جورج استینبرنر (George Steinbrenner) تاجر آمریکایی و صاحب اصلی و شریک مدیریتی تیم بزرگ بیسبال نیویورک یانکیز (New York Yankees) بود. طی 37سالی که استینبرنر صاحب این تیم بود، یعنی از سال 1973 تا زمان مرگش در جولای 2010 که البته طولانیترین زمان در تاریخ باشگاه نیز بود، یانکیها هفت بار عنوان قهرمانی رقابتهای سالانه آمریکا را از آن خود کردند.
با توجه به مشارکتش به عنوان مدیر در حوزه ورزش بیسبال به او عنوان «رئیس» را داده بودند. او به مشارکت در تصمیماتی که درباره تیم گرفته میشد، تمایل داشت و حتی گاهی مربیها را استخدام، اخراج یا دوباره استخدام میکرد.
استینبرنر در سال 1927 از موسسه تکنولوژی ماساچوست و در رشته مهندسی فارغالتحصیل شد.او سپس با اداره شرکت خانوادگیاش که در زمینه حملونقل فعالیت داشت، ثروتمند شد. این رئیس موفق در سال 1948 از دانشگاه ویلیامز مدرک MBA دریافت کرد. تیم بیسبال یانکیها با چالشها و کشمکشهای بسیاری روبهرو بود تا اینکه در سال 1972 مسئولان این باشگاه تصمیم به فروش آن گرفتند.
استینبرنر که پیش از این در تلاش برای خرید تیم کلیولند ایندینز با شکست مواجه شده بود، در سال 1973 با کمک شریکش و همچنین گروهی از سرمایهگذاران، تیم یانکیها را خرید. چندین سال قیمت خرید این باشگاه 10میلیون دلار عنوان میشد، اما استینبرنر بعدها فاش کرد مبلغ 8/8میلیون دلار به صاحبان این تیم پرداخت کرده است.
کسبوکار یعنی فرهنگی که ایجاد میکنید
استینبرنر در جایی گفته بود: «صاحب تیم یانکیها بودن درست مثل داشتن نقاشی مونالیزا است.» او از روزهای ابتدایی که به این تیم ملحق شد میدانست داشتن یک تیم برنده چیزی فراتر از پرداختهای کلان به بازیکنان آن تیم است.
در عین حال این مالک موفق آگاه بود که اگر میخواهد بهترین بازی بازیکنانش را ببیند و همچنین هوادارانی داشته باشد که حمایتشان کنند، باید فرهنگی از بهترین بودن ایجاد کند و این چیزی فراتر از جدول نتایج بود. او در ابتدا تغییراتی را در ظاهر اعضای تیمش ایجاد کرد، زیرا اعتقاد داشت اگر یانکیها قرار است بهترین تیم باشند، ابتدا باید ظاهر بسیار خوبی داشته باشند.
بازیکنان تیم نیز با این سیاست رئیس باشگاه موافق بودند و درک کرده بودند که تیمشان فراتر از اعدادی است که در جدول نتایج ثبت میشود و این یکی از نقاط تاثیرگذار هم روی تیم و هم هوادارانش بود. آنها با هم کار میکردند تا فرهنگ بهترین بودن را به نمایش بگذارند، با دانستن این نکته که در پس همه این تغییرات از نظر روانشناسی مزیتی برای آنها نهفته است و آن اینکه برای تیمی بازی کنند که در زمین بازی و خارج از آن یک برنده همیشگی است. با وجود اینکه قوانین سختگیرانهای نسبت به یانکیها وجود داشت، حقیقت این بود که استراتژی استینبرنر جذب بهترین بازیکنان و مدیران برای تیم بود.
باید پول خرج کنید تا درآمد کسب کنید
استینبرنر را شاید بتوان یکی از شناختهشدهترین چهرهها در پس پرده تیم نیویورک یانکیز دانست، فقط به این دلیل که او بهترین افراد را وارد تیم کرده بود تا از او حمایت کنند. کلیدیترین استراتژی استینبرنر همیشه استخدام بهترین افراد بوده و برایش اهمیت نداشت که چقدر برای آنها پول میپردازد.
او معتقد بود اگر برای خرید بازیکنی که او میدانست میتواند به تیم کمک کند، هزینه بالایی بپردازد، آن هزینه گزاف نیست. خرید یک بازیکن با هر قیمتی، تمام بخشهای شعار پیروزی این مدیر موفق بود.
او حتی پیش از بازنشستگی، راجر کلمنس ستاره بیسبال را با قراردادی 28میلیون دلاری به نیویورک یانکیز آورد و به این ترتیب کلمنس به بازیکنی تبدیل شد که بالاترین دستمزد را در تاریخ این رشته ورزشی دریافت کرده بود.
در حالی که بسیاری از منتقدان این حرکت را بیملاحظگی و بیمسئولیتی مینامیدند، استینبرنر میدانست چه میکند و با استخدام این بازیکن نه فقط یک بازیکن خوب وارد تیم کرده بود، بلکه یک هدایتکننده باتجربه استخدام کرده و در عین حال این پیغام را به بقیه اعضای تیم میرساند که تنها پیروزی است که اهمیت دارد. طی دوره فعالیت استینبرنر، کلمنس حتی بالاتر از انتظار ظاهر شد.
دو خرید دیگری که این مدیر موفق انجام داد نیز ثابت کرد که در او در انتخابش اشتباه نکرده است. استراتژی استینبرنر فقط پرداخت مبالغ بالا برای خرید بازیکنان نبود، در عوض او روی تکتک بازیکنان تمرکز میکرد، بازیکنانی که میدانست بیشتر از مهارتهایی که در زمین بازی دارند، برای تیمش ارزش خواهند داشت. او در عین حال که مبالغ هنگفتی پرداخت میکرد، انتظارات بالایی هم داشت.
او تمرکز را فقط روی یک تیم برنده نگذاشته بود، بلکه موفقیتی فراگیر و در تمام محیط باشگاه میخواست. اعتقاد جورج استینبرنر این بود که همیشه نتیجه لازم را از آنچه که برایش پول پرداخته، خواهد گرفت، بنابراین همیشه میخواست بیشترین پول را خرج کند.
ارتباط با نویسنده: mona.ashrafzade@gmail.com