در فیلم جاذبه (گراویتی) وقتی فضانورد (با بازی ساندرا بولاک)، بعد از مدتها معلق بودن در فضا به دریا افتاد و بعد شناکنان خود را به ساحل رساند، میدیدی که چگونه با تمام سلولهای تنش زمین را لمس میکند و به خاک چنگ میزند. هیچ صحنهای نمیتواند تا به این حد اهمیت و ارزش زمین و طبیعت که مجانی در اختیارمان قرار گرفته را نشان دهد. در حقیقت اگر تنها یک دلیل برای زنده ماندن یک انسان باقی مانده باشد، آن یک دلیل میتواند طبیعت اطرافمان باشد. بهویژه زمین با همه اعصاری که از سر گذرانده و با همه شگفتیهای پیدا و نهانی که در خود دارد.
اما دلیل اینکه رفتیم سراغ یک بازیگر طراز اول جهان و یک فیلم فوقالعاده که هفت جایزه اسکار را بهتنهایی درو کرده، این بود که اهمیت سوژه این هفته را برجسته کنیم. زیرا این هفته میخواهیم همراه با شما بزنیم به دل جنگل. خب صبر کنید. اصلاً قرار نیست چادرهای مسافرتیتان را بردارید و زیراندازی و چند سیخ برای کباب و تمام. دیگر دوره اینگونه سراغ طبیعت رفتن به سر آمده است و این نوع گردشگری ایرانیان در بسیاری از نقاط جهان نشانی ندارد. حالا حتی اگر کاری به بلاد کفر هم نداشته باشیم در همین کشورهای آسیایی دوست و برادر هم بهمراتب اوضاع بهسامانتری بر صنعت گردشگریشان حاکم است. اصلاً چرا راه دور برویم همین بیخ گوشمان را هم اگر ببینیم میتوانیم تفاوت کلی اوضاع این صنعت را ببینیم. ترکیه را میگویم که مرزهای مشترکی با ما دارد. اما هیچ معلوم نیست که چرا در مقابل تغییر، این همه مقاومت سفت و سخت داریم. بگذریم. گردشگری جنگل از زیرشاخههای عنوانی کلیتر به نام گردشگری طبیعت یا اکوتوریسم به شمار میرود و بهعنوان جزئی از طبیعت میتواند گزینهای جذاب برای گردشگری باشد. دلایل زیادی هم برای این مدعا وجود دارد البته اگر حاضر باشیم ساختارهای سنتی ذهن خود را بشکنیم و ایدههای نوین را پیشروی خود قرار دهیم.
***
نمی دانم کدام یک از شماهایی که این گزارش را میخوانید تاکنون به جنگل نرفتهاید؟ به هر حال خیلی از شما رفتهاید. زیراندازتان را زیر درختی و کمی دورتر از اتومبیلتان پهن کردهاید و شاید نوای موسیقی و بعدش هم غذایی خوردهاید و دوباره بازگشت به فضای خانه که به قول ایرانیها هیچ جا خانه خود آدم نمیشود! اینگونه ناآگاه به سراغ جنگل رفتن چندین دهه است که بین گردشگران داخلی اجرا میشود. البته همیشه هم نمیتوان همه کاسه کوزهها را بر سر عموم مردم شکست، زیرا جای خالی برنامههای آموزشی برای بالابردن سطح دانش عمومی درباره شیوههای لذت بردن از گردش و گردشگری در رسانه عمومی خالی است. اما باید دانست که جنگل تنها مکانی با انبوه درختان نیست. جنگل آمیزهای است از زندگی مسالمتآمیز گیاهان با حیوانات و پرندگان و آبزیان و چشمه و آبشارها و غیره. گونههای نادر گیاهی، گلهای منحصربه فرد، پرندگانی که ممکن است تنها در جنگلی خاص با آب و هوایی خاص زندگی کنند، جانورانی که به زمینی خاص و آب و هوایی خاص مربوط هستند، همگی جاذبههای جنگلها هستند که معمولاً در جنگلگردی سنتی مغفول میمانند. همچنین آب و هوای جنگلها هم میتواند گزینهای باشد که هنگام انتخاب جنگل مورد زیارتمان مورد توجه قرار گیرد.
