیابند. این مقوله هر چند در ایران نتوانسته مانند دیگر کشورها جا بازکند اما قدم های مهمی در این حوزه برداشته شده و نرم افزار های مختلفی هستند که به خصوص برای جوان ها جذابند و آنها را به آن سو می برند تا از طریق آنها نیاز خود را برطرف کنند.
استارتاپ هایی مانند دیجیکالا و اسنپ امروزه برای خیلی از مردم نامی شناخته شده هستند و با توجه به ارزانی نسبت به همتایان سنتی خود در میان مردم و جوانان جایگاه ویژه ای پیدا کرده اند. اما این ایده های دنیای مجازی نیاز دارند با سرمایه گذاری قدرت بگیرند و بتوانند با بازار سنتی رقابت کنند و حتی از آن جلو بزنند. شواهد نشان می دهد هرچند احتمال شکست در این بازارها زیاد است، اما سوددهی این بازارها چنان وسوسه کننده است که در قیاس با سهم اندک سرمایه گذاری می توان آن را پتانسیل مهمی برای سرمایه گذاری قلمداد کرد.
***
حمیدرضا احمدی:
قواعد مختلفی بر استارتاپ ها حاکم است
حمیدرضا احمدی، نماینده جهانی استارتاپ در ایران معتقد است همیشه خطر شکست در حوزه استارتاپ وجود دارد به خصوص اگر رقیب بزرگی در آن حوزه حضور داشته باشد، اما اگر بتواند آن رقیب را شکست دهد، می تواند سود بسیار بالایی را به دست بیاورد.
با توجه به اینکه استارتاپ ها بازار نویی هستند به نظر شما معیار سرمایه گذاران در این حوزه که به عنوان حوزه سرمایه گذاری خطر پذیر مطرح است چگونه است؟
براساس صحبت خود این سرمایه گذاران ابتدا سابقه بنیان گذار استارتاپ اهمیت دارد که آن سابقه ایجاد اعتماد کند. در کنار سابقه، تیمی که برای آن استارتاپ در نظر گرفته می شود نیز اهمیت دارد. پس از آن سرمایه گذاران به مارکت ایده استارتاپ توجه می کنند و نگاه شان این است که آن بازار چه اندازه بزرگ است. در حوزه مواد غذایی این مارکت ها بزرگ هستند و اگر مثلا در حوزه خیاطی باشد مارکت کوچک تری است. در سومین معیار آنها نگاه می کنند ببینند که آن استارتاپ از آغاز کار تاکنون بدون سرمایه و تیمی که داشته چه میزان رشد داشته است.
اساسا در حوزه استارتاپ ها وضعیت سرمایه گذاری به چه نحوی است و با توجه به ناشناخته بودن وضعیت این بازار در کشور ما شرایط جذب سرمایه گذار چگونه اتفاق می افتد؟
هنوز مقوله استارتاپ ها جا نیفتاده است و انتخاب برای کارآفرینان محدود است. البته در حوزه تجربه شخصی بخواهم صحبت کنم، من خیلی خوش شانس بودم و در دو حوزه ای که کار می کردم توانستم جذب سرمایه گذار داشته باشم.
جدای از خوش شانسی شما چه فرآیندی را برای جذب سرمایه گذار طی کردید؟
من همه افرادی را که در این حوزه به عنوان سرمایه گذار شناخته می شدند جست وجو و با همه آنها درباره ایده و نرخ رشد ایده گفت وگو کردم، سپس درباره قابلیت های تیم، آنها را آگاه کردم و در حوزه بازار خودمان نشان دادم که تیم سراوا نسبت به دیگر تیم ها در دو سال طی شده از نرخ رشد بهتری برخوردار بوده است و در نهایت توانستم سرمایه گذارهای مدنظرم را جذب کنم.
با توجه به ناشناخته بودن این حوزه چگونه می توان سرمایه گذاران بیشتری را در این حوزه وارد و آنها را تشویق کرد در حوزه استارتاپ سرمایه گذاری کنند؟
به نظر من دو اتفاق می تواند این امر را تسهیل کند؛ ابتدا یکی از استارتاپ های ایرانی باید ترقی بزرگی کند. این ترقی می تواند ورود به بورس یا خریداری توسط یک شرکت خارجی باشد، در آن شرایط می توان امید داشت سرمایه گذاران اهمیت این بازار را متوجه شوند و تمایل برای سرمایه گذاری در آن بیشتر شود.
این شرایط موید این امر است که این شرکت ها که با سرمایه اندک و سپس با جذب سرمایه گذار فعال شده اند می توانند با بازگشت سرمایه و سود بالایی همراه شوند و این امر سرمایه گذاران را برای سرمایه گذاری توجیه می کند. دومین امر برداشتن کامل تحریم ها و ورود سرمایه گذاران خارجی است. سرمایه گذاران خارجی با این امر آشنا هستند و تمایل به سرمایه گذاری در این حوزه دارند.
