لیسانس کامپیوتر دارد و کارش در زمینه تجهیز مبلمان شهری است. در حال حاضر تجهیز فضای پارکها را بهصورت پیمانکاری با شهرداری انجام میدهد. تجهیزاتی که خود تولیدکننده آنهاست. البته حدود 9سال پیش کارش را با تفکیک پسماند شروع کرده است و بعد زمینه کارش را عوض کرده و با توجه به ذوق و سلیقه شخصیاش به سمت تولید تجهیزات بازی و مبلمان فضای پارکها کشیده شده و این کار را ادامه داده است. میگوید به دلیل علاقهاش به بچهها حوزه تولید تجهیزات فضای بازی پارکها را انتخاب کرده و الان چهار سال است که به تولید در این حوزه اشتغال دارد. شیوه کارشان با شهرداری هم به این صورت است که طرحهایشان را یا از شهرداری میگیرند یا خودشان پیشنهاد میدهند. میگوید همه رنگهای دنیای بچهها را در تولیدات خود در نظر میگیرند و اصطلاحا از رنگینکمان رنگها استفاده میکند.
***
اسدیان در جواب این سوال که چه تفاوتی میان تجهیزاتی اینچنینی در ایران با کشورهای خارجی وجود دارد، میگوید: تفاوت کیفیت وجود دارد. دلیل این امر هم این است که هزینه و بودجه زیادی برای تجهیزات بازی در پارکها در نظر گرفته نمیشود. در واقع هر چه بودجه بیشتری اختصاص دهند، تولیدکننده هم براساس درخواستها تولید میکند. این کارآفرین اضافه میکند: باز شانسی که برای تولیدکننده داخلی وجود دارد این است که از حدود یک سال پیش مکانهای دولتی ملزم به استفاده از محصولات تولید داخل شدهاند. به همین دلیل فرصتی برای تولیدکنندههای داخلی ایجاد شده است تا با راهاندازی خطوط تولید هم مانعی برای واردات کالاهای خارجی باشند و هم بهنوعی ایجاد اشتغال کنند.
اسدیان با راهاندازی خط تولید این تجهیزات در تهران و مشهد برای حدود 30نفر ایجاد اشتغال کرده است. البته اینها افرادی هستند که بهصورت مستقیم با وی کار میکنند و در مسیر تولید هستند کسان بیشتری که غیرمستقیم از کارآفرینی وی منتفع شدهاند. در حال حاضر عمده کارها و سرمایهگذاریاش را روی کلانشهرها متمرکز کرده است. از تهران شروع کرده و الان 8ماه است که در شهر مشهد کارش را ادامه میدهد چون اعتقاد دارد تهران تا حدودی اشباع شده است.
داستان زندگی
10 ساله بوده که پدرش را از دست داده است. همین امر دلیلی شده برای اینکه از 17سالگی وارد بازار کار شود. میگوید متولد مردادماه است و بنابراین ماه تولدش بر شخصیتش موثر بوده. اینکه مقاوم و شجاع باشد و از ریسک نترسد. همیشه به فکر پیش رفتن باشد و از اینکه شکست بخورد هراسی نداشته باشد و همین ویژگیها هم در نهایت موجب میشود در مسیر کاریاش به این درک برسد که آدمی نیست که زیر دست کسی کار کند: نمیتوانستم کسی را بالای دست خودم ببینم. رییس داشتن مرا اذیت میکرد. به همین دلیل به این فکر افتادم که کاری را شروع کنم و خودم رییس خودم باشم.
اسدیان پیوسته در میان سخنانش یک جمله را ترجیعوار تکرار میکند: همیشه سعی میکنم بهترین باشم. همیشه میخواهم در پلههای بالا قرار بگیرم. در واقع به خاطر داشتن چنین روحیهای است که توانسته به فضای پیمانکاری ایران با آن همدارودسته وارد شود و موفق هم باشد. فضایی که به تعبیر اسدیان فضایی کاملا مردانه و انحصاری است و در بدو ورودش و درخواستش برای این حوزه حتی به او خندیدهاند، ولی او عقبنشینی نکرده است.
ضرر و زیانهایی که نادیده گرفته است
بانوی کارآفرین ما شکست را حتی نمیتواند بخش کند. اصلا انگار نه انگار که محصول اجتماع ایران است. امید زیادی دارد و دیدگاهی روشن. در بدو ورود به استان خراسان با ضرر 80میلیون تومانی مواجه میشود اما شکست را جزیی از مسیر موفقیت میداند: همین شکست باعث شد که تجربه کسب کنم و ادامه مسیر را بهتر پیش بروم. چون معتقدم که کار نشد ندارد و هر مشکلی حل میشود. چون قدرت ریسک مهمترین ویژگی یک کارآفرین است.
طرحی ملی برای اشتغال زنان
از کسب وکار فعلی اسدیان که بگذریم، باید یادی بکنیم از طرحی که الان شده همه هموغم او. طرحی که معتقد است در صورت اجرا شدن به اشتغالزایی در سطح ملی منجر میشود و شاغلان آن هم زنان هستند. بهویژه زنانی که بهنوعی بدسرپرست هستند یا سرپرست خانواده به شمار میروند. همچنین این طرح میتواند بازاری برای تولید و فروش محصولاتی باشد که حاصل کار زنان در محیطهای کوچک و نزدیک به محل زندگیشان باشد.