جنگلگردی حتی میتواند جنبههای آیینی داشته باشد. شاید باشند در میان شماها کسانی که از پیشینه اساطیری درختان و تقدسشان در میان اقوام کهن خبر داشته باشند. آیینهایی که هنوز هم که هنوز است در برخی روستاهای ایران برجای مانده است. حتی در جنگلهای شمال بر درختان اطلاق پیر کرده و تقدیسشان میکنند. در بین مردم جنوب کشور و بهویژه اقوام لر هنوز رسمی وجود دارد که نخستین موی کوتاه شده نوزاد را در میان درختان و بهویژه زیر درخت کنار بهنوعی خاکسپاری میکنند. در همین مناطق میتوان پارچههای سبزرنگی را بر درختان کُنار دید که نشان از آیینی کهن دارد که از درختان مدد و یاری میجستهاند. اما یک گردشگر عادی که دو سوم عمرش را پشت یک میز سپری کرده است، چگونه از این دانشها برخوردار میشود؟ راحت بگویم: از کجا بداند؟ اینها همه نقاط مغفول مانده گردشگری و بهویژه گردشگری جنگل در کشور ماست و همین عوامل هم موجب شده تا شیوههای سنتی گردشگری ایرانیان کماکان به قوت خود باقی باشد و آب هم از آب تکان نخورد و خوشحال و خندان به زندگی ادامه دهیم.
درصدهای جنگلی ایران
شاید الان سوالی در ذهنتان شکل گرفته باشد که به کدام جنگلهای ایران برویم. قبل از اینکه جواب این سوالتان را بدهم باید اطلاعاتی از جنگلهای ایران در اختیارتان قرار دهم: 12.5درصد از جنگلهای کشور در گروه جنگلهای انبوه قرار میگیرند، مانند جنگلهای شمال کشور و ارسباران تبریز، حدود 25درصد نیز در گروه جنگلهای نیمه انبوه طبقهبندی میشود، افزون بر این حدود 56درصد نیز جنگل تنک در کشور وجود دارد، مانند جنگلهای زاگرس. این در حالی است که حدود 25 هزار هکتار نیز جنگل مانگرو در کشور داریم؛ جنگلهایی که هرچند سطح قابل ملاحظهای ندارند، اما از اهمیت خاصی برخوردار هستند. واقعاً چه چیزی بهتر از شنیدن آواز پرندهای در میان انبوه درختان میتواند خستگی روزهای کاری را از تن آدمی به در کند یا دیدن حیوانی حتی از راه دور یا مواجهه با رنگ گلی نادر در منطقهای خاص. دانستن نکاتی در مورد شیوههای زیست گونههای جانوری و گیاهی در جنگلهای خاص و غیره میتواند گردش ما را به گردشگری دانشی و علمی نزدیک کند تا تنها نظارهگر بیخبری نباشیم که نگاه منفعلی به جهان اطرافش دارد. اگر به مسائلی از این دست توجه کنیم دیگر کورکورانه راهی سفر نمیشویم.
رفتار با جنگل باید مسئولانه شود
شاید ایران را کویرها و مناطق خشک کوهستانی زیادی اشغال کرده باشد اما باز هم 14میلیون هکتار جنگل داریم؛ چه زنده و چه در حال احتضار. مکانهای بکری که میتوان لحظاتی را در آنها سپری کرد. اینقدر هم ظرفیت دارند که میتوانند بهانههای مفید و البته جذابی باشند که به اصطلاح بیارزد که کولهبار سفر را به قصدشان ببندید. اما نوع رفتارمان با جنگلها پسندیده و اصولی نیست. ما به ریشه جنگلها شب و روز تبر میزنیم و هیچ خبری از آینده هم نمیگیریم.
