اینکه شرکتها با هم به رقابت بپردازند و به بهترین آنها جایزهای اعطا شود، بسیار ارزشمند است. معمولا جوایز بر این اساس طراحی شدهاند که معیارها و شاخصهایی وجود داشته باشد تا شرکتها خود را با آن وفق دهند و نسبت به بهبود عملکرد خود تلاش کنند، ولی واقعیت این است که در بسیاری موارد شرکتهایی که شایستگی دریافت جایزه را ندارند از مزایای آن بهرهمند میشوند و با برگزاری نمایشی جلسات ارزیابی، اطلاعات نادرست به ارزیابان میدهند و در پارهای از موارد خود ارزیابان هم صلاحیت ارزیابی شرکتها را ندارند و صرفا برای کسب پرستیز، عنوان «ارزیاب» را به خود اختصاص دادهاند. بنده که در چند شرکت سمت مشاور را داشتهام، مشاهده کردهام با آمارسازی و اطلاعاتپردازی سعی کردهاند «ارزیاب» را فریب دهند و ارزیاب هم گاه با چشم بر هم نهادن بر ضعف شرکتها آنها را نائل به جایزه کرده است. البته باید از انصاف نگذریم و بگوییم وجود این جوایز موجب شده شرکتها درصدی از استانداردها را رعایت کنند و این امر به بهبود کیفی و کمی محصول، بهبود تجهیزات و بهبود وضعیت کارکنان انجامیده است.
با این وجود همانطور که میدانیم این جوایز براساس شاخصهای کشورهای پیشرفته تهیه شدهاند و تطبیق آنها با وضعیت کشورهای دیگر نیاز به بومیسازی دارد. واقعیت این است که بهرغم کاستیهایی که در نحوه توزیع جوایز وجود دارد و گاه شرکتها براساس نفوذ گسترده خود، «ارزیابان» را مرعوب یا تطمیع میکنند تا جوایز را به دست آورند، به طوری که بارها باعث شده شرکتهایی که جایزه را حق خود دانستهاند، نسبت به این موضوع معترض شوند. ما اگر واقعا شاخصها و معیارهای جهانی را برای ارزیابی محصولات و شرکتها مورد استفاده قرار دهیم، میتوانیم هر روز شاهد رشد روزافزون کیفیت و کمیت محصولات باشیم ولی متاسفانه گاه با نتیجه عکس روبه رو میشویم.
ما خیلی دوست داشتیم که «تلویزیون پارس»بتواند خود را به روز کند و با محصولات مشابه خارجی رقابت کند، ولی این تلویزیون که در دهه 60 هجری شمسی در هر خانهای دیده میشد، امروز در کمتر خانهای مشاهده میشود و جای آن را محصولات مختلف خارجی گرفتهاند یا گوشی موبایل «صاایران» نتوانست با محصولات مشابه خارجی به رقابت بپردازد و از دور رقابت خارج شد. چنانچه ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم، باید محصولاتی داشته باشیم که همردیف محصولات برتر خارجی بتوانند خدمات به مشتریان ارائه دهند و این در صورتی ممکن است که «کیفیت»، «کمیت» و «قیمت» محصولات ما ارتقا یابد وگرنه در برابر رقابت با محصولات خارجی حرفی برای گفتن نخواهیم داشت و مشتریان به سمت محصولات خارجی گرایش مییابند.
اینجاست که نقش «جوایز» برجسته میشود و باید ارزیابی محصولات بهگونهای صورت پذیرد که استانداردها و شاخصهای بینالمللی در نظر گرفته شوند و بدون ارزیابی واقعی و درست به اهدای جوایز نپردازند. واقعیت این است که در ارزیابی انعطاف لازم است ولی چنانچه به گذشت از معیارها و استانداردهای تعیین شده بینجامد شرکتهای ما رشد نمییابند و محصولاتمان قابل رقابت با محصولات مشابه خارجی نخواهند بود. از این رو لازم است در انتخاب ارزیابان هم دقت عمل صورت پذیرد بهطوریکه ارزیابان واقعا از میان افراد خبره و شایسته انتخاب شوند. اگر هر کارشناسی با کمترین میزان دانش و مهارت به سمت ارزیاب انتخاب شود این کارشناس چون خود از یک فیلتر مناسب عبور نکرده است در نتیجه فرد شایستهای هم به عنوان «ارزیاب» نخواهد بود.
ما اگر بخواهیم شرکتهایمان بتوانند با شرکتهای مطرح جهانی رقابت کنند باید تا اندازه زیادی از «نمایش» و «تصنع» فاصله بگیریم و به امر واقع بپردازیم. یعنی شرکتهایمان به جای «سودهای» کوتاهمدت به اعتبار بلندمدت خود بیندیشند و وجدان شغلی را برای ارائه محصولات با کیفیت و با قیمت مناسب در نظر بگیرند و وقتی مشتری به آنها اعتماد کرد، اعتبار خود را پشتوانه کسب اعتماد بیشتر مشتری قرار دهند.
بعضیها به جای ایجاد شرکتهای پایدار در فکر منافع کوتاه مدت هستند و میخواهند به قول معروف زود بار خود را ببندند ولی آنچه موفقیت شرکتهای بزرگ مثل سونی، پاناسونیک و سامسونگ را تداوم داده است، عدم سوءاستفاده از اعتماد مشتری است، آنها نه تنها کمفروشی نمیکنند، محصولات خود را تنزل کیفیت نمیدهند، قیمتهای غیرمعقول برای محصولات خود انتخاب نمیکنند، بلکه میکوشند هر روز یک «آپشن» جدید به محصولات خود بیفزایند تا مشتری را ترغیب سازند تا همچنان به سوی محصولات آنها گرایش داشته باشند. پس در اینجا ما به دو نکته اشاره داریم؛ اول اینکه وقتی شرکتهای ما در جوایز تعالی و ایزو شرکت میکنند واقعا شاخصها و معیارهای تعیین شده را رعایت کنند تا جایزهای که دریافت میکنند براساس امر واقع باشد. دوم اینکه ارزیابان ما خود به درستی انتخاب شوند تا بتوانند به درستی شرکتها را ارزیابی کنند. هرگونه عدول از رعایت استانداردها و معیارها باعث میشود در آیندهای نه چندان دور که باید با محصولات خارجی به رقابت بپردازیم شرکتهای ما دچار خسران شوند و از رقابت با محصولات خارجی باز بمانند.
حال که اصل رقابت را پذیرفتهایم بکوشیم رقیب قدری باشیم نه اینکه با «دوپینگ» خود را باد کنیم و بهصورت نمایشی خودمان را بالا بکشیم، مشتری باهوش است، فرق اصل را با بدل میشناسد و سر بزنگاه «بدل» را به کنار میزند و به سوی اصل گرایش مییابد. محصولات شرکتهای ما باید بتوانند رقیبان برجستهای برای رقبای خارجی باشند وگرنه دیر یا زود «قافیه» را میبازند و در این کارزار صنعت ملی است که ضرر میکند. پس بکوشیم واقعبین باشیم و منفعت درازمدت را به سود کوتاهمدت ارجح بدانیم.