زمانی که سرمایه گذاران خارجی این بازار را جدی بگیرند شاهد خواهیم بود که سرمایه گذاران داخلی نیز نسبت به سرمایه گذاری در این حوزه تمایل پیدا می کنند. در این شرایط سرمایه گذاران سنتی که بیشتر به سرمایه گذاری در مسکن تمایل دارند به این حوزه جذب می شوند.
برخی کارشناسان معتقدند رقابت در حوزه استارتاپ ها اهمیت دارد. به این معنا که اگر حوزه سنتی آن بازار بزرگ باشد ممکن است سرمایه گذار با دیدن رقبای بزرگ در حوزه بازار سنتی ایده استارتاپ در آن حوزه را موفق نبیند و ترجیح دهد جایی سرمایه گذاری کند که در عین بزرگی رقبای کمتری وجود داشته باشد؟
سرمایه گذاری در استارتاپ ها از حوزه های سنتی متفاوت است، اساس سرمایه گذاری در استارتاپ ها این گونه است که سرمایه گذار اگر بخواهد سرمایه گذاری کند 10استارتاپ را برای سرمایه گذاری انتخاب می کند تا اگر 9تای آن استارتاپ ها شکست خورد همان یک استارتاپی که موفق می شود با توجه به بازگشت سرمایه بالایی که دارد جبران آن 9استارتاپ دیگر را می کند. سرمایه گذاری استارتاپ یک ریاضی مختلفی است. این حوزه سرمایه گذاری کمتری نیاز دارد اما اگر موفق شود سود بسیار بالایی دارد.
این حوزه نیاز به کارخانه دارد و تیمی است که تنها نرم افزار تولید می کند و در این شرایط سرمایه کمتری به خطر می افتد. در همین حال این استارتاپ ها به راحتی می توانند مشتری بالایی را بدون تولید جذب کنند. این شرایط مزیت استارتاپ هاست در عین حال نمی توان منکر ایرادهای آن نیز شد.
هر مارکتی ممکن است ایراد هایی داشته باشد و به مشکل بربخورد. استارتاپ ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. همیشه خطر شکست در حوزه استارتاپ وجود دارد به خصوص اگر رقیب بزرگی در آن حوزه داشته باشد. اما اگر بتواند آن رقیب را شکست دهد می تواند سود بسیار بالایی به دست بیاورد.
شما درباره قانون احتمال ها صحبت کردید و اینکه سرمایه گذارها 10استارتاپ را انتخاب می کنند تا یکی از آنها موفق بشود. اما این احتمال نیز وجود دارد که هر 10 تا شکست بخورند و به سود نرسند، هرچند نام حوزه استارتاپ ها سرمایه گذاری پرخطر است اما به هر حال هر سرمایه گذاری نیاز به حاشیه ای امن دارد. این مقوله چگونه برای سرمایه گذارها توجیه پذیر است؟
در بازار سنتی نیز این اتفاق می افتد. این امر مختص به استارتاپ ها نیست. اما به هر حال سرمایه گذاران این حوزه بی گدار به آب نمی زنند و با تحلیل بازار و استفاده از تحلیل های علمی استارتاپ ها را انتخاب می کنند و پس از آن با یک استراتژی از پیش تعیین شده وارد بازار می شوند و احتمال شکست را کم می کنند.
***
هادی فرنود:
انتخاب به نیاز بازار بر می گردد
هادی فرنود، فعال حوزه استارتاپ معتقد است مهم ترین معیار سرمایه گذاران نرخ رشد استارتاپ هاست و استارتاپی را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند که از نرخ رشد و پتانسیل بالایی برای موفقیت برخوردار باشد.
به نظر شما معیار سرمایه گذاران در حوزه سرمایه گذاری خطر پذیر یا همان استارتاپ ها چیست، اساسا سرمایه گذاران بر چه اساسی یک ایده و استارتاپ را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند؟
اصولا سرمایه گذاران معیارهای مختلفی را در نظر می گیرند. در مرحله اول اهمیت بر آن است که تیم استارتاپ چقدر قوی است. این قوی بودن در کنار انتخاب بازار معنا پیدا می کند. یعنی قدرت تیم استارتاپ در بازار انتخابی نمود پیدا می کند. بازار باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا سرمایه گذار آن را انتخاب کند. در کنار این مسائل استارتاپی که شروع به کار کرده باید نشانه هایی از کارایی را در خود داشته باشد که به آن اترکشن گفته می شود.
سرمایه گذار به این توجه می کند که استارتاپ در زمان فعال بودن تا چه میزان کاربر جذب کرده است، سرمایه گذار توجهی به درآمد در این مرحله ندارد، زیرا در ابتدای کار از استارتاپ نمی توان انتظار درآمد داشت، اما نرخ رشد این استارتاپ ها اهمیت دارد. این نرخ رشد در میزان جذب کاربر و میزان افزایش درآمد نمود پیدا می کند.