ناصر مقدسی، قائم مقام رییس سازمان جنگلهای ایران در این ارتباط به «فرصت امروز» میگوید: از 4میلیون هکتار جنگل، 37هزار هکتار آن تحت عنوان پارکهای طبیعتی و پارکهای جنگلی است و مورد استفاده مردم است. اما بهطور طبیعی عموم مردم از جنگلهای شمالی، جنوبی، مرکزی و منطقه زاگرس هم بهعنوان تفرجگاه بهره میبرند. اما مسئلهای که ما در سازمان جنگلها مورد توجه جدی قرار دادهایم این است که جنگلها به دلایل اقتصادی که برای مردم هر منطقه دارند، مورد بهرهبرداریهای غیرمجاز قرار میگیرند و همیشه شاهد قطع غیرقانونی درختان هستیم. بنابراین از آنجایی که جنگل در زندگی ساکنان مناطق جنگلنشین نقش اقتصادی دارد و دلیل از بین رفتن تدریجی جنگلها هم تاحدود زیادی به قاچاقچیان چوب مربوط است، برنامههایی برای رونق گردشگری در جنگلها در دستور کار قرار دادهایم. مثلاً برگزاری تورهای علمی گردشگری با راهنمایان محلی، برنامههای جنگل درمانی و اتخاذ برنامههایی که اقتصاد جنگل را از چوب به سمت گردشگری علمی و مبتنی بر برنامههای بلندمدت سوق دهد. مقدسی ضمن بیان این نکته که چنین برنامهای نیاز به زمان دارد اضافه میکند: آموزش عمومی مردم برای درک اهمیت جنگل و نوع برخورد با طبیعت مهمترین کاری است که باید انجام شود و در این میان همکاری میان سازمانهای مرتبط با امر گردشگری مانند سازمان میراثفرهنگی و گردشگری ایران و سازمان جنگلها ضروری است. وی اضافه میکند که باید رفتار طبیعتگردان را به رفتاری مسئولانه تبدیل کنیم.
گردشگری جنگل؛ از هیجان تا ورزش و ماجراجویی
در مورد گردشگری جنگل و جایگاهی که میتواند در رونق صنعت گردشگری داشته باشد، اردشیر اروجی، کارشناس و پژوهشگر گردشگری نکاتی را با «فرصت امروز» در میان نهاده است: گردشگری جنگل که زیرشاخه طبیعتگردی است میتواند به بهانهها و دلایل مختلفی انجام شود: درمان، ماجراجویی، ورزش و غیره. از نظر گردشگری طبیعتگردی دیدار با جنگلها در واقع دیدار با مناطق بکر طبیعی است که یا جنگلهای عمومی را شامل میشود یا مناطق حفاظت شده را که حدودا 20 منطقه حفاظت شده در کشور داریم. خوبی این مناطق حفاظت شده این است که با ماشین نمیتوان واردشان شد و تنها با هماهنگی با سازمان محیطزیست میتوان از این مناطق استفاده کرد؛ برخلاف سایر جنگلها که هرکسی با هر وسیلهای واردشان شده که در نهایت به تخریب حیات گونههای زیادی از گیاهان و جانوران منجر میشود.
