در ایران به مقوله ایرلاینداری با تفکر و نگاه منفی نگریسته میشود. مهمترین مسئلهای که در مدیریت ایرلاینها نادیده گرفته شده بحث بازرگانی است. مدیرانی که برای ایرلاینها انتخاب میشوند اغلب براساس سابقه خلبانی و مهندسی پرواز تعیین میشوند، این به معنای آن نیست که افراد در حوزه بازرگانی تخصص ندارند، بلکه مسئلهای که در این میان اهمیت دارد این است که تکیه بر نگاه تجاری آنها در هنگام انتخاب نیست. مهمترین معیار برای انتخاب یک مدیر ایرلاین در قدم اول باید تخصص تجاری در این عرصه و سپس تخصصهای دیگر باشد. تجربه گذشته مدیران ایرلاینها در ایران و انباشت بدهی آنها خبر از عدم باور و دیدگاه تجاری این افراد در این عرصه میدهد.
مدیریت ایرلاینها تا جایی اهمیت دارد که حتی اگر کل ناوگان هوایی این شرکتها به بهترین هواپیماها تجهیز شود و اگر نگاه اقتصادی در تفکر مدیر شرکت جاری نباشد، نمیتوان امیدی به رشد اقتصادی و بالندگی آن شرکت هواپیمایی داشت.
اینکه برخی قوانین را بهعنوان مانع مطرح میکنند، مقوله نادرستی است. قوانین در اصل یک ساختار و چارچوب تعیین میکند. این چارچوبها نه تنها نمیتوانند مانع باشند، بلکه چارچوب مشخصی برای اعمال مدیریت تعیین میکند. چیزی که در مسئله مدیریت ایرلاینها سبب ایجاد مشکل میشود، نه اعمال قوانین که اشتباه در نوع برنامهریزی و نگاههای مدیریتی است. صنعت هواپیمایی یک صنعت حساس است که وضع قوانین و تعیین چارچوب نیاز این صنعت است و نمیتوان این مسئله را مانعی بر اعمال مدیریت صحیح عنوان کرد.
انتخاب مدیران ایرلاینها در ایران چارچوب مشخصی ندارد و اینگونه نیست که افراد براساس شایستگی و توانمندی برای این امر انتخاب شوند. در بسیاری از این انتخابها نگاههای سلیقهای و رابطهای برقرار است. مدیریت ایرلاین، یک مبحث متفاوت از مباحث دیگر است و کسی که در این حوزه در جایگاه مدیریت قرار میگیرد لازم است که باور و دید ایرلاینی داشته باشد. داشتن عرق یا کفایت مدیریت به تنهایی در این حوزه کافی نیست و تخصص بر حوزه ایرلاین و نگرش اقتصادی در این حوزه بسیار اهمیت دارد. مدیری که در صنعت دیگر شایسته بوده و مدیریت مناسبی اعمال کرده، اگر تخصص ایرلاینی نداشته باشد نمیتواند در حوزه هواپیمایی مدیریت مناسبی اعمال کند. در زمینه انتخاب مدیران هواپیمایی باید تخصص، سوابق و علاقه این افراد در اولویت قرار گیرد.
سالانه سانحههای خطرناکی در سراسر دنیا اتفاق میافتد اما تبعات این سوانح خطرناک نسبت به تاخیر پروازها یا سوانح جزئی بسیار کمتر است. زیرا سوانح خطرناک به مشکلات فنی بازمیگردد اما مقولاتی مانند تاخیر و سوانح کوچک از مدیریتهای نامناسب مدیران شرکتهای هواپیمایی به وجود میآید. استراتژی که مدیران شرکتهای هواپیمایی باید اعمال کنند، در همه کشورها یکسان نیست. تعیین استراتژی و خدماتی که به مسافران ارائه میشود و روانشناسی اجتماعی مردم هر کشور اهمیت دارد.
بنابراین ناوگان هواپیمایی کشورها باید براساس تفکرات اجتماعی و شناخت روانشناختی مردم آن کشور اعمال شود. همین روند و شناخت اجتماعی سبب میشود که نوع مدیریتی در کشور بسیار پاسخگو باشد و در کشور دیگر نه تنها مثبت نباشد بلکه تبعات منفی به دنبال داشته باشد. مسافر ایرانی به ارائه خدمات مناسب تمایل دارد. در کشورهایی که پروازهای ارزانقیمت ارائه میشود، اولویت مسافران بر سفر ارزانقیمت است، اما مسافر ایرانی به لحاظ اجتماعی و روانشناختی به دنبال صندلی مناسب، رفتار خوب و کیترینگ باکیفیت است و اگر این گزینه را در اختیار او بگذاریم که میتواند پنج هزار تومان کمتر بپردازد و غذا دریافت نکند، مقوله گیرایی برای او نیست. بنابراین شناخت تفکرات اجتماعی و روانشناسی مسافران برای مدیران شرکتهای هواپیمایی بسیار اهمیت دارد.
در زمینه نبود رقابت در میان شرکتهای هواپیمایی نباید این نکته را نادیده گرفت که هیچ صنعتی بدون رقابت نمیتواند رشد کند و محکوم به فناست. گاه دیده میشود که قیمت پرواز یک هواپیمای MD با قیمت همین پرواز با ایرباس برابری میکند و مسافر به دلیل آنکه بلیت ایرباس را نتوانسته تهیه کند، مجبور است که با پرواز MD سفر کند. شرکتی که این پرواز را ارائه میکند نیز زمانی که میبیند با یک هواپیمای چهار هزار دلاری میتواند فروش داشته باشد، الزامی برای تغییر هواپیما و ارتقای آن نمیبیند. این مهمترین بحث در زمینه رقابت صنایع هوایی داخلی است که میزان پروازها با نیاز سفر مسافران برابر نیست و هر شرکتی با هر هواپیمایی مسافران خود را دارد.
متاسفانه تنها مقولهای که سازمان هوایی کشور بر آن تاکید دارد بحث ایجاد قانون و اعمال سازو کار برای جلوگیری از پرواز هواپیماهای با سن بالای 15 سال است، در حالی که این قانون در شرایط فعلی تنها پیامدی که به دنبال خواهد داشت این است که سبب میشود تا افراد کمتری به سمت تاسیس ایرلاینها بروند. زیرا هیچ بانکی حاضر نیست حتی در حد یک میلیارد تومان به شرکتهای هواپیمایی وام بدهد و همین امر سبب میشود تا افراد توان لازم برای خریداری هواپیما نداشته باشند و با کاسته شدن از تعداد شرکتهای هواپیمایی، رقابت از بین میرود و نتیجه آن اجبار استفاده مسافران از هر نوع پرواز با هر کیفیتی است.
رشد اقتصادی کشورها بدون وجود شرکتهای هواپیمایی بیمعناست. اگر دوبی شرکتی مانند امارات نداشت، نمیتوانست این حجم سرمایههای خارجی را جذب کند و کسی تمایل نداشت با لنج به این کشور سفر کند، بنابراین یکی از فاکتورها و زیرساختهای مهم رشد اقتصادی در کشورها شرکتهای هواپیمایی هستند.
* مدیرعامل سابق آسمان