آزادسازی تدریجی منابع ارزی بلوکه شده و افزایش صادرات نفت، آیا به تحقق اهداف خروج از رکود، افزایش اشتغال و رفاه مردم منجر خواهد شد؟ جهت نیل به این اهداف کلیدی، چه راهکارها و انتخابهایی در دسترس است؟ افزایش مراودات تجاری با جهان چگونه و به چه میزان میتواند بر بهبود وضعیت اقتصادی کشور مؤثر واقع شود؟ از تجربه تلخ اتکا به درآمدهای نفتی در دهه 80شمسی چه میتوان آموخت؟
بیگمان همه بر این باور راسخ هستند که هزینه کردن ناکارآمد ارزهای نفتی، به بروز گسترده فساد و فقیرتر شدن عامه مردم و افت توان رقابتی نیروهای مولد، منجر میشود. با انبوه توقعات و مطالبات ایجادشده برای دوران پس از تحریمها، مردم انتظار بهبود ملموس در وضعیت کسبوکار و معیشت خود را دارند که خود بر دشواری و پیچیدگی تصمیمسازیها میافزاید. با پدیدار شدن افقهای رفع تحریمها، بحثهای اقتصاد پس از تحریمها تشدید شده است.
بالا بودن هزینه تمامشده تولید، بزرگترین چالش اقتصاد
در این زمینه آلبرت بغزیان، اقتصاددان و عضو شورای رقابت با اشاره به چالشهای اقتصاد کشور در دوران پساتحریم به «فرصت امروز» گفت: با توجه به وضعیت پساتحریم، بسیاری از فاکتورها باید در اقتصاد کشور به ثبات برسد تا بتوانیم پس از آن به دنبال رفع چالشها و مشکلات اقتصاد برویم. بهعنوان مثال نوسانات نرخ ارز باید تثبیت شود تا این بازار، بازار جذابی نباشد و نقدینگی به سمت بازارهای غیرمولد روانه نشود.
موضوع دیگر که اقتصاد کشور را با چالش مواجه کرده، نرخ سود بانکی است که باید تعیین تکلیف شود تا برای سرمایهگذاران انگیزه ایجاد شود و پساندازها بهعنوان منبع درآمدی محسوب نشوند. در هیچ جای دنیا اینگونه نیست که بانکها ماراتن نرخ سود بانکی روی نرخ سپرده راه بیندازند تا مردم پولهایشان را به سمت بانکها روانه کنند چراکه بانکها تامینکننده اصلی منابع مالی هستند تا بازار سرمایه با کمک آن درآمدزایی داشته باشد. دولت باید با این دید پیش برود که رفاه جامعه را در نظر بگیرد و وجوه مالی که آزاد میشود را صرف منابع مالی ارزانتر کند که البته این کار نظارت میطلبد. یعنی سازمان نظارتی بداند که این پول به کجا میرود و صرف چه کارهایی میشود تا به این ترتیب جلوی بسیاری از اختلاسها نیز گرفته شود.
پس از آن میتوانیم بر فضای کسبوکار تمرکز کنیم و هر سرمایهگذاری که وارد میشود بداند که این شرایط آنقدر متغیر نیست و میتواند به محاسبات اقتصادی و ارزیابیهایش اعتماد کند. اما تا زمانی که این فاکتورها تثبیت نشود کماکان بازار سرمایه وارد رکود میشود و بازار ارز رونق میگیرد، بازار ارز که از رونق بیفتد پولها به سمت بازار پسانداز میرود و نرخ بازار پسانداز که بالا برود، هزینه تولید افزایش مییابد و این چرخه همواره تکرار میشود.
مشکل صنایع با افزایش قیمت حل نمیشود
وی با اشاره به دو بخش خودروسازی و مسکن افزود: در بخش خودروسازی، با وجود تقاضای افزایش قیمت، نتوانستند از طریق بهرهوری و بهبود شیوههای تولید و حتی بهبود کیفیت، بهعنوان مثال افزایش قیمت یک فلز به کار رفته در این صنعت را جبران کنند. بنابراین بابت چه چیزی این افزایش قیمت باید اتفاق بیفتد؟ هزینه مالی در این بخشها بالاست و مجبورند پیشفروش کنند.
