جنگ با وجود همه ویرانیها و حوادث غمبارش گاهی در پیشرفتهای بشری مؤثر واقع شده، اما بعضی از کشورها هم پیشرفت را در دوری از جنگ و ماندن در حاشیه یافتند. سوییس یکی از کشورهایی است که در طول جنگهای جهانی خود را بیطرف معرفی کرد و از عواقب منفی جنگ به دور ماند. در عوض برای خود فرصتی فراهم کرد تا در میدان خالی اقتصاد و صنعت یکهتازی کند. ساعتسازی این کشور از همان زمان منحصر به فرد و خاص شد. برای مرور این جریان باید کمی به عقب برگردیم.
نخستین ساعتهای قابلحمل در قرن پانزدهم میلادی ساخته شدند و پیتر هنله ساعتساز مشهور یکی از ساعتسازانی بود که مقدمه بستن ساعت به مچدست را با ساختن ساعتهای جیبی و کیفی فراهم کرد. زمانی که مردان آلمانی دیگری هم مشغول همین کار بودند و ساعتها اهمیت خاصی پیدا کرده بودند. در دهه 1980 ساعتهای کوارتز که دیگر مکانیکی نبودند و از نیروی محرکه الکتریسیته استفاده میکردند گوی سبقت را از ساعتهای مکانیکی قدیمی ربودند. رویدادی که به بحران کوارتز مشهور شد.
بحرانی که بیش از هر جایی در سوییس احساس شد. جایی که صنعت ساعتسازی تلاش داشت روی شیوه قدیمی ساخت ساعتهای مکانیکی متمرکز بماند و در برابر این تغییر مقاومت کند. به این ترتیب بخش بزرگی از تولیدات ساعت به آسیا رسید که تکنولوژی جدید را پذیرفته بود. سوییس در تولید ساعتهای کوارتز تردید کرده بود. در آن زمان ساعتهای مکانیکی سوییس تمام بازارهای جهان را در دست داشتند. علاوه بر این پیشرفت ساعتسازی آن قدر گسترده بود که تغییر را غیرضروری میدانستند. اما خارج از سوییس جریان بهگونه دیگری پیش میرفت و کشورهای دیگر به تکنولوژی جدید خوشامد گفته بودند. پاسخ مثبتی که صنعت ساعت سوییس را به ورطه بحران کشید. بسیاری از ساعتسازیهای موفق سوییس که زمانی بسیاری سودآور بودند، ناگهان ناپدید شدند.
خارج از سوییس آنچه در این کشور به بحران کوارتز معروف شده بود به انقلاب کوارتز شناخته میشد. به خصوص در آمریکا. یعنی جایی که شرکتهای شکست خورده قبلی حالا وارد صنعت جدید ساعت شدند و شروع به تولید گسترده و انبوه این ساعتها کردند. آنها فرصت را غنیمت شمرده بودند تا تکنولوژی جدید را به کار گیرند و از کسادی خارج شوند. اما سوییس بعد از این بحران، یک فرصت دیگر برای بازگشت به انحصار صنعت ساعت پیدا کرد و به صحنه بازگشت. طی جنگ جهانی دوم بیطرفی سوییس به صنعت ساعتسازی فرصتی داد تا خودش را با زمانه تطبیق دهد و دوباره ساخت ساعتهای مورد علاقه مصرفکنندگان را شروع کند. درحالیکه بسیاری از ملتها ساعتسازی را وارد فاز نظامی کرده بودند و از آن بهرهبرداری جنگی میکردند. به همین دلیل صنعت ساعت در سوییس انحصار مؤثری را تجربه کرد که بدون حضور هرگونه رقیبی در حال پیشرفت بود. تا قبل از سال 1970 صنعت ساعتسازی سوییس 50درصد بازار ساعت جهان را در اختیار داشت.
در اوایل سال 1950 یک همکاری میان شرکت ساعتسازی الگین در آمریکا و لیپ در فرانسه برای ساخت ساعتهای الکترومکانیکی (با استفاده از باطری) تحول دیگری ایجاد کرد. محصول آنها نخستین ساعت باتریدار بود که در سال 1957 ساخته شد. البته پیش از آنها در سال 1954 مکس هتزل مهندس سوییسی یک ساعت مچی الکترونیکی ساخت که از باتری شارژی استفاده میکرد. با این حال به دلیل فرصتی که صنعت ساعت در سوییس برای رشد داشت، بازار ساعت در این کشور به یک بازار جاافتاده جهانی تبدیل شده بود که قدرتمندترین بازار ساعت بود.
در سال 1983 سواچ شوک دیگری به بازار ساعت سوییس وارد کرد. گروه سواچ بزرگترین ساعتسازی جهان شد. ساعتهای این کمپانی در یک قاب پلاستیکی به مشتریان ارائه میشد، امکان تعمیر آن وجود داشت، قسمتهای متحرک کوچکی داشت و کاملا اتوماتیک شده بود و بنابراین سود بیشتری به همراه داشت و علاوه بر آن ظاهری شیکتر و تجملیتر پیدا کرده و به یک کالای مصرفی تبدیل شده بود که تنها ارزش آن نمایشدادن زمان نبود. این ساعت موفقیت بزرگی بود و در کمتر از دو سال 2.5 میلیون ساعت فروخته شد. تنوع رنگها و طرحهای این ساعتها هر روز بیشتر شد و نجات صنعت ساعت سوییس از بحران را حتمی کرد و علاوه بر آن ساعتسازی را هم وارد فاز مد کرد.