اروجی نظراتی هم در مورد ترویج گردشگری جنگل دارد: اگر قرار است گردشگری جنگل را از حالت سنتی فعلی خارج کنیم باید فرهنگ سفر با تور را در میان ایرانیان نهادینه کنیم. در کشور ما بیش از 96درصد از سفرها بهصورت انفرادی و با ماشین شخصی انجام میشود در حالی که در کشورهایی که گردشگری توسعهیافتهای دارند، تنها 6درصد از سفرها انفرادی است و تورهای گردشگری بیشترین سهم را در صنعت گردشگری این کشورها بازی میکنند. وی در مورد مزایای سفر با تور بهویژه در امر گردشگری جنگل میگوید: در این صورت و با وجود تورلیدری که آگاهیهایی در زمینه انواع گونههای گیاهی یا شناختی از پرندگان و جانوران ساکن در جنگل دارد، گردشگری جنگل به امری علمی هم تبدیل میشود که سفر را هر چه دلپذیرتر میسازد. مهمتر اینکه جنگل یک جاذبه صامت است و با حضور تور و راهنمای تور به جاذبهای گویا تبدیل میشود و از آنجا که معنا و مفهوم پشت جاذبه اهمیت دارد، سفر به خاطرهای دلپذیر تبدیل میشود. اروجی همچنین ظرفیتهای طبیعتگردی ایران را بسیار بالا میداند و میافزاید: مطابق سند ملی طبیعتگردی که بین سالهای 83 و 84 تنظیم شده است، ایران دارای بیش از 427 منطقه مستعد طبیعتگردی و 205 مسیر طبیعتگردی است اما هنوز برنامه مدونی برای استفاده از آنها وجود ندارد.
استقبال کم مردم از تورهای گردشگری
سخنان اروجی ما را بر آن داشت تا از اوضاع تورهای گردشگری هم جویا شویم. در این رابطه و در مورد میزان استقبال مردم ایران از تورهای گردشگری عادل نیکجو، تورلیدر و عضو پژوهشکده گردشگری جهاد کشاورزی به «فرصت امروز» حرفهایی متفاوت از اروجی میگوید: استقبال مردم از تورهای گردشگری کم است، زیرا اگر بحث علمی و اطلاعاتی تورها را هم در نظر بگیریم، امروزه به دلیل وجود اینترنت و انواع بروشورهای اطلاعاتی و رسانههای جمعی مردم خودشان اطلاعات لازم را به دست میآورند و دیگر نیازی به تورلیدر نمیبینند. از طرفی عموم مردم برای فرار از روزمرگی به طبیعت و جنگل میروند و کمتر در پی کسب دانشی در این زمینه هستند. به همین دلیل تورهای جنگلگردی در کشور ما بیشتر بهصورت تخصصی برگزار میشود و کمتر جنبه عمومی دارد. این تورلیدر همچنین در مورد جنگلهای پرطرفدار در ایران میگوید: جنگل گلستان به دلیل قرارگیری در شاهراه مشهد-شمال همیشه گردشگرانی را به خود میبیند. جنگل ابر این استان هم به خاطر جنبههای هیجانیاش بیشتر در میان جوانان طرفدار دارد. همچنین میتوان به جنگل فندق لو در اردبیل اشاره کرد. جنگلهای زاگرس هم دیگر جنگلهایی هستند که مقصد تورهای گردشگری به شمار میروند.
همچنین شکارگاههای واقع در پارکهای طبیعی حفاظت شده از دیگر مناطق جنگلی به شمار میروند که در فصلهای خاص و البته با راهنمایی محیطبانان استفاده میشوند و میتوان این نوع گردشگری را گردشگری با علایق خاص نامگذاری کرد. همچنین در پارکی مانند پارک ملی تندوره در خراسان میتوان پیادهروی در شب را تجربه کرد، کناره برکهها و با دوربینهای شکاری به نظاره حیوانات پرداخت، در مسیرهای مشخص شدهای و در زمان معینی میتوان آهوها را تماشا کرد، عقاب و بزکوهی از دیگر حیواناتی است که میتوان تجربه زنده دیدن آنها را در این پارک جنگلی ملی به دست آورد. همچنین در سایت پارکهای ملی تقویم دیدار با حیوانات مختلف و نوع و گونههای جانوری هر پارک ثبت شده است که هر کسی با توجه به علایقش میتواند برنامه سفر خود را براساس آن تنظیم کند.
***
دیدنیهای جنگلی ایران
انواع جنگلها در طبیعت ایران وجود دارند. از جنگلهای انبوه شمال گرفته تا جنگلهای تنک منطقه زاگرس. همچنین جنگلهای حرا در قشم که جنگلهای آب شور به شمار میروند و با جزر و مد دریا به زیر آب رفته و بیرون میآیند و بسیار دیدنی هستند. در این جنگل آب شور میتوان با قایق رفتوآمد کرد و تجربه دلپذیری برای خود ساخت. حتی در مناطق خشکش میتوان قدم زد. جنگلهای هیرکانی در شمال کشور علاوه بر جذابیتهای بصری و گیاهی و غیره از جذابیتهای تاریخی هم برخوردار هستند که نشانههایی از فرهنگهای کهن را با خود دارند و اطلاع از این مسائل میتواند بر جذابیتهای هرچه بیشتر سفر بیفزاید. جنگلهای زاگرس به دلیل تنکی و بیشتر کوهستانی بودن آب و هوای ویژه خود را دارند که با گونههای پرندهای و جانوری خود میتوانند گزینه مناسبی برای سفر باشند. کبک گونه عمده پرندهای این جنگل است که اقوام لر موسیقی و اشعار فراوانی را هم برایش ساختهاند که آگاهی از آنها هم بهنوعی جاذبه سفر محسوب میشود. تنوع آب و هوایی ایران شامل جنگلهایش هم میشود. در واقع هر جنگلی آمبیانس یا آب و هوا و گونههای گیاهی و جانوری ویژه خود را دارد و ایران از این موهبت تنوع آب و هوایی جنگلها برخوردار است که در فصول مختلف میتوانند پذیرای گردشگران باشند.
***
حال جنگلهای ایران خوب نیست
براساس گزارش و نقشههای برجای مانده از سفرنامه Lord Curzon (لرد کرزن) پژوهشگر انگلیسی قرن هجدهم، وسعت و پراکندگی جنگلهای بلوط رشته کوه زاگرس در دو سده پیش، بیش از سه برابر جنگلهای بلوط امروزی بوده است! او نوشته است که بهجز چند کوره راه که از هزارههای پیش در این جنگلها وجود داشت گذر کردن از آنان امکان ناپذیر بود. جنگلهایی که امروزه در زمره جنگلهای تنک دستهبندی میشوند، بدون اینکه به دلیل این تنکی توجه خاصی شود. این شروع را بگذارید به حساب خبرهای بدتری که در ادامه و در مورد اوضاع وخیم جنگلهای ایران قرار است بخوانید. اگر از آن دسته افرادی باشید که دچار خودآزاری هستید و اخبار روز ایران و جهان را پیگیری میکنید، حتماً حرف من را مبنی بر اینکه تقریباً روزی نیست که اخبار ناامیدکنندهای از نابودی جنگلهای ایران به گوش نرسد یا روی خروجی خبرگزاریها دیده نشود، تأیید میکنید. از اخباری با مضامینی چون قاچاق چوب در جنگلهای شمال گرفته تا کم آبی در جنگلهای زاگرس و از بین رفتن روزمره این منابع طبیعی خدادادی.
حتما سخن شگفتانگیز آن سیاستمدار جنجالی را هم به خاطر دارید که پیشنهاد داد برای تأمین علوفه حیوانات در مناطق مرکزی و از قضا کوهستانهای زاگرس، حیوانات را به جنگلها ببرند تا 6میلیون تن بلوط تولیدی درختان را بخورند و مجبور نباشیم 7میلیون تن علوفه در سال وارد کنیم. خدای من! عملی کردن همین یک پیشنهاد بهتنهایی میتوانست به نابودی کلی مناطق مرکزی و جنگلهای زیبای زاگرس منجر شود و نمیدانم چه کسی براساس ناخودآگاه ایران دوستیاش این یک قلم را عملی نکرد. از دیگر اخباری که سروصدای زیادی در عالم رسانهها ایجاد کرد این خبر بود: نابودی 18میلیون اصله بلوط در جنگلهای زاگرس بر اثر آفت زغالی که خبری منهدمکننده بود و به تنها میتوانست اهرمی باشد برای به خود آمدن مسئولان این حوزه اما کارگر واقع نشد که نشد.
از طرفی جنگل مساحت خیلی زیادی از ایران را دربر نگرفته است. مطابق آمار فقط 8درصد از سطح کشور را جنگل پوشانده، اما برای نگهداری از این ثروت ناچیز هم ارادهای قوی وجود ندارد، به همین دلیل روند تخریب جنگلهای کشور نهتنها متوقف نشده، بلکه به نظر میرسد سرعت بیشتری نیز گرفته است، گواه این ادعا، از دست رفتن حدود یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس و 40 هزار هکتار از شمشادهای شمال کشور در چند سال اخیر است. کلا اوضاع جنگلداری ایران طی دهههای اخیر مبتنی بر نابودی و کاهش بوده است و آتش سوزی در این میان نقشی تعیینکننده دارد. براساس اعلام سازمان جنگلها از سال 1334 تا 1386 سالانه حدود 3 هزار هکتار از جنگلهای کشور تخریب شده است. این در حالی است که با رسیدن فصلهای داغ سال نیز باید شاهد شعله کشیدن آتش در جنگلهای کشور بود، براساس آمار آتشسوزی جنگلهای کشور در برخی ماههای سال گذشته نسبت به سال 92 افزایش 50درصدی داشته است.
با وجود همه کمکاریهایی که در حفاظت از محیطزیست ایران به چشم میخورد اما معلوم نیست چرا مسئولان محترم دوست دارند که همیشه آماری خوشحال و سرحال از نداشتههایمان ارائه دهند. همیشه هم متر و معیارهایی دارند که تنها مختص به ایران است. انگار نه انگار ما با جمعیتی به نام جهان اطرافمان زندگی میکنیم که باید گاه و تنها گاهی با آنها همراهی کنیم. در همین راستا توجه کنید که با توجه به آمار و ارقامی که سازمانهای مختلف در مورد وسعت جنگلهای ایران بیان میکنند، همیشه تناقضاتی در آمارهایشان وجود دارد. به نظر میرسد که این تناقض ریشه در تعریفی دارد که این ارگانها از جنگل ارائه میدهند. اما سازمان جهانی غذا یعنی فائو تعریف مشخصی از جنگل دارد که اگر مطابق این تعریف در مورد جنگلهای ایران صحبت کنیم، آمار فعلی تا نصف هم کاهش مییابد. فائو در تعریف جنگل میگوید: نیم هکتار زمین که درصد تاج پوشش درختان آن به سطح زمین بیش از 10درصد باشد. درحالیکه براساس تعریف سازمان جنگلهای ایران میزان تاج پوشش درختان باید 5درصد باشد با این تعریف حدود 14 میلیون و 300 هزار هکتار جنگل در کشور داریم و هیچ معلوم نیست چرا ما شبانهروز در تلاش هستیم که خودمان را گول بزنیم. سرانه جهانی جنگل به شکل میانگین حدود 0/6 هکتار برای هر شخص است، اما در کشور ما این آمار به کمتر از 0/2 میرسد.
نباید فراموش کرد که حدود 8درصد از سطح کشور را جنگل پوشش میدهد. باید یادآور شد کشورهایی که حدود 25درصد از مساحتشان را جنگل پوشش میدهد، شرایط بحرانی دارند و بدتر از همه اخباری که خواندید باید این خبر را اضافه کنیم که براساس آمار ناسا سالانه یک تا ۱.۵درصد از جنگلهای ایران از بین میرود و با این روند ظرف ۷۵ تا ۱۰۰ سال آینده تمام جنگلهای کشور نابود میشود و البته ما همچنان به آمارسازی خوشحال و هیجانی خود ادامه میدهیم.