در بخش مسکن نیز در حال حاضر رکود هست و در صورتی که این بخش از رکود خارج شود میتواند بسیاری از صنایع وابسته را نیز تحت تاثیر قرار دهد. اما قیمت تمام شده در این بخش بالاست و شیوههای جدید برای ساخت وجود ندارد و کسی هم به دنبال این شیوهها نبوده تا بتواند بهعنوان مثال زمان ساخت را کاهش دهد یا موادی به کار ببرد که بتواند سبکتر شود. بنابراین یک نوآوری خاص در صنعت ساختمان هم وجود ندارد کما اینکه معمولا افراد خرد نیز در کار ساختوساز هستند و برایشان صرف نمیکند وارد حوزه پژوهش و نوآوری در این صنعت شوند.
وی ادامه داد: تا زمانی که هزینههای ساخت بالاست، رکود هم وجود دارد و مردم قدرت خرید ندارند. حال با روشهای مختلف فروش اقساطی و... سعی میکنند بازار را حرکت دهند اما کسی به فکر قیمت تمام شده نیست. اگر ما بتوانیم در صنعت، هزینه تمام شده را کاهش دهیم بدون اینکه به کیفیت لطمهای بخورد آنگاه میتوانیم در سایه آن زنجیره فعالیتها را نیز رونق دهیم لذا چنین اتفاقی تاکنون رخ نداده است و همیشه سعی کردهایم با افزایش قیمت، هزینهها و زیان را جبران کنیم و خودمان هیچ حرکتی انجام ندادهایم.
قطع وابستگی به نفت
این اقتصاددان در خصوص قطع وابستگیها به نفت اظهار کرد: تولید نفت را نمیتوان قطع کرد و توسعه نداد. بحث اصلی این است که درآمدهای ارزی چگونه باید هزینه شود. هدف ما از افتتاح حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی این بود که درآمدهای ارزی به درستی خرج شود اما چون در این زمینه موفقیت کم بوده و خوب عمل نکردیم، این را میگذاریم به حساب اینکه درآمد حاصل ما را تنبل کرده است ولی در کشورهای دیگر تجربه کاهش وابستگی به نفت بدون کاهش تولید نفت و کاهش درآمد حاصل از آن وجود دارد. حال اگر نفت خام فرآوری شود که چه بهتر زیرا ارزش افزوده ایجاد میکند ولی اینکه بخواهیم نیاز داخلی را برطرف کنیم به منابع مالی احتیاج داریم که سرمایهگذار خارجی میتواند به موقع هم تکنولوژی و هم منابع مالی را تامین کند.
تخصیص بهینه منابع
وی افزود: ما به مقداری ارز نیاز داریم که آن هم با خام فروشی زودتر میسر میشود تا با فرآوری. بسیاری از پیچیدهترین مسائل و سیستمها حل شده و ساخته شده بنابراین تخصیص بهینه نباید کار چندان سختی باشد. بنابراین انجام این کار یک شرط اولیه دارد و آن هم ایجاد ثبات در بازارها است تا بازارهای موازی جذاب نباشد و مردم از فکر پسانداز کردن به امید کسب سود بالا سرمایهها را به سمت بازارهای دیگر نبرند. اخیرا نیز اعلام شده بود قرار است مالیات به سپردهها تعلق بگیرد که این کار انگیزه را در سپردهگذار کم میکند.
با این وجود سپردهگذار پولش را کجا میتواند بگذارد؟ تنها راه پیش روی سپردهگذار این است که یا پولش را مصرف کند که در این صورت رونقی ایجاد میشود یا وارد بازار دیگری میشود که آن هم در صورتی که رونقی در بازار ارز یا سکه نباشد این پولها مجددا به بانک بازمیگردد. بنابراین باید به فکر تثبیت، تک نرخی یا به رونق انداختن اینها باشیم تا بتوانیم این سیاستها را پیاده کنیم.
متعاقبا در بخش کاهش اتکا به درآمدهای نفتی نیز این درآمدها میتواند به درستی هزینه شود. ممکن است سرمایهگذاران مختلفی از کشورهای مختلف نیز سرمایهگذاری کنند و سود آن بازگردد و در کشور هزینه شود، ولی وقتی خودمان نیاز داریم و در کنار آن نیز سرمایهگذار خارجی را دعوت کردهایم، این میتواند کاتالیزور و کمکی برای تسهیل کار ما باشد.
* ارتباط با کارشناس: M_farazmand_66@yahoo. com