در بازار خریدوفروش یکی از اصطلاحاتی که بدجوری به مذاق خریدار خوش میآید، حراج است. دیدن این واژه پشت ویترین هر فروشگاهی قادر است موجی از شادی را در وجود هر خریداری به پا کند. حتی اگر کسی قصد خرید هم نداشته باشد با دیدن این واژه سحرآمیز ترغیب میشود به شل کردن سر کیسه. حراج و معادلهای لاتینش مانند آف(off) و سیل (sale) واژههایی هستند که این روزها پشت ویترین بسیاری از مغازهها و فروشگاههای سطح شهر میبینید. اینقدر هم درشت و رنگی نوشته میشوند که هرکسی را جذب میکنند. اصلا خود رنگ قرمزی که برای اعلام حراج استفاده میشود، رنگی ترغیبکننده است و انرژی زیادی را حتی به خریدار کم پول منتقل میکند.
تکلیف مشتری چیست؟
تا اینجای کار همهچیز خوب است و بهظاهر به نفع مشتری، اما همیشه حرف و حدیثهایی هم در میان بوده مبنیبر اینکه این حراجها تا چه حد واقعی هستند. مشتری چقدر باید به اجناسی که مثلا ظرف مدت یکماه 50درصد از قیمتشان کم میشود، اطمینان کند؟ این مسئله زمانی پررنگتر میشود که تخفیفهای مربوط به برندهای مشهور بازار پیش چشم مشتری باشد. بهویژه فروشگاههایی که با لوگوی محصولات بهترین مارکهای دنیا در بازار فعالیت میکنند.
از طرفی زمان آف هم بسیار مهم است. در ایران گاه در تمام طول سال پشت ویترین فروشگاهها میتوان آفهای چنددرصدی را دید. این داستان زمانی جالبتر میشود که بدانیم در تمام دنیا آف و حراجها زمان مشخصی دارند. انتهای هر فصل معمولا بهترین زمان برای فروش اجناسی است که تغییرات جوی مهمترین مانع پوشیدنشان میشوند، اما انگار حراجها در ایران زمان مشخصی ندارند. هر چند بعضی از صنوف مدعی هستند که زمان حراج را با واحدهای صنفی خود هماهنگ میکنند و بر این قضیه نظارت دارند.
حراج؛ زمانی برای سود
در همه خیابانهای تهران فروشگاهها و بهویژه فروشگاههای پوشاک، چوب حراج بر اجناس خود نهادهاند. مشتریان زیادی هم در راستههای مختلف رفتوآمد دارند تا جنس مورد علاقه خود را با قیمت کمتری خریداری کنند. در همین راستا سری زدهایم به میدان ولیعصر و حد فاصل خیابان ولیعصر تا خیابان زرتشت. جایی که خریداران آن را بهعنوان مرکز بورس چندین کالا مانند کیف و کفش، مانتو و لباس مردانه میشناسند.
در این راسته با چند تن از فروشندهها همکلام شدیم که گاه با خوشرویی و گاه با بیتفاوتی جوابهای نصفه ونیمهای به ما دادهاند. یکی از آنها در جواب این سوال که زمان حراج شما دقیقا چه زمانی است، میگوید: درست است که زمان حراج را گذشت فصل تعیین میکند، اما زمانی میتوانیم این را قبول کنیم که با بازاری ایدهآل و فروش طبیعی در طول سال مواجه باشیم نه بازارهای متغیر و دمدمی مزاج در ایران.
وقتی فروشنده در طول فصل فروشی نداشته، نمیتواند منتظر آخر فصل بنشیند. میخواهد هرچه زودتر جنسش را آب کند. به همین خاطر با اینکه هنوز راه زیادی تا پایان زمستان باقی است، اما همه لباسهای زمستانه حراج خوردهاند. وقتی هم که فروشگاه کناری من حراج بزند من نمیتوانم بر سر قیمتهای فصلم باقی بمانم چون فقط ضرر عایدم میشود. فروشنده دیگری که با وسواس خاصی قفسه کفشهایش را مرتب میکند در مورد حراج کیف و کفشهایش میگوید: کیف را ممکن است با هر قیمتی در طول فصل بفروشیم و مسئله سرما و گرما در موردش صدق نمیکند، اما کفش داستانش فرق دارد. ما باید کفشهای زمستانی را بفروشیم تا سرمایه برای تهیه کفشهای بهاره داشته باشیم. حراجهای ما هم بین 20 تا 30درصد است که معقول است. این فروشنده که میگوید بیش از 15سال است در این بازار حضور دارد اضافه میکند کفشهایش کرهای اصل است و چون خودشان واردکننده از شرکت تولیدی آن هستند و نمایندگی آن به شمار میروند، قیمت مناسب روی کالای خود درج کردهاند و حراجشان هم کاملا واقعی است. البته در حالی که از کرهای بودن کفشهایش میگوید، حواس من به جعبه کفشی جلب میشود که made in china آن خیلی خواناست.
نشان کردن کالاها برای فصل حراج
مشتریان هم داستان جالبی دارند. بعضیها دسته جمعی برای خرید آمدهاند، بعضی تنهایی، بعضی هم خانوادگی. از آن خانوادههایی که از کوچک تا بزرگشان مثلا در موردرنگ پیژامه نظر میدهند و کلی وقت فروشندهها را تلف میکنند. جماعتی از این خریداران را سوژههای خوبی برای صحبت مییابم. مادر خانواده پیشقدم میشود و از اجناسی میگوید که قبلا نشان کردهاند که در فصل حراج بخرند. البته او هم از جلو کشیدن فصل حراج شگفتزده است و با خنده میگوید واقعا فکر نمیکردیم در دیماه شاهد حراجهای اسفندماه باشیم. البته یکی دخترها با لحنی پرشتاب اضافه میکند که امیدوار هستند حراجهای اسفند هم در راه باشد.
همهجا همین است؟
استاندارد حراج زدن در کشورهایی که قاعده و قانونی بر بازارشان حاکم است، هر فصل یکبار است. حراجهای واقعی که خریداران از صبح زود جلوی در آنها صف میکشند، اما در ایران همیشه حراج است و همیشه گران. یا اینکه در فصل حراج اجناس به اصطلاح بنجل هر فروشگاه روی رگالها و درون قفسهها جا خوش میکنند یا عرضه اجناس تکسایز و تکرنگ به مشتریان در فصل حراج رواج زیادی دارد، اما مشتریان ایرانی تنها با دیدن آن واژه سرخ رنگ مشهور یعنی حراج چنان از خود بیخود میشوند که چارهای جز خرید ندارند و خیلی به این مسائل توجه ندارند. انگار آنچه برایشان مهم است، پرداخت نکردن چند هزار تومان پول است نه کیفیت جنسی که میخرند و نه واقعی بودن یا نبودن حراجها.