یعنی اینقدر سرمون شلوغه که اصلاً وقت سر خاروندن که هیچ سربرگردوندن و دوروبر نگاه کردنم نداریم! اصلاً یه وضعیه که نمیتونین حدس بزنین، کلی نقشه داریم واسه آینده، مسائل مهم ملی و کلی پرونده حل نشده و کلی ماجرای توی نوبت، پروندهها و طرحها از در و دیوار میریزن پایین و ما موندیم دست تنها، آخه مگه یه مجلس چقدر توان داره که تمام کارهای مملکت رو سپردن بهش بابا! یه کم انصاف داشته باشین، 280نفر کار کنن که 70 میلیون دیگه بخورن؟!
خود من مشاور یکی از نمایندههای عزیز و زحمتکش و رنجکش و بدبختی کشم و از نزدیک عمق فاجعه و سرشلوغی رو میبینم، صبح تا شب داریم طرح میزنیم، ایده میدیم، نقاشی میکشیم واسه آینده، ااااااااا ببخشید نقاشی نه نقشه، آدم هول میشه نمیدونه چی میگه، خدای نکرده مخاطبا فک میکنن ما کلاً هفتهای دوبار میریم سر کار و اونم لابد داریم به بطالت میگذرونیم!
حالا شما فکرشو بکن توی این هاگیرواگیر و کلی سرشلوغی ما، کنگره آمریکا برداشته واسه ما یه مسئله ناچیز و بیاهمیت در زندگی و آینده مردم رو علم کرده، هر روز میگه تکلیف توافق رو روشن کنین، انگار ما اینجا بیکار نشستیم به این مسائل پیش پا افتاده رسیدگی کنیم، ما اصلاً خودمون اینقدر فوریت داریم که به اینجور مسائل نیمفوریتم نمیتونیم بدیم چه برسه به دو سه فوریتی که اونا انتظار داشتن! حالا شما فکرشو بکن توی یه هفته باید دوتا وزیر رو استیضاح میکردیم، شوخی نیست که وزیر مملکت بره با دشمن خونین و مالین ما دست بده بعد ما بشینیم پرونده توافق رو بررسی کنیم، اصلاً مگه ممکنه همچین چیزی؟!
اصلا مسائل و مشکلات ما جنسش فرق داره با اونا، اونا کاری ندارن که صب تا شب نشستن پشت میزاشون چرت میزنن، ماشالا مردم خودشون کار میکنن و چرخ اقتصاد و دولت و کار و کاسبی رو میچرخونن و اصلا خودجوش و خودکار هرکی وظیفهشو انجام میده، اینجا از این خبرا نیست که، از قدیمم گفتن کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن! حالا این دوره مجلس مام که داره به کهولت سن میرسه همین روزاست که خرمنامون کوفته شه و الکمونم آویزون کنیم و دیگه تمامه ایشالا. تازه مهمتر از اونم باز کار داریم وزیر مسکن رو باید استیضاح میکردیم تازه باید ببینیم نفر بعدی کیه، اصلاً کلی کار ریخته سرمون.
حالا کارهای خودمون تموم شد بعدا اگر حوصلهای موند برامون شاید (اونم بگیر نگیر دارهها، قول نمیدیم)، شاید یه اعلام مخالفتیام با توافق کردیم! اصلا یه انتظارایی دارن از آدم که شرمنده میشه، حالا تحریم باشه یا نباشه، توافق بشه یا نشه، چه فرقی میکنه مهم اینه که ما به نقاشیهامون برسیم، کارهای مام که شوخیبردار نیست به قول قدیمیا «به کارهای گران، مرد کاردیده فرست». شاعر از همون موقع مارو میشناختهها! !