همین روزاست که زنگ بزنن و بگن تحریم محریم هرچی دارین بیارین میخایم برطرف کنیم، کاغذپارههارو قطعنامههارو بندازن دور و تازه روز از نو روزی از نو. برگشتن به 12 سال پیش اگرچه شادکننده و مسرت بخشه اما این وسط یه مسائلی بهوجود اومده که جریان به همین سادگیهام ختم به خیر نمیشه! یکی از مسائل مهمی که پیش اومده اینه که تولیدکنندهها طی این سالها تبدیل به تولیدنکننده شدن و دیگه پشتشون باد خورده و حال تولید کردن ندارن، توی این سالهام یه سریها کلاً الکشون رو آویختن و رفتن توی کار بیزینس و واردات.
یه سری از دوستان هم که دیگه پولهای اختلاس و رانت و وامهای کلون به مزاجشون خوش اومد و اصلاً دیگه هیچ رقمه حاضر نیستن برگردن به روزهای سخت تولید. یعنی یه جوریایی آدمهای امروز آدمهای 12 سال پیش نیستن و حتی شرایطم فراهم باشه دیگه دل به تولید نمیدن، حالا این وسط دوتا اتفاق جالبتر از این موضوع افتاده!
اول اینکه یه سری از خارجیهای زرنگ و به خیال خودشون کارکن و آیندهنگر، دارن سرودست میشکونن که بیان ایران و جای تولیدکنندههای داخل رو بگیرن و با استفاده از ظرفیتهای خوب ما و پولهای گنده خودشون و نیروی حرفهای کار و کلی تعهد و صداقت، یه جورایی از آب گل آلود واسه خودشون ماهی بگیرن! دومی از اولیام جالب تره و اونم اینه که تولیدکنندهها و سرمایهگذارهای داخلی ما جا خالی دادن و میدون خودشونو دودستی تقدیم خارجیها کردن.
اینجوری بگم که تولیدنکنندههای داخلی و یه سری از سرمایهگذارها، افسار شترو اونوری گرفتن و به سمت خارج دارن جاخالی میدن، یه جورهایی انگار قراره توی این بازی جای بازیکنها توی زمین حریف عوض بشه، اما بدبختیش اونجاست که بازیکنهای اونا از آلمان و اروپا و آمریکا دارن میان توی زمین ایران، بازیکنهای ما به سمت کشورهای جهان چندم در حرکتن! تیرمون به خطا رفته اونم چه خطایی!
حالا سوال اینجاست که ما خودمون کلی معدن سنگ و آهن و ظرفیتهای تولید توی همه زمینهها داریم اما معلوم نیست به چه دلیلی دوس داریم اینجاهارو ول کنیم و بریم توی کشورهای دوست و همسایه و برادر سرمایههامونو اونجا بریزیم و معدنهای اونجارو کشف کنیم و تولید اونجارو توسعه بدیم.
جریانشم از انتشار یه خبر شروع شد که وزیر معادن و پترولیوم افغانستان سرمون منت گذاشت و گفت: «افغانستان برای هیچ کشوری در گسترش روابط اقتصادی و تجاری تبعیض قائل نیست اما همسایگان و بهویژه ایران همیشه برای این کشور از اولویت برخوردار بوده است». تا اینجا که میگم دمتون گرم، منت گذاشتین سرمون، راضی به این تبعیض نبودیم.
اما از اونجا که میگه «برای توسعه معادن و آموزش نیروی افغانی، ایرانیها باید به افغانستان کمک کنند و ساخت شهرکهای صنعتی در این کشور لازمه پیشرفت و توسعه افغانستان است و از طرف ایرانی میخواهیم که برای راهاندازی این شهرکها سرمایهگذاریهای لازم را انجام دهد.»
بعدشم که رئیس سازمان توسعه تجارت میفرمایند که بله، حتما، روچشممون، ما با کله میایم برای کشف معادن افغانستان و علیالحساب چندتا کارخونه سیمان توی افغانستان راه میندازیم تا حسن نیتمون رو بهتون ثابت کنیم!
حالا یکی نیست به این برادران تصمیم ساز بگه بابا ما خودمون دنبال سرمایهگذاریم که بیاد کشورمون رو توسعه بده و آباد کنه، دنبال آدمیم که بیاد معادنمون رو کشف کنه، کلی شهرک صنعتی نیاز داریم که از این وضعیت اسفبار دربیایم، کلی سیمان و گل لازم داریم بریزیم سرمون خشک بشه درس عبرت بشیم برای آیندگان. چرا باید پاشیم پول و سرمایه مون رو ببریم افغانستان بریزیم؟!