اسدیان توضیحی که در مورد این طرح میدهد، از این قرار است: طرحی که به شهرداری ارائه دادهایم این است که از فضاهای خالی پارکها و سایر نقاط شهر استفاده و سازههایی را تاسیس کنیم که مکانی باشد برای تولید محصولات از نوع موادغذایی. محصولاتی که بهراحتی توسط زنان با مهارتی اندک هم میتواند انجام شود. برای این کار ما به فضای زیادی نیاز نداریم. بلکه فضاهای پرت پارکها و فضای 6 تا 10 متری موجود در سطح شهر میتواند گزینههای مناسبی برای این کار باشد. سازههایی با نام تجاری اسپی (SP) که هم اسپید به معنای سرعت را منتقل میکند و هم اسپید به معنای سپید و روشن فارسی را دربرمیگیرد. دلیل انتخاب چنین نامی هم سرعت رساندن موادغذایی در کمترین زمان به مشتری است که در این طرح پیشبینی شده است.
اما شهرداری تاکنون با این طرح موافقت نکرده و دلیل این عدم موافقت هم استناد به قانونی است که ساختوساز در فضای پارکها و فضاهای شهری را ممنوع کرده است. اما من اعتقاد دارم وقتی قرار است طرحی ملی اجرا شود که با کمی بررسی میتوان آثار مثبت آن را هم ثابت کرد، حتی میتوان ممنوعیتها را شکست.
اسدیان حاضر است همه ریسکهای این طرح را هم بپذیرد: من حتی حاضرم همه تعهدات لازم را برای جبران خسارات احتمالی تقبل کنم، چون فکر میکنم این طرح میتواند اشتغالزایی ملی را در پی داشته باشد که شاغلان آن زنانی هستند که شاید فرصت کاریابی در مراکز بزرگتر را به دست نیاورده باشند و هیچگاه هم به دست نیاورند، اما در این طرح میتوانند در مکانهایی نزدیک به محل زندگی خود کار و پیشهای داشته باشند. باید توجه داشته باشیم که این زنان مادران فرزندان این آب و خاک هستند که آیندهسازان این کشور هستند و باید در محیط مناسب رشد کنند و هدایت شوند و مسائل اقتصادی تأثیر زیادی دارد.
اسدیان با همه موانع قانونی و غیرقانونی که بر سر راه خود میبیند، میگوید: حتی اگر کوهی بر سر راهم باشد، سنگریزه به سنگریزه آن را برمیدارم و امیدوارم با جلساتی که با مسئولان حوزههای مربوطه برگزار میکنم بتوانم اهمیت این طرح را به آنها منتقل کنم و موافقتشان را بهدست آورم.
مصائب کارآفرینی
اسدیان میگوید در صورت راهاندازی چنین غرفههایی در بخش تولید مواد غذایی و تهیه مواد اولیه آنها، در هر کدام بین 20 تا 50نفر میتوانند کار کنند. غرفههایی هم برای فروش این محصولات در نظر میگیریم که با برند مشخصی تولیدات را به فروش برسانند، زیرا عدم برندسازی در محصولات غذایی خانگی و محلی مناطق مختلف ایران یکی از مشکلات فروش نهایی این محصولات است. برای فروش هم مشکلی نداریم چون موادغذایی همیشه از بازار خوبی برخوردار است و مشتریان خود را دارد.
اما حرفها و نیش وکنایههایی را هم بابت شروع این طرح شنیده است. با خنده میگوید: وقتی از این طرح حرف میزنم هستند افرادی که به من میگویند خیال میلیاردر شدن داری؟ میخواهی با این کار حسابی مشهور شوی و در نهایت به مجلس راه پیدا کنی؟ در واقع اینها حرفهایی است که میشنوم. اما همه هدفم این است که بعد از من بگویند که فلانی این طرح را برای زنان کشورش اجرا کرد. میخواهم نام نیکی از من بماند وگرنه من که کسب وکار خودم را دارم و هیچ احتیاجی به این همه دوندگی ندارم اما هدف بزرگتری که داشته باشی دیگر شنیدن حرفهایی از این دست و سنگاندازیها و مشکلات متعدد نمیتواند سد راهت باشد. هدف من این است که گامی در جهت کمکردن فقر بردارم. حتی اگر یک درصد موثر باشم اما باز هم مثبت است. امیدم را از دست نمیدهم و حرفی را که بزنم حتما عملیاش میکنم و به همین دلیل همیشه از خدا میخواهم که عمر طولانی به من بدهد تا مسئولیتهایی را که برای خودم تعریف کردهام، پیش ببرم.
خانواده؛ اهرمی پیشبرنده
شاید با خواندن حرفهای کارآفرین امروزمان به این نتیجه رسیده باشید که با بانویی سن و سالدار طرف هستید. اما حدستان اشتباه است. اسدیان متولد 58 است. در 21 سالگی ازدواج کرده و سه بچه هم دارد. همسرش هم مدیر یکی از سایتهای اینترنتی است و به نوعی در کنار هم و در یک محیط با هم همکاری میکنند. همسرش هم بهنوعی همکارش است و میگوید همیشه حامی و مشوقش بوده است و حضور همسرش برایش موفقیت به بار میآورد. مادرش هم نقش مهمی در موفقیت این عضو کانون زنان بازرگان ایران داشته. خودش از این تاثیرگذاری به تاثیر قاطع یاد میکند و میگوید: مادرم همیشه راه درست و غلط را به من نشان میداد. با اینکه زنی خانهدار است ولی همیشه بیشترین کمک را به من کرده تا مشکلات را پشت سر گذارم و بتوانم راه درست و کمخطایی را در پیش بگیرم.