برخی کارشناسان معتقدند اگر بازار استارتاپ بازار کوچکی باشد یا آن استارتاپ در بازار رقبای قوی داشته باشد سرمایه گذار تمایل کمتری به آن استارتاپ ها نشان می دهد، این نظر تا چه اندازه مصداق دارد؟
هر استارتاپ به دنبال یک راه حل و رفع مشکل است. اگر آن رقیب در بازار بتواند آن مشکل را حل کند قطعا منطقی نیست که بر چنین ایده ای سرمایه گذاری کرد. اما اگر استارتاپ برای آن مشکل راه حل متفاوتی طراحی کرده باشد همچنان جای سرمایه گذاری وجود دارد.
در عین حال اهمیت دارد که رقیب مدنظر چند درصد از بازار را در اختیار دارد. اگر بخشی از آن بازار را رقیب در اختیار نداشته باشد همچنان جای سرمایه گذاری وجود دارد. مثلا در حوزه تاکسی، اسنپ سهم خوبی از بازار را دارد و نسبتا بزرگ است، اما همچنان جا دارد تا 60درصد بازار را بگیرد. پس همچنان در این فضا جای رقابت وجود دارد.
از آنجا که این بازار جذاب است سرمایه گذاری بر آن نیز انجام شده است. هر بازار شرایط متفاوتی دارد و نمی توان برای کل بازار ها حکم کلی داد. به هر حال اگر رقبا بزرگ باشند خود استارتاپ نمی تواند نمودی به سرمایه گذار بدهد که شرایط خوبی دارد.
حال اگر ایده ای که مطرح می شود کاملا نو باشد و بازار ناشناخته ای را نشانه رفته باشد در این حوزه معیار سنجش چگونه انجام می شود؟
همیشه انتخاب به مشکل و نیاز موجود باز می گردد. اگر راه حل کار کند و تیمی که آن راه حل را درست کرده است تیمی قوی باشد، همیشه شانس موفقیت وجود دارد. به خصوص اگر بازار نرخ رشد بالایی داشته باشد و در حال مرگ نباشد.
مثلا بازار چاپ در حال مرگ است و مدام کوچک می شود. این بازار، بازار بزرگی است اما سرمایه گذاری در آن انجام نمی شود زیرا واقعیت این بازار این است که جای رشد ندارد. اگر بازار در حال رشد باشد و سایز بازار بزرگ، احتمال اینکه بتواند جذب سرمایه گذار کند بیشتر است.
بنابراین نرخ رشد از سود در ابتدای کار اهمیت بیشتری دارد؟
بله بازار استارتاپ برای رسیدن به سود نیاز به بازه زمانی دو سه ساله دارد و در چند سال اول تنها با درآمد آن می توان بخشی از هزینه ها را پوشش داد. سرمایه گذاران حرفه ای در این استیج چندان بر درآمد تکیه ندارند و بیشتر خود تیم را می بینند و پتانسیلی که تیم دارد.
پس از دو سه سال که سوددهی ایجاد می شود می تواند هزینه سه سال را جبران کند؟
بله این مرحله لج استیج می شود. در این مرحله رقم سرمایه گذاری بالا می رود. در این مرحله عددها اهمیت پیدا می کند و اکسلی که سرمایه گذار از شرکت استارتاپ می گیرد نرخ رشد درآمد آن ماه با ماه گذشته اهمیت پیدا می کند و درآمد مهم می شود. در استیج های اول اما این درآمد اهمیت ندارد، بلکه پتانسیل ها را افزایش می دهد.
سرمایه گذارانی که در این حوزه وارد شده اند از چه طیفی هستند و قبلا در چه حوزه هایی سرمایه گذاری می کردند؟
تعداد این سرمایه گذاران اندک است. اغلب این سرمایه گذاران کسانی هستند که در این کسب و کارها از گذشته مانند رهنما فعال بوده اند. برخی سرمایه گذارها اساساً برای استارتاپ ها تعریف شده اند و همه اینها قبلا تجربه کار در شرکت های تکنولوژی محور را داشته اند و این حوزه و ریسک های آن را درک می کنند.
در این حوزه اصولا سرمایه گذاری به این نحو است که سرمایه گذار روی 10 استارتاپ سرمایه گذاری می کند که ممکن است 9 تای این استارتاپ ها شکست بخورند و یکی از آنها موفق شود. اما این آگاهی وجود دارد که با سرمایه اندک می توان 10 استارتاپ را سرمایه گذاری کرد و با موفقیت تنها یکی از آنها می توان تمام آن سرمایه گذاری ها را جبران کرد و در کنار آن به سود بالایی رسید.
در نهایت چگونه می توان سرمایه گذارهای بیشتری را برای سرمایه گذاری در این حوزه تشویق کرد؟
حوزه استارتاپ حوزه نویی است که با ورود سرمایه گذاران خارجی سرمایه گذاران داخلی نیز جرات حضور در این حوزه را پیدا می کنند و سبب رشد و اهمیت آن می شوند.