یکی از علایقی که تبلیغاتچیها در ایران دارند، یافتن آگهیهای قدیمی و صحبت کردن درباره آنهاست. این موضوع پیر و جوان نمیشناسد و تمام فعالان تبلیغات حال حاضر کشور با هر گروه سنی به این کار علاقهمندند. آنها از کنکاش در گذشته لذت میبرند و سعی میکنند گاهی از آگهیهای قدیمی الگوبرداری کنند. پس آگهیهای قدیمی میتواند نقش یک کلاس درس مصور را برای آنها بازی کند. حال به نظر با این دیدگاه اگر تمام آثار تبلیغاتی گذشته در مکانی مانند موزه جمعآوری شود و در معرض نمایش عموم و علاقهمندان حوزه تبلیغات قرار بگیرد، تاثیر بسزایی در صنعت تبلیغات خواهد گذاشت.نمونه این موزه در برخی کشورها وجود دارد و در ایران نیز زمزمههای شکلگیری آن به گوش میرسد.
شکلگیری موزه تبلیغات از موضوعات مهمی است که برخی فعالان این حوزه مدتهاست در پی راهاندازی و احداث آن هستند و به گفته تعدادی از آنها اقداماتی نیز در این زمینه صورت گرفته و قرار است مانند حوزهها و صنایع دیگر، تبلیغات نیز برای خود مکانی مختص جمعآوری آثارش داشته باشد. یکی از کسانی که در این مدت پیگیر شکلگیری موزه تبلیغات بوده، پژمان فخاریان، مشاور و فعال عرصه تبلیغات است. در ادامه با فخاریان به گفتوگو نشستهایم تا درباره ابعاد این طرح و چرایی راهاندازی آن برایمان بگوید.
لزوم شکلگیری موزه را در چه میدانید؟
موزه موسسهای دائمی و بدون هدف مادی است که درهای آن به روی عموم گشوده است و در جهت خدمت به جامعه و پیشرفت آن فعالیت میکند. اهدافی مانند تحقیق در آثار و شواهد بر جا مانده و گردآوری، حفظ و ایجاد ارتباط بین آثار بهویژه به نمایش گذاردن آنها در موزه و مورد بررسی و کنکاش قرار دادن برای دست یافتن به علل شکلگیری آنها و... . هر صنعت به منظور حفظ و نگهداری آثارش و داشتن منابعی غنی در جهت پژوهش نیاز به راهاندازی موزه دارد. به همین منظور بسیاری از صنایع در تلاشند در راستای حوزه فعالیت خود موزه به راه اندازند. مطمئنا دستیابی و راهاندازی چنین موزههایی زمان و هزینههایی را طلب میکند.
برای مثال تلاشهای استاد مجید بلوچ و همکارانشان بعد از پنج سال در جهت راهاندازی موزه گرافیک به ثمر نشست. موزه کارکردهای زیادی میتواند داشته باشد. مثلا میتواند به یک کانون و ستاد گردهمایی فعالان صنعت تبلیغات تبدیل شود و افراد علاقهمند به حوزه تبلیغات از طریق این موزه به اطلاعات این حوزه دست یابند. در نهایت موزه تبلیغات ایران میتواند محلی باشد برای جمعآوری اسناد و مدارک و مستندات این حوزه که هویت و پیشینه تبلیغات را در اختیار فعالان این حوزه میگذارد.
ایده راهاندازی این موزه از کجا شکل گرفته است؟
بسیاری از آثار گذشته تبلیغاتی در حال از بین رفتن هستند. این آثار آگهیهای چاپی، تلویزیونی و رادیویی و... را شامل میشود. بسیاری از نگاتیوهای آگهیهای تلویزیونی و رادیویی قدیمی در بایگانی برخی از افراد در حال از بین رفتن هستند. بزرگان حوزه تبلیغات به دلیل نداشتن فضا و امکانات لازم بسیاری از آثار تبلیغاتی را در انباری و جاهای نامناسبی نگهداری میکنند و همین موضوع باعث از بین رفتن آثار ارزشمندی در حوزه تبلیغات شده است. گاهی به خاطر همین فضای کم و نبود امکانات این بزرگان آثار تبلیغاتی را در اختیار کسانی گذاشتهاند که در این حرفه حضور ندارند و این کار باعث شده مشخص نباشد بسیاری از آثار سر از کجاها در آوردهاند.
در این راستا برخی آژانسهای قدیمی که دیگر فعال نیستند نیز آثارشان را پخش کردهاند. این آژانسها آثار زیادی را تولید کردهاند ولی به همان دلیلی که گفتم برخی آثارشان از بین رفته و برخی دیگر دست افراد مختلف افتاده است. این اتفاقات باعث شده در حال حاضر با پازل درهمی مواجه باشیم که برای تکمیل آن نیاز به یک مکان مشخص و مجهز است. اگر بتوانیم تکههای این پازل را کنار هم قرار دهیم به نوعی میتوانیم هویت صنعت تبلیغات را شکل دهیم.
هویتی که مطمئنا به آینده این صنعت کمک زیادی خواهد کرد. البته استاد محسن میرزایی در این باره با تالیف 6 کتاب در حوزه تبلیغات چاپی توانسته بخشی از آثار را جمعآوری کند ولی در مورد آگهیهای دیگر هنوز اتفاقی نیفتاده است. هنوز مرکزی به منظور گردهمایی فعالان این حوزه وجود ندارد و در این حوزه فعالان به برگزاری چند کنفرانس و جشنواره بسنده میکنند. تمام مواردی که گفتم باعث شکلگیری ایده راهاندازی موزه شده است.
به هرحال اجرای چنین برنامههایی نیاز به بودجه مالی زیادی دارد، بودجهای که به نظر خود موزه نمیتواند آن را تامین کند؛ در این باره فکری کردهاید؟
مطمئنا موزه درآمدزایی نخواهد داشت ولی میتوان برای آن ایجاد درآمد کرد. اگر فعالان در این باره کمک کنند میتوان در بخشی از آن با برگزاری کارگاههای آموزشی و... درآمدهای مختلف برای آن ایجاد کرد.درآمدهایی که باعث مستقل عمل کردن موزه میشود. میتوان بخشی از موزه را به انتشار کتابهای تخصصی این حوزه اختصاص داد. در این میان میتوان کتابهایی که دیگر در بازار موجود نیستند یا تجدید چاپ نمیشوند، تهیه کرد و در اختیار علاقهمندان قرار داد. همانطور که میدانید در تمام دنیا موزهها به دو بخش پژوهشی و نمایشی تقسیمبندی میشوند یعنی بخشی از آثار برای نمایش عموم در نظر گرفته میشود و بخشی دیگر فقط به نیت پژوهش حفظ و نگهداری میشود.
به همین دلیل بخش عمومی و بخش تخصصی مخاطبان خاص خود را خواهند داشت و عموم مردم نیز به دلیل خاطراتی که با آگهیها دارند، میتوانند به موزه بیایند و به نوعی به اقتصاد موزه کمک کنند. درنتیجه با احداث موزه هم باعث حفظ آثار شدهایم و هم به پژوهشگران ذخیره اطلاعاتی خوبی را منتقل کردهایم. تبلیغات پشتوانه قدیمی دارد که یک شبه بهوجود نیامده و یک شبه نیز از بین نخواهد رفت.
دستهبندی آثار به چه شکلی خواهد بود؛ آیا فقط آثار خاص و ویژه در موزه نگهداری خواهد شد یا اینکه هر آنچه قدیمی است در دستهبندی موزه قرار میگیرد؟
نه، در این باره فقط آثار خاص تبلیغات در دستهبندی موزه قرار نمیگیرند و هر آنچه از قدیم مانده و ارزش تاریخی و پژوهشی دارد جزو آثار نگهداری شده در موزه قرار میگیرد. شاید یک آگهی توسط شرکتی ساخته شده که آنچنان آثار خوبی از آن به جا نمانده ولی به هرحال اثری ارزشمند است و بخشی از تاریخ را در این حوزه تشکیل میدهد. حال همین آثار امکان دارد در بخش پژوهش به پژوهشگران کمک کند تا علل ضعیف بودن یا بستهشدن برخی آژانسهای قدیمی را بررسی کنند. در نتیجه تمام آثار به موزه میآید و برحسب دستهبندیهای مختلف در بخشهای مختلف قرار میگیرد.
هرچند در تبلیغات آثار آنقدر زیاد نیست که بخواهیم انتخابی در این باره داشته باشیم. در این باره میتوان بخشی از موزه را هم به آثار جدیدی اختصاص داد که به مرور وارد عرصه تبلیغات شدهاند. این بخش میتواند به روزرسانی نیز شود یعنی بخشی از موزه تنوع داشته و هر بار کمپینهای جدیدی به آن وارد شود.
پس با توجه به پراکندگی آثار، جمعآوری آنها سخت و زمانبر خواهد شد، در این باره راهکارتان چیست؟
درست است که در حال حاضر آثار تبلیغاتی دست بسیاری از افراد پخش شده ولی افراد زیادی علاقهمند به این کار هستند و به نظرم با دادن یک فراخوان، آثار به سرعت جمعآوری میشود. مانند اتفاقی که در جیرفت افتاد. در آن موقع وقتی خواستند موزه این شهر را راهاندازی کنند طی فراخوانی از عموم مردم درخواست شد آثاری را که در اختیار دارند به موزه تحویل بدهند. مردم عادی به سرعت این کار را کرده و آثار جمع شد. در مورد موزه تبلیغات، ما با افراد متخصصی سروکار داریم که به نظرم متقاعد کردن آنها برای تحویل آثاری که در اختیار دارند راحتتر است.
به نظرم اگر فعالان این حوزه متوجه شوند که پایگاهی راهاندازی شده که آثار این حوزه را نگهداری میکند، خودشان داوطلبانه آثار را به موزه تحویل خواهند داد. علاوه بر این طبق قوانین میراث فرهنگی افراد نمیتوانند آثاری که قدمت تاریخی دارند و مدتهاست از ساخت آنها میگذرد، نزد خود نگهداری کنند.علاوه بر مواردی که گفتم به نظرم در این راستا بهتر است به فکر راهاندازی موزه برند نیز باشیم، موزهای که نمونه آن در برخی کشورها موجود است و برندهای تازهنفس برای راهاندازی برندشان معمولا سراغ آن رفته و تحقیق و پژوهش میکنند.
آیا نمونه چنین موزهای در دنیا وجود دارد؟
بله، نمونه این موزه در برخی کشورها موجود است. علاوه بر موزه تبلیغات در برخی کشورها مانند انگلیس موزهای تحت عنوان موزه برند نیز وجود دارد. موزهای که از بازدیدکنندگان قابل توجهی نیز برخوردار است.در واقع یکی از مکانهایی که افراد حین ورود به انگلستان حتما مایل به دیدن آن هستند، موزه برند است.
مکانی که در ایران وجود ندارد و باید در این باره فکری اساسی کرد. به نظرم راهاندازی این موزه باعث تغییر نگاه کسب وکارها به موضوع تبلیغات نیز خواهد شد. آنها وقتی ببینند چه برندهای با تبلیغات به اوج رسیده و چه برندهایی بدون تبلیغات از بین رفتهاند، حتما نگاهشان به تبلیغات تغییر خواهد کرد و این موضوع باعث رونق این صنعت نیز خواهد شد.