سرمایهگذاری شاید یکی از حساسترین موقعیتهای اقتصادی برای افراد باشد، زیرا تصمیمگیری در این زمینه به قدری مشکل و هیجانآور است که با هیچ موقعیت دیگری قابل مقایسه نیست. مشکل از این جهت که شاید راهها و گزینههای بسیاری پیش روی افراد قرار گیرد که تصمیمگیری را تا زمان زیادی مختل میکند و هیجانانگیز از این بابت که معمولا در این گونه موارد، انسانها دچار هیجانات زیادی میشوند و با تصمیمات خلقالساعه شاید سرمایه و آیندهشان را به باد دهند. البته این گونه احساسات، معمولا در زمان سرمایهگذاری در بورس بیشتر اتفاق میافتد.
یکی از راههایی که قبل از شروع کار، گوشه ذهنم را قلقلک میداد، همین سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار بود. اما بنا به دلایلی این تصمیم گرفته نشد و به خاطر اینکه دوست داشتم خودم تولیدکننده باشم فعلا از این بازار مالی کنارهگیری کردم.
اما داستان من از جایی شروع شد که ملک کوچکی از پدربزرگ بنده به نوههایشان ارث رسید و سهم من از این تقسیم، تنها 5میلیون تومان بود، آن هم حدود 10 سال پیش. در آن زمان کارمند هتل معروفی در تهران بودم و اتفاقا از حقوقم رضایت داشتم اما ندای قلبم فرمان استعفا میداد تا بتوانم با فراغ بال، کار تولیدی انجام دهم.
دوراهی سختی بود؛ از یک طرف، ترس تمام وجودم را فراگرفته بود و از طرف دیگر، هیجان زیادی برای شروع کار جدید داشتم. ناگفته نماند که تجرد من در آن زمان، مزید بر علت شد تا تمایل بیشتری به استعفا داشته باشم. از آنجا که ساعت کاری شغلم مجال سرمایهگذاری در کسبوکار دیگری را نمیداد، استعفایم را نوشتم و در عرض یک ماه مدیرم را به امضای آن راضی کردم.
با حقوق و مزایایی که در آن زمان نصیبم شد، من ماندم و 5میلیون و 500هزارتومان پول. پیش از آن از دوستانم شنیده بودم که سرمایهگذاری در صنعت پوشاک، سود بسیار بالایی دارد اما با تحقیقاتی که انجام دادم، برای کسب سود معقول، هیچکدام از شاخههای این صنعت برای سرمایهگذاری با پولی که من داشتم مناسب نبود بهجز تولید جوراب.
دل به دریا زدم و در عرض کمتر از سه ماه، مقدمات گرفتن وام و خرید دستگاههای مربوطه را انجام دادم. کارگاه کوچکی اجاره کردم و با یک کارگر، چرخ کسبوکارم چرخید. این نکته را هم بگویم که در این مدت در کنار یکی از تولیدکنندگان کارکشته این صنعت، تجربه و مهارتهای زیادی آموختم و تقریبا تمام فوت و فنهای جوراببافی را یاد گرفتم.
سرتان را درد نیاورم، اگر چه در این مدت، مشکلات زیادی را تحمل کردم اما اکنون به خاطر تلاش و انگیزهای که داشتم، بیش از 10کارگر استخدام کردهام و کارگاه بزرگی دارم که سند آن به نام بنده است! این بهترین و بزرگترین تصمیم زندگیام بود.