صاحب قدیمی چند کافه درآتن، درحالی که دو سال از بیکار بودنش میگذرد میگوید: «میبینید چقدر یونان زیباست؟!». او همانطور که منتظر باز شدن درهای رستوران بود ادامه داد: «سنم به اندازهای بالا رفته که نتوانم شغل جدیدی بیابم ولی به حدی نیز نرسیده که بخواهم بازنشست شوم.» او هر روز ظهر از غذاهایی که به رایگان در این مرکز توزیع میشود، استفاده میکند.
نزدیک به 300 نفر در هر وعده ناهار300 نفر دیگر همانند او هر روز ظهر به دو ایستگاه مترو در میدان سینتاگما، هجوم میآورند. علاوه بر این، برای هر وعده غذایی 60 پاکت بستهبندی شده غذا به ساکنان نیازمند داده میشود تا برای خانوادههایشان ببرند. ایلیاس که یکی از همین افراد نیازمند است با لبخند سردی بر لب میگوید: «چیزی که در اینجا دوست دارم رفتار انسان دوستانه کارکنانش است. اینجا با ملایمت از ما استقبال میشود.»
یکی از کارکنانی که داوطلبانه در کارخانه گوشت آتن برای تامین گوشت این انجمن کار میکند با اظهار تاسف میگوید: «افرادی که اینجا پذیرایی میکنیم واقعا فقیر و محرومند. گاهی اوقات مردم فقط به اندکی کلمات محبتآمیز و یک آغوش احتیاج دارند. برای بسیاری از آنها ما تنها خانوادهشان هستیم.» یکی از آنها که 55 سال دارد، میگوید: به خاطر ابتلا به ایدز، حدود 10 سال است که با خانوادهاش هیچگونه ارتباطی ندارد. او با صدایی لرزان ادامه میدهد: پس از آنکه خواهرش خانه را فروخت اما حتی یک پاپاسی هم به او سهم نداد دیگر هرگز با هم صحبت نکردهاند.
او پس از آنکه آپارتمان کوچکش را از دست داد، گرفتار اعتیاد به مواد مخدر شد و نگران مشکلات اقتصادیای بود که مانند طاعون افزایش مییافت. او نگرانی خود را اینگونه بیان میکند: «من به خاطر کمک ماهانه 150 یورویی از سوی دولت است که به زندگی ادامه میدهم. اگر دولت حقوق مرا کاهش دهد، چه آیندهای در انتظار من است؟»