طی روزهای اخیر كه موضوع قطع روابط چند كشور با ایران مطرح شده است، دیدگاههایی در مورد تأثیر اقتصادی این رویداد سیاسی مورد توجه تحلیلگران و فعالان اقتصادی قرار گرفته است. در مورد حجم تجارت با این كشورها و نقش آن در اقتصاد ایران نیز اظهاراتی مطرح شده است. رئیس اتاق بازرگانی ایران و امارات نیز در گفتوگوهای جداگانهای از ناچیز بودن حجم روابط با كشورهایی كه با ایران قطع ارتباط كردند، سخن گفته است. به گفته مسعود دانشمند، سهم 2 درصدی این كشورها در تجارت ایران نمیتواند تأثیری بر ایران داشته باشد.
سعید لیلاز، كارشناس مسائل اقتصادی اما به نقد این دیدگاه پرداخته و آن را از یك فعال بخش خصوصی بعید دانسته است. پیش از این نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و امارات در گفتوگو با سایت «صدای اقتصاد» قطع رابطه با برخی کشورهای عربی را بیاهمیت دانسته بود، اما لیلاز اعتقاد دیگری دارد. متن گفتوگوی خبر آنلاین با سعید لیلاز در این زمینه را میخوانید.
***
طی دو روز گذشته در مورد تأثیر اقتصادی قطع روابط دیپلماتیک با چند کشور عربی اظهارنظرهایی مطرح شده است. امروز رئیس اتاق ایران و امارات هم گفتهاند که تنها 2 درصد از صادرات ما مربوط به این کشورها بوده و این تأثیر چندانی در تجارت و اقتصاد ایران نخواهد داشت. نظر شما چیست؟
اگر به یک کشور توسعهیافته بگویند که قرار است دو درصد از صادرات یا بازرگانی خارجی آن کشور از بین برود، تمام هشدارها و علائم خطر در آن کشور خود را نشان خواهد داد. فارغ از تحلیل روابط ایران و عربستان و اظهارات تحلیلگران سیاسی در این زمینه، باید ذکر کنم که اظهارنظر یک فرد برآمده از بخش خصوصی در مورد اینکه «این قطع روابط تنها 2درصد از صادرات کشور را تحت تأثیر قرار میدهد و این رقم بر اقتصاد ایران تأثیر ندارد» بسیار تعجببرانگیز است. این آثار ریشه نفتی در تفکر یک عضو بخش خصوصی است. این گونه اظهارات از سوی بخش خصوصی این پیام را به حکومت انتقال میدهد که 2درصد از صادرات، رقم مهمی محسوب نمیشود درحالیکه این یک علامت غلط از سوی اقتصاد به سیاست است. این اظهارنظر برآمده از تفکر یک بخش خصوصی در اقتصاد وابسته به درآمد نفت است.
از نظر شما تأثیر این قطع روابط و از دست رفتن سهم تجارت با این کشورها چیست؟
آمارها نشان میدهد که بیش از 2درصد از صادرات غیرنفتی ایران وابسته به کشورهای عربی غیر از امارات است. صادرات به این کشورها ارزش بالایی دارد، چراکه اساساً کالاهای صرفاً غیرنفتی است. به طور طبیعی محصولات پتروشیمی و میعانات گازی به این کشورها نمیرود. با این حساب حتی به طور عددی نیز صادرات به این کشورها سهمی بیشتر از 2 درصد در صادرات غیرنفتی ایران دارد. به این کشورها عموما کالاهای کشاورزی و صنعتی صادر میکنیم که برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان کالا به این کشورها بسیار حائز اهمیت است. باید بدانیم که این موضوع به این فعالان اقتصادی آسیب وارد میکند اما متأسفانه آثار نفتی بودن اقتصاد حتی در بخش خصوصی محترم هم دیده میشود.
کم اهمیت جلوه دادن تأثیر اقتصادی این موضوع چه پیامدی دارد؟
عملاً با این اظهارات از سوی بخش خصوصی که بخش واقعی اقتصاد محسوب میشود به حکومت پیام میدهد که این مسائل اثری بر ما ندارد، در حالی که فعالان اقتصادی که درگیر تجارت با این کشورها هستند، بسیار آسیب میبینند. در زمینههایی که ذکر کردم کاهش صادرات و کاهش تولید با آسیبهایی برای فعالان آن حوزه همراه است. این 2درصد صادرات که از آن به سادگی یاد میشود برای همه کشورها اهمیت دارد. هیچ کشوری نیست که بهخاطر مسائل دیپلماتیک آن را به خطر بیندازد. اینکه یک فعال بخش خصوصی این موضوع را نادیده میگیرد نمونه عینی رسوخ نفت در پنهانترین لایههای فکری جامعه است و نشان میدهد که اتکا به نفت است تا صادرات غیرنفتی.
میزان تجارت ایران با این کشورها چقدر است و آن حجم چقدر برای بخشخصوصی اهمیت دارد؟
در هشت ماهه سال جاری صادرات ما به این کشورها ۳۵۰ میلیون دلار بوده که تا پایان سال ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار میشود. این رقم حدود ۳ درصد از صادرات غیرنفتی واقعی است. در سال ۹۳ مجموع صادرات به این پنج کشور ۹۰۰ میلیون دلار بوده است. چگونه این مبلغ برای یک فعال بخش خصوصی رقم بالایی به حساب نمیآید. اگر این موضوع را کارمند دولت یا کسانی که دیدگاهشان بهشدت بوی نفت میدهد، مطرح کنند تعجبی ندارد اما فعالان اقتصادی بخش خصوصی باید موضوع را درك كنند.
این موضوع هم مانند نقش ایران در تامین انرژی جهان است. برخی تصور میكردند كه اگر نفت ایران از بازار خارج شود، دنیا به پایان میرسد. موضوع این است كه مسئولان سیاسی ممكن است چنین حرفهایی بزنند اما نباید بخشخصوصی چنین استدلالهایی را جدی بگیرد. از سیاستمداران انتظار هر سخنی میرود اما اگر بخش خصوصی نمیتواند حقیقت را بگوید، سكوت كند و لازم نیست از سیاستمداران حمایت كنند.
بخش خصوصی باید بداند كه نادیده گرفتن 900 میلیون دلار صادرات یعنی نادیده گرفتن شغلهای مرتبط با آن. به این مفهوم كه تعداد زیادی خانواده مرتبط با آن در لبه پرتگاه قرار میگیرند. به جای اینكه نسبت به این پیامدها هشدار داده شود، عدهای آن را كم اهمیت جلوه میدهند. این نگاه مثل این میماند كه جهان غرب چنین نگاهی را به ایران داشته باشد. نقش ما در تجارت جهانی كمتر از نقش كشورهای عربی در تجارت با ایران است. اگر آنها هم چنین نگاهی داشته باشند اصلاً نباید برای ایجاد رابطه اقتصادی با ایران تمایل داشته باشند.