راهاندازی یک کسبوکار بسیار آسانتر از حفظ و توسعه آن است. بیشتر کارآفرینانی که مبادرت به راهاندازی کسبوکار میکنند در زمان کوتاهی تمامی آرزوهایی را که در ذهن داشتهاند، برباد رفته میبینند و شاهد فروریختن بنیان کسبوکارهایی هستند که از دیدگاه مالکان کسبوکارها شکست در حرفه آنها معنایی نداشت. این امر علاوه بر کشورهای جهان سومی در کشورهای توسعهیافته باتوجه به ظرفیتهایی که در آنها موجود است نیز به چشم میخورد. در ادامه سه موضوع را تشریح میکنیم که فهمیدن و درک آنها باعث مستحکم شدن بنیان کسبوکار شما میشود.
اهمیت تجربه در کسبوکار
بهعنوان مثال، اگر شما تمایل به راهاندازی یک کسبوکار در زمینه خردهفروشی کفش یا هر نوع کسبوکار دیگری دارید ابتدا باید در یک فروشگاه یا کارگاه خردهفروشی مرتبط با آن کسبوکار شروع به کار کنید. این امر تجربه عملی را به همراه دانش مربوط به ماهیت این فعالیت بازرگانی در اختیار شما قرار خواهد داد که میتواند مشخصکننده مرز بین موفقیت و شکست باشد.
یکی از کارآفرینان پرانگیزهای که به دنبال راهاندازی کارگاه ساخت کفش بود، پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، شروع به کار در یک کارگاه ساخت کفش کرد که به واسطه برنامههای آموزش مدیریتی با کیفیت، مشهور بود. پس از اتمام این برنامه آموزشی، او مشغول انجام وظایف گوناگونی شد که از دوخت کفش تا مدیریت را شامل میشد. او از هر یک از فرصتهای آموزشی بعدی که شرکت موصوف ارائه میکرد استفاده کرد و سوالات زیادی را در این زمینه پرسید و بعد از دوره آموزشی شروع به تهیه یک طرح کسبوکار براساس ایده خود برای راهاندازی کارگاه ساخت کفش کرد. او از دانش و تجربه کسب شده در طول این زمان بهعنوان یکی از منابع اصلی موفقیت در کسبوکار خود نام میبرد.
بهصورت ایدهآل، یک کارآفرین بالقوه باید دارای توانایی فنی کافی و قدرت تجسم، هماهنگی و ادغام عملیات گوناگون کسبوکار در یک مجموعه کلی برخوردار باشد بهگونهای که بتواند اثر همافزایی را ایجاد کرده و دارای مهارت لازم برای مدیریت انسانها در سازمان و برانگیختن آنها برای رسیدن به سطح بالاتری از عملکرد باشد.
قیمت محصول شما چقدر است؟
قیمتگذاری محصولات همیشه یکی از چالشهایی است که کسبوکارهای کوچک با آن روبه رو هستند، کارآفرینان باید اطلاع داشته باشند که بهای تمام شده تولید، بازاریابی و تحویل کالاها و خدمات چقدر هزینه برمیدارد. بیشتر کارآفرینان قیمتی را منظور میکنند که رقبا در نظر گرفتهاند که این نوع بینش غلط ، شرکت را به نابودی میکشاند. قبل از تعیین قیمت محصولات خود و سنجیدن آن با محصولات مشابه شرکتهای رقیب باید در نظر داشت که هزینه تمام شده کالا از تولید تا توزیع چقدر و هزینه ساخت آن برای شرکتهای رقیب چه میزان بوده است. اگر هزینه برآوردی محصول شرکت شما بیشتر از هزینه محصولات مشابه شرکتهای دیگر است به دلیل سوددهی بسیار پایین یا حتی متضرر شدن نمیتوان قیمتی مشابه با آن نوع محصول را در نظر گرفت، اما با اتخاذ ترفندهای ویژه مانند افزودن خدماتی همچون ارسال رایگان محصول، خدمات پس از فروش و... میتوان وارد فضای رقابت در بازارهای هدف شد.
توهم پیشرفت در کوتاهمدت
بعضی مواقع توهمهایی در ذهن کارآفرین رشد میکند که حقایق تجارت را از ذهن آنها دور میکند و کارآفرین با بینشی غیرحرفهای ضررهای کلانی را بر پیکره کسبوکار خود ایجاد میکند. تسخیر یک بازار هدف توسط یک کسبوکار کوچک و تازه تاسیس در بازه زمانی کوتاه بدون شک غیرممکن است، به عبارتی میتوان اشاره کرد برداشتن لقمه بزرگتر از دهان، در ابتدای فعالیت بر مشکلات کارآفرین افزوده و هیچ تضمینی برای موفقیت فعالیت بازرگانی وجود نخواهد داشت. هیچ موسسه بازرگانی یک شبه راه صدساله را طی نکرده است اما برخی شرکتها با در پیش گرفتن شیوههای نوین بازاریابی و صدهاترفند، فروش محصولات خود را در بازارهای هدف گسترش دادهاند بهگونهای که بسیاری از کسبوکارهای عظیمتر از خود را پشت سر گذاشته و برای خود جایگاه ویژهای در ذهن مشتریان به وجود آوردهاند.
رشد و تکامل یک شرکت، نیازمند سبک مدیریتی کاملا متفاوتی است که معمولا کارآفرینان با انتصاب افراد حرفهای در پستهایی حساس تواناییهای شرکت را در تمامی مراحل ساخت کالا بهصورت چشمگیری بالا میبرند. رشد و تکامل نیازمند این است که کارآفرینان با اعتماد به مدیرانی که برای شرکت در نظر گرفتهاند اختیار را واگذار کرده و از کنترل عملی فعالیتهای روزمره توسط خود چشمپوشی کنند زیرا بسیاری از کارآفرینان قادر به انجام مدیریت نیستند. متاسفانه توهم در پیشرفت آنها را به سمت حوزههایی میکشاند که توانمندی و قابلیت لازم را در آنها نداشته و به جای درگیر ساختن کارکنان، همچنان به تصمیمگیریهای انفرادی خود ادامه میدهند.
در برخی موسسات بازرگانی، علت اصلی ورشکستگی، مدیریت ضعیف است. مدیر موسسه بازرگانی مذکور از دانش لازم برای اداره موفقیتآمیز شرکت برخوردار نیست. مالک مذکور فاقد توانایی رهبری، قضاوت صحیح و دانش لازم برای راهاندازی کسبوکار مربوطه است. بسیاری از مدیران فاقد قابلیتهای لازم برای اداره یک موسسه کوچک هستند. یکی از محققان بازرگانی اظهار میکند: «مهمترین عاملی که شرکتها را به سمت نابودی هدایت میکند معمولا به نبود پول کافی، استعداد یا اطلاعات مربوط نمیشود، بلکه عمدتا به دلیل فقدان قضاوت و درك صحیح مدیر کسبوکار است.»