جغرافیای اقوام ایرانی از طوایف و خانوادههای طنازی شکل گرفته است. تاریخ ادبیات شفاهی و محاوره اقوام ایرانی مملو از حکایت، پند و ابیات طنازانه است. طنز و مطایبه و شوخطبعی، عنصری غالب در فرهنگ کهن این جغرافیاست. این شوخطبعی در کنار ادبیات رسمی و شفاهی، در نقاشیها و تصویرسازیهای دوران صفویه و حتی جلوتر از آن دیده میشود. وقتی هنرمندان و تصویرگران ایرانی، انیرانیها را، یعنی دشمنان نژادی و فرهنگی خود را به شکلی مضحک یا مسخ شده جلوه دادهاند به این قصد بوده که او را فاقد رشادت و شجاعت تصویر کنند و در حقیقت مخلوق را اهریمنی و مضحک قلمی کنند. از هنر تصویرگری متقدمتر، هنرحجاری ایرانی است که آنچه به جای مانده است مملو از خلق تصاویری طنزآمیز در قالب حجم و حجاری است. بهطور مثال کافی است به شیرهای سنگی اصفهان نگاه کنید. یک شخصیت کارتونی از جنس سنگ در ابعاد واقعی است.
با این وجود این مسئله را باید در نظر داشته باشید کارتون در ایران از سویی هنر مدرن و وارداتی محسوب میشود که باید گفت این طرز جدید سابقه طویلالمدت ندارد. کارتون و کاریکاتور با ورود مطبوعات به جامعه ایران حیات نوین خود را آغاز میکند و عمری به اندازه انتشار مطبوعات در ایران دارد. وقتی به تحولات بزرگی چون جنبش مشروطه حدود یکصد سال پیش نگاه میکنیم متوجه میشویم چطور طنز و کاریکاتور همچون سلاحی بران علیه جهالت، استبداد، ستمگری و وطنفروشی بهکار گرفته شده است. این هنر زمانی که جامعه خوابآلوده بود، درهای اندیشه و هنر را به روی جهان جدید گشود که البته کاری بود خونبار.
خطر کردنی بدیهی که «میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل» شمع مرده آن روزگار شد. یا «جلیل محمد قلیزاده» با روزنامه «ملانصرالدین». طنز آن هم طنز سیاسی و اجتماعی با زبانی فاخر، پرنجابت و پر از شجاعت که هنوز نیز آموزنده و رشکانگیز است. ملانصرالدین با ارائه کارتونها و کاریکاتورهایی که در قوت طرح و استحکام معانی مکتبی در خور توجه و هنوز جذاب است، هنر را در خدمت اندیشه قرار داد. وقتی به سیر مطبوعات در همین یکصد سال اخیر ایران توجه میکنیم نکته جالب توجهی خودنمایی میکند که به این بحث مرتبط است. دورهای وجود ندارد که دستکم چند عنوان مطبوعه طنز و فکاهی نداشته باشیم و جالبتر اینکه خرید و مطالعه نشریات طنز، کارتون و کاریکاتور در میان خانوادههای ایرانی سهم پُررنگی داشته است. اتفاقی که در حال حاضر عکس آن در جریان است. در حالیکه کسبوکارهای ایرانی برای ورود به عرصه کسب جهانی آماده میشود و متاثر از گفتمان گلوبالبیزینس: تجارت جهانی، فنون مذاکره و فنون موفقیت و پولسازی میآموزند؛ صنعت فرهنگ ایرانی هنوز «کارتون» و بالطبع «کارتونیست» را آنطور که باید و شاید بهعنوان یک حرفه و شغل نپذیرفته است.
با وجود اینکه صنعتِ فرهنگ در جوامع توسعهیافته برای تکثر خود مشاغل جدید با شرح مسئولیتهای روشن تعریف میکند، بنده در حال حاضر بخشی از عدم تحقق این اتفاق در جامعه کسبوکارهای فرهنگی ایران را متوجه خود کارتونیستها میدانم. جامعه محجوب کارتون ایران (برخلاف آنچه عموم از کارتونیستهای طنزپرداز انتظار دارند) در میان افت و خیزهای اجتماعی ایران که در مسیر توسعه اجتنابناپذیر است آسیبهایی دیده است که قابل ریشهیابی است. چه چیزهایی باعث ترس این پیکره شده، کجا زخمی شده است. چه زمانی ناخودآگاهش را توهم اشغال میکند و در نهایت از چه وقتی دچار سردرگُمی شده است.
وابستگی رشد تولید کارتون به شریان حیاتی مطبوعات، عدم شفافیت در فضای سیاست و سیاستگذاری، وضعیت اقتصادی، عدم امنیت حرفهای در جامعه مطبوعات و. . . از جمله عواملی است که اسباب آسیبدیدگی کنونی جامعه کارتونیستهای ایران شده است. گروه «پرشین کارتون» که تنها گروه کارتون ایران است که در دو دهه اخیر به صورت تئوری و عملی و در حد توانشان به کارتون حرفهای توجه نشان دادهاند، در سال 85 پیش میزگردی با حضور آقای «جواد علیزاده»، «بهمن عبدی» و بنده در یکی از روزنامههای صبح تهران برگزار کردند با نگاه آسیبشناسانه نسبت به وضعیت اقتصادی کارتون در ایران. حالا بعد از نزدیک به یک دهه، آن میزگرد نخستین و تنها اتفاق برای تولید فکر و راهکار جمعی در جامعه کارتون ایران بود که با مشکلات پیش آمده برای روزنامه ادامه نیافت. امروز در شرایطی که صنایع بستهبندی، تبلیغات و سایر صنایع فرهنگی بهعنوان بازارهای مشتری کارتون در حال رشد و پولسازی هستند، کارتونیستهای ایران برای بهبودی و برونرفت از سردرگمی نیازمند تأمل،تدبر و گفتوگو هستند تا به بازارهای جدید فکر کنند، به نظام حقوق و دستمزد فکر کنند تا در نهایت در یک اقدام جمعی چون یک انجمن تبلور یابند.
* طراح و کارتونیست