خودپرداز امروز را به بنزین اختصاص دادیم، اولش میخواستیم بنزین را بریزیم روی خودپرداز و کبریت را بکشیم و خلاص، بعدش دیدیم این کار را نکنیم بهتر است و به همان سوژه بنزین بپردازیم.
روایت اول
ایسنا: خداحافظی با بنزین 400 تومانی!
روایت دوم
(خودتان پرش کنید، هدف همان روایت اول بود، باقیاش حاشیه است)
بررسی روایت اول
این تیتر سوزناک در ابتدا اشکمان را درآورد و نیمساعتی هقهق زدیم که چرا؟ چرا بنزین 400 تومنی داره میره؟ در همین حال و هوا بودیم که زنگ خانهمان به صدا درآمد، از پشت آیفون نفهمیدم که چه خبر است، در را باز کردم دیدم بنزین 400 تومنیست، بغلش کردم نیمساعت کش به کش هم گریه کردیم، بعدش نشستیم و کمی گپ زدیم. فضای صحبتمان مملو از احساس و ناامیدی و اندوه بود.
من بهعنوان نماینده خودپرداز گپی کوتاه با ایشان صورت دادم که در ادامه خواهید خواند.
-خوبی بنزین؟ چه خبر؟ اوضات ردیفه؟
بنزین: (همچنان گریه میکرد) نه بابا چه ردیفی، میبینی دارم از گریه میمیرم بعدش میگی ردیفه؟
-میشه گریه نکنی؟ خطرناکه! بخاریها روشنه میترسم بترکیم.
بنزین: بیا اینم از تو، حالم بده.
-سیگار میکشی؟
بنزین نگاه چپ چپ عمیقی به ما کرد و همینطور میخ ایستاد.
-چیه؟ میگم سیگار بکشی یکم آروم شی خب!
بنزین: تو خجالت نمیکشی؟ نه خجالت نمیکشی؟ زشته مرد حسابی.
-خخخخخخخخ آها حواسم نبود ببخشید. راستی چی شد چهارصدیت داره تموم میشه! آره؟
بنزین: بابا میدونی روزی چقدر فحش میخورم؟ دارم بیچاره میشم، یکی فحش میده چرا یورو کوفت نیستی، یکی میگه گرونی، یکی میگه چرا بو میدی، چیکار کنم خب؟
-حالا بعد از اینکه چهارصدیت تموم شه باید چیکار کنیم؟ (گریه...)
بنزین: چه میدونم هفتصدی میزنی دیگه، همچین جو میدی انگار مردم تا حالا رنگ بیشتر از چهارصدی رو ندیدن، اصلا لیتری 10 هزار تومنم کنن باز فرقی نداره، آخرشم بدبختیش واسه منه، میان خونمونو آتیش میزنن.
-مکمل میزنی؟ یکم بزن حالت جا بیاد.
بنزین: نه بابا ول کن میخوام بعدش برم خونه مادرزنم باهام روبوسی میکنه میفهمه. کارمونو که از دست دادیم، مکمل بزنیم، یکهو بگو با آبم قاطی شیم دیگه! هیچی دیگه زنمونم جدا میشه ازمون.
-راستی اوضاع پدرزنت اینا چطوره؟
بنزین: میبینی که روزبهروز داره میکشه پایین، تو خونواده برنت سابقه نداشت زیر 50 معامله شه، الان نفت برنت زیر 50 رسیده، پدرزنمم بزرگ خاندان برنته دیگه ورشکست شد بدبخت. از همون اول مامانم میگفت بیا این گازوییل و بگیر زندگیت از این رو به اون رو میشه حداقل الان بچم قیر میشد، الان چی؟ کوفتم ندارم بدم بچم بخوره. اون یکی بچمم که سوپر شده رو دیگه تو خونه راش نمیدم!
خلاصه تا صبح بنزین بدبخت داشت برایمان درددل میکرد و ماهم به حرفهایش گوش میکردیم. چیه چرا اینطوری نگاه میکنید؟ وقتی تیتر خبر خداحافظی با بنزین 400 تومنیست من نمیتوانم با بنزین صحبت کنم؟ طوریم نیست، حالم